سبد خرید

کامل گرایی چیست؟|روش رهایی از آن|روش برخورد با افراد کامل گرا

کامل گرایی چیست؟|روش رهایی از آن|روش برخورد با افراد کامل گرا
❤️ به این مقاله امتیاز دهید!

تا حالا برایتان پیش آمده که کارهای زیادی را عقب بیندازید؟ یا کارهای زیادی را نصفه یا ناتمام رها کرده باشید؟ یا با مقایسه ی نتیجه ی کارتان با  نتیجه کار افراد موفق، احساس ناتوانی و درماندگی کرده باشید؟ اگه جوابتان به این سؤال ها بله هست، شما احتمالاً دچار  کامل گرایی هستید. در این مقاله یاد می گیریم کامل گرایی چیست؟ روش رهایی از آن چیست؟ روش برخورد با افراد کامل گرا چیست؟ 

اوایل سر کلاس هایی که می رفتم، جزوه نمی نوشتم، چون فکر می کردم باید کامل و ریز به ریز، همه چیز را بنویسم. با خودم می گفتم یا باید جزوه را کامل و بی نقص بنویسم یا اصلاً نمی نویسم! یکبار یکی از همکلاسی هایم به من گفت: چرا جزوه نمی نویسی؟! یادت میره ها! از حرفش ناراحت شدم و در دلم گفتم: مردم به همه چی کار دارند!

بعد از پایان هر جلسه ی یک کلاس، به فایل صوتی آن گوش می دادم و ریز به ریز همه چیز را کامل می نوشتم. متأسفانه سر این موضوع، وقتم خیلی گرفته می شد. بعدها فهمیدم این مسئله از کامل گرایی من ریشه می گیرد. بنابراین برای غلبه بر این کامل گرایی، ابتدا چند جلسه را ترسان و لرزان با مداد، جزوه نوشتم.

بعد که کم کم راه افتادم و اعتماد به نفسم در این زمینه بالاتر رفت، دیگر با خودکار، جزوه نوشتم. جوری که الان از جزوه هایی که سرکلاس ها می نویسم، راضی هستم و دیگر مثل قبل، بی جهت وقتم تلف نمی شود.

فهرست

کامل گرایی چیست؟

کامل گرایی، یعنی انتخاب اولویت های اشتباه. کامل گرایی، یعنی من برای خودم استانداردهای بالایی بگذارم که در نهایت باعث شود آن کار را انجام ندهم. بنابراین کاملگرایی یعنی برای خودمان یا دیگران استانداردهای بالایی وضع کنیم که ضررهایش از منافعش بیشتر است.

کامل گرایی(بی نقص گرایی) با کمال گرایی مثبت متفاوت است. کمال گرایی مثبت، یعنی اینکه من یک استاندارد بالا دارم، از یک یک استاندارد پایین شروع می کنم و دائماً در حال رشد در جهت رسیدن به این استاندارد بالا هستم.

اما کامل گرایی یعنی بیش از حد مته به خشخاش گذاشتن، در جایی که لازم نیست. باورهای زیر نشانه ی کامل گرایی هستند:

  • کسی نباید به درخواست من نه بگه!
  • من هیچ عیب و نقصی نباید داشته باشم!
  • همه باید از من خوششون بیاد!
  • همه باید از من راضی باشند!

همانطور که دیدید در تمام باورهای کامل گرایانه ی بالا، کلمه ی “باید” وجود دارد.

حالا به نظر شما بهتر است کافی باشیم یا کامل؟ بهتر است یاد بگیریم کافی باشیم و کامل نباشیم. چون آدم کامل وجود ندارد. نظر شما چیه؟ آیا آدم کامل اصلاً وجود دارد؟

کامل گرایی

چند نمونه از کامل گرایی:

  • لکه ی شربت روی لباسمان می ریزد و دیگر تا آخر مهمانی معذب می مانیم و دوست داریم هر چه زودتر آنجا را ترک کنیم.
  • چون هیکل متناسب نداریم، به باشگاه ورزشی نمی رویم. همچنین از ترس مسخره شدن هیکلمان، به استخر نمی رویم. بنابراین هیچوقت شنا یاد نمی گیریم.
  • می خواهیم یک کاری را شروع کنیم اما چون تمام مقدماتش را آماده نکرده ایم یا تمام اطلاعات لازم را جمع نکرده ایم، هیچوقت شروعش نمی کنیم.
  • می خواهیم ازدواج کنیم اما چون تا حالا یک آدم بی نقص و کامل پیدا نکرده ایم، ازدواج نمی کنیم.
  • حتماً زبان انگلیسی را باید بدون غلط صحبت کنیم و گرنه صحبت نمی کنیم.
  • حتماً آشپزی مان باید عالی باشد و خانه مان باید از تمیزی برق بزند تا مهمانی دهیم.
  • حتماً باید کاری را کامل بلد باشیم تا مسئولیت آن را قبول کنیم.
  • پایان نامه مان باید بی نقص و فوق العاده باشد، بنابراین آنقدر طولش می دهیم تا خسته و ناامید شویم.
  • پانتومیم مان باید عالی باشد و گرنه اصلاً در بازی شرکت نمی کنیم! (دامی که من قبلاً در آن افتاده بودم!)
  • دست به قلممان باید عالی باشد تا مقاله بنویسیم.
  • حتماً باید خوش خط باشیم تا در عروسی، متن یادگاری برای عروس و داماد بنویسیم. پس چون خوش خط نیستیم، نمی نویسیم.
  • برنامه روزانه ای که می نویسیم، باید عالی و بی نقص اجرا شود.
  • تمام تکنیک های عکاسی را باید بلد باشیم تا عکس های هنری مان  را در اینستاگرام با دیگران به اشتراک بگذاریم.
  • همان اوایل کلاس خیاطی، تمام لباس هایی که می دوزیم، باید عالی و بی نقص باشند.
  • سر کلاس، جزوه نمی نویسیم چون فکر می کنیم حتماً باید کامل باشد.
  • چون در صورتمان یک جوش یا یک جای آبله مرغان داریم، بسیار ناراحتیم.(هنوز نتواسته ام با ناراحتی ناشی از یک دانه جوش در صورتم کنار بیایم!)
  • از اینکه در بدنمان یک نقص ظاهری مثل ماه گرفتگی داریم، بسیار ناراحتیم.
  • چون رقصمان عالی نیست، اصلاً نمی رقصیم.
  • تا یک لپ تاپ خوب نداشته باشیم، تدریس نمی کنیم.
  • تا تجهیزاتمان عالی نباشد، شروع به فیلمبرداری و ضبط کلیپ نمی کنیم.

امیدوارم در این جای مقاله به این فکر کنید که شما کجاها در زندگی تان دچار کامل گرایی شده اید؟

کامل گرایی در نواحی زیر با حالت وسواس گونه اتفاق می افتد:

  • سبک زندگی: مثل تمیزی خانه، رژیم غذایی، روتین شب و روز
  • زندگی کاری
  • تربیت فرزند
  • روابط عاطفی

ممکن است الان با خودتان بگویید که من کامل گرایی ندارم. خُب خدا رو شکر. پس بیایید با هم به ریشه کن کردن این ویروس آلوده، در کشور ایران کمک کنیم. چون در کشورمان کامل گرایی بیداد می کند. قبول دارید؟ پس بهتر است روش برخورد با افراد کامل گرا را یاد بگیریم. 

در انتهای این مقاله، روش برخورد با افراد کامل گرا را یاد می گیریم تا کمتر اذیت شویم.

کامل گرایی چیست؟

چرا کامل گرایی بده؟

کامل گرایی بد است، چون خیلی از آدم ها به اشتباه فکر می کنند همان اول کار، همه چیز باید عالی باشد.

مثلاً اول کلاس عکاسی، همه ی عکس هایمان باید خوب در بیاید. یا اول کلاس خیاطی، همه لباس هایمان باید بی نقص باشند. یا اول یادگیری آشپزی، غذایمان باید خوشمزه از آب دربیاید. یا اول کیک پزی، کیکمان باید عالی شود.

بنابراین اگر اول کار ببینیم همه چیز کامل نیست، نا امید شده و دیگر ادامه نمی دهیم. در حقیقت می خواهیم غوره نشده، مویز شویم…

در صورتی که باید آنقدر اشتباه کنیم تا بالاخره متخصص شویم. آنقدر خراب کنیم تا یاد بگیریم چگونه درست کار کنیم. این مسئله در مورد تمام جنبه های زندگی صدق می کند. قبول دارید؟ متأسفانه کامل گرایی، بزرگترین مانع متخصص شدن است.

اوایل که جهت تمرین فن بیان، در تلگرام، پیام ها صوتی می فرستادم، صدایم خیلی بچه گانه و مصنوعی بود. جوری که حتی دیگران مسخره ام می کردند. کم کم ناامید شده بودم. اما با وجود ناامیدی، همچنان به تمرین کردن ادامه دادم. طوری که الان فن بیانم خیلی بهتر از قبل شده است.

من برای گرفتن یک کلیپ آموزشی، بارها و بارها اشتباه می کنم. حتی شده تا ده بار دوباره از اول ضبط می کنم تا در نهایت یک چیز قابل قبول از آب در بیاید. در کلیپ زیر می توانید بخش هایی از پشت صحنه ی ضبط کلیپ های مرا مشاهده نمایید.

برای نمایش ویدئوی ( پشت صحنه ) بر روی لینک کلیک کنید.

در دوران مدرسه، از درس انشاء خوشم نمی آمد. وقتی سایتم را افتتاح و شروع به نوشتن کردم، خیلی اشتباه داشتم. حتی نمی دانستم چگونه می توانم پاراگراف ها را به هم وصل کنم. مادرم که دست به قلم خوبی دارد، از نوشته هایم ایرادهای زیادی می گرفت.

الان که نوشته های اولم را می خوانم، خنده ام می گیرد، چون پر از خطاست. خوشحالم که با وجود این همه اشتباه و خرابکاری، ادامه دادم و حالا دست به قلمم خیلی بهتر از قبل شده است.

موفقیت و کامل گرایی، دو مسیر کاملاً متفاوت هستند. کامل گراها عموماً موفق نیستند، چون آنها در همان جایی که هستند، می مانند.

کامل گرایی، وقت زیادی را از ما تلف می کند. مثلاً آنقدر وقت صرف بهتر شدن کتابی که نوشتیم می کنیم که دو سال طول می کشد تا بالاخره آن را چاپ کنیم.

به خاطر کامل گرایی، چون استانداردمان بالاست، اعصاب بقیه را هم خُرد می کنیم. تا حالا مدیر کامل گرایی را دیده اید که هر کاری کارمندش می کند، راضی نمی شود؟ یا تا حالا مادری را دیده اید که هر چقدر فرزندش تلاش می کند، از کار او رضایت ندارد؟

یکی از دوستانم، مادر کامل گرایی دارد که با وجود تمام مهربانیش، هیچوقت از فرزندش راضی نمی شود.

بنابراین هر وقت که دوستم می خواهد مادرش را به خانه اش دعوت کند، چند مدل غذا درست می کند، کل خانه را تمیز می کند، بهترین لباس را می پوشد و در آراسته ترین حالت ممکن قرار می گیرد.

دوستم چند روز قبل و بعد از این مهمانی، خیلی خسته می شود چون برای کامل بودن همه چیز، تلاش کرده است. انگار مهمانی مادرش برایش سخت ترین، پر استرس ترین و پرتنش ترین مهمانی دنیاست. اما در نهایت باز هم مادرش از مهمانی راضی نیست و کلی ایراد می گیرد.

حالا که دوستم به کامل گرایی خود و مادرش آگاه شده است، در مهمانی فقط دو نوع غذا و یک نوع دسر درست می کند. برای تمیزی خانه هم وسواس کمتری به خرج می دهد. اینطوری هم کمتر خسته می شود و هم بیشتر از قبل از مهمانی لذت می برد.

هر چند مادرش از او رضایت ندارد اما مهم این است که دوستم از خودش راضیست.

بنابراین کامل گرایی باعث می شود دیگران از ما متنفر شوند. مثلاً یک همسر کامل گرا، توقع دارد همه چیز همسرش عالی باشد. این توقع، باعث می شود همسرش از او متنفر شود.

به عنوان پدر و مادر، یادمان باشد که کامل گرایی مان، اعتماد به نفس فرزندمان را نابود می کند. تا حالا دیدید بعضی از بچه ها در برخورد با پدر و مادرشان می گویند: وای! دوباره شروع کرد به گیر دادن!

پس به فرزندانمان اجازه ی اشتباه کردن و خرابکاری دهیم. یادمان باشد اشتباه کردن، حق طبیعی ما انسان هاست.

کامل گرایی بد است، چون اگر کامل گرا باشیم، پر از ترس خواهیم شد:

  • ترس از قضاوتبقیه راجع به من چی فکر می کنند؟!
  • ترس از شکست: اگه شکست بخورم، آبروم می ره!
  • ترس از انتقاد: اگه از تو کارم ایراد در بیارن، چی؟!
  • ترس از شروع کار: همه اش دنبال نقطه ی ایده آل شروع می گردیم که متأسفانه هیچ وقت پیدایش نمی کنیم…
  • ترس از استرس: نکنه نتونم از پسش بربیام!

اگر کامل گرا باشیم، هر کاری که می کنیم، می خواهیم ببینیم نظر بقیه چیه؟(آدم های نامربوط). همه اش می گوییم: مردم راجع من چی میگن؟! در حقیقت حرف مردم، برایمان پُررنگ می شود.

اگر کامل گرا باشیم، بدون آرایش یا اصلاح صورت، تا سر کوچه هم نمی رویم.

شبکه های مجازی پر از زنان و مردانی شده که آرایش می کنند. ما در رسانه ها فقط بهترین ها را می بینیم. بنابراین آرایش آنها، استاندارد زیبایی ما را بالا برده است. پس ناخودآگاه می خواهیم مثل آنها زیبا باشیم.

اگر کامل گرا باشیم، آنقدر درگیر چیزهای پیش پا افتاده می شویم که دیگر نمی توانیم چیزهای مهم را ببینیم. بنابراین چیزهای کوچک بی اهمیت، برایمان دغدغه می شود.

جمله ی معروف یک آدم کامل گرا: من یا انجام نمی دم یا اگه انجام بدم، عالی انجام می دم. و متأسفانه او همیشه در انجام نمی دمه، می ماند! قبول دارید؟

کامل گرایی، یک وسیله برای شیک جلوه دادن ترس، اهمال کاری یا همان تنبلی است. تا حالا آدم هایی را دیده اید که می گویند: ببین من یا کاری رو انجام نمی دم یا اگه انجام بدم، باید کامل و بی نقص باشه. این یک توجیه شیک است. آنوقت اینطوری دیگر کسی به ما نمی گوید: تنبل! قبول دارید؟

پس لطفاً ترس یا اهمالکاری را در قالب کاملگرایی شیک سازی نکنید و به آن افتخار نکنید. کاملگرایی  افتخار نیست، مسئله ای است که باید آن را رفع کنیم.

وقتی کامل گرا باشیم، انتقاد پذیری نداریم. اگر از ما انتقاد شود، پرخاشگری می کنیم چون نمی خواهیم تصویر کامل بودنمان خراب شود. بنابراین نمی توانیم رشد کنیم.

جهت یادگیری مهارت مهم انتقادپذیری، این مقاله را بخوانید: انتقادپذیری چیست؟

آدم کامل گرا، به جای اینکه بگوید: من باید کامل شوم، می گوید: من باید کامل باشم.

آدم کامل گرا، بودن در لحظه، تفریح، استراحت، خواب و گذاشتن وقت کیفی جهت روابط، برایش مهم نیست. او دستاورد برایش مهم است. اگر چیزی برایش دستاورد نداشته باشد، به آن گیر می دهد. مثلاً گپ زدن با آدم ها برایش مهم نیست، چون دستاوردی ندارد. تفریح و استراحت و خواب برایش مهم نیست چون فکر می کند دستاوردی ندارد!

وقتی خود را با تمام ویژگی های مثبت و منفی بپذیریم، دیگران را هم با تمام ویژگی های مثبت و منفی شان خواهیم پذیرفت. هرچند تلاش می کنیم ویژگی های مثبتمان را زیاد و ویژگی های منفی مان را کم کنیم. اینطوری یک آدم بهبودگرا می شویم که به سمت کمال پیش می رود.

تفکر همه یا هیچ

جمله ی اشتباه یک آدم کامل گرا: آدم ها یا خوبند یا بدند. یا فرشته اند یا عوضی اند.

یادمان باشد همه چیز، ترکیبی از خوبی و بدی است. عموم مردم کشور ما یک چیزی را یا صفر می بینند یا صد. یا سفید یا سیاه. دکمه ی وسط ندارد. هر چیزی یا خوب است یا بد. قبول دارید؟

با این طرز فکر، دچار تناقض می شویم. در حقیقت هیچ چیز، فقط خوب یا فقط بد نیست. همه چیز، ترکیبی از خوبی و بدی با هم است.

بنابراین بهتر است به جای یا سفید یا سیاه دیدن، همه چیز را خاکستری رنگ(ترکیب سیاه و سفید) ببینیم. کنار هر خوبی، بدی ببینیم. کنار هر بدی، خوبی ببینیم.

جمله ی مُفید: این شخص، آدمی است با مجموعه ای از ویژگی های خوب و ویژگی های بد کنار هم.

پس بهتر است وقتی عاشق و شیفته ی کسی شدیم، فوراً در او بدی پیدا کنیم. اگر از کسی متنفر شدیم، فوراً در او خوبی پیدا کنیم. اگر چیزی را فقط خوب یا فقط بد ببینیم، به ما آسیب خواهد زد. قبول دارید؟

همه ی ما آدم ها اشتباه می کنیم. مهم این است که هنگام مواجه شدن با اشتباهات، چه رفتاری از خود بروز می دهیم:

  • خود را سرزنش می کنیم و با خود بدیم؟
  • خود را درک کرده، برای کاهش درد اشتباه تلاش می کنیم و با خود مهربانیم؟
  • درصدد جبران آن اشتباه بر می آییم؟

بخشی از توقعات یک آدم کامل گرا:

  • کسی نباید به درخواست من نه بگه!
  • من نباید هیچ عیب و نقصی داشته باشم!
  • همه باید از من خوششون بیاد!
  • همه باید از من راضی باشند!
  • همه باید مطابق سلیقه ی من رفتار کنند!
  • همه باید اونجوری که من می خوام، کامل باشند!
  • همه باید اونجوری که من فکر می کنم، فکر کنند!

یادمان باشد هر کاری کنیم، حتماً یک عده اعتراض می کنند. چون اطلاعات، تجربیات، باورها، خواسته ها و نیازهای آدم ها متفاوت است. هر آدمی یک سلیقه ای دارد. پس بهتر است طبق ارزش هایمان، هر کاری را که فکر می کنیم درست است، انجام دهیم. ساخته ی بشر هیچ وقت کامل نیست.

کسی که می خواهی باشی، باش. کاری که می خواهی انجام بدی رو انجام بده. نگران قضاوت و حرف دیگران نباش. بر اساس خواسته ها و ارزش ها و اهداف خودت پیش برو. نه خواسته های دیگران. حواست باشه حق دیگران رو پایمال نکنی و بهای خودت بودن رو هم بپرداز. هر تصمیمی بهاء داره. هر تصمیمی مشکلاتی داره. ممکنه بقیه از کارت خوششون نیاد ولی مهم نیست.

یادم می آید در دوران مدرسه، از داستان خر ملانصرالدین، خیلی خوشم می آمد. الان که بزرگ شده ام تازه مفهوم این داستان زیبا را در زندگی متوجه می شوم. می توانید این داستان را در این لینک بخوانید: طنز/ ماجرای قدیمی خر و پدر و پسر (همراه با نظر کارشناس)

در ضمن مگر ما از همه خوشمان می آید که توقع داشته باشیم همه از ما خوششان بیاید؟

هر آدمی حق دارد هر کاری دلش می خواهد، انجام دهد، به شرطی که برای دیگران زحمت ایجاد نکند. این حق، جزء حقوق انسانی ماست.

ویلیام گلسر، روانشناس معروف می گوید: یک  کامل گرا، نه واقعیت پذیر است، نه مسئولیت پذیر.

آدم کاملگرا واقعیت پذیر نیست چون استانداردهایی را می گذارد که در دنیای واقعی معنی ندارد. او می گوید من می خواهم بی نقص باشم.

آدم کاملگرا مسئولیت پذیر نیست. او رفتار غیر مسئولانه دارد چون کاری را که به عهده اش است، به دلیل کامل گرایی، یا انجام نمی دهد یا در زمان تحویل، تأخیر زیادی دارد. او یا پدر بقیه یا پدر خودش رو در می آورد.

خلاصه اینکه کامل گرایی تمامی ندارد. جالب است که آدم های کامل گرا، حتی به خدا هم گیر می دهند: خدایا آخه نمی شد دنیا رو بدون سیل و زلزله می آفریدی؟!

نکته ی جالب این است که کامل گرایی همان ترس یا اهمالکاری است. چون می ترسیم یک کاری را شروع کنیم، استانداردها را بالا می بریم و شروعش نمی کنیم. خلاص. چون می خواهیم تنبلی کنیم، استانداردی می گذاریم که آن کار اصلا انجام نشود. خلاص.

کامل گرایی از پیچیده ترین مکانیزم های مغز است. مغز ما برای اینکه ما را از خطر دور کند، مکانیزم کامل گرایی دارد.

مغز ما طراحی شده که ما را از محیط های ناامن و نامطئن دور نگه دارد. فقط 5 ثانیه وقت داریم تا قبل از شروع این مکانیزم اقدام کنیم.

ما برای انجام هر کاری، پنج ثانیه وقت داریم. اگر در این پنج ثانیه، آن کار را انجام ندهیم، مکانیزم کامل گرایی وارد می شود و آن کار را انجام نمی دهیم.

مغز از ما در موقعیت های جدید، محافظت می کند. بنابراین از کامل گرایی استفاده می کند چون شیک است و دردسر ندارد.

برای آدم های کامل گرا، بقیه ی افراد، مهم تر از خودشان هستند. کامل گراها حاضرند بمیرند اما مورد تأیید و تشویق دیگران قرار بگیرند. آنها حاضرند بمیرند اما بقیه برایشان دست بزنند.

اگر کامل گرا باشیم، میزان رضایت از زندگی مان پایین می آید.

 

کاملگرایی چیست؟

 

یکی از شاگردانم از من پرسید:خانم معتمد پویا چی میشه که کامل گرا می شیم؟ 

دلایل کامل گرایی ما

گذشته ی ما: محیط آموزشی (از خانه بگیر تا جامعه) و کودکی(والدین سخت گیری که خودشان به آرزوهایشان نرسیده اند. خانواده ها فقط درصورت کامل بودن، به ما پاداش می دادند. مثلاً می گفتند اگر بیست بشی یا شاگرد اول بشی، برات جایزه می خرم .یا می گفتند تو باید از همه بهتر باشی، دوست دارم از همه سر باشی.)

فرهنگ خوش بت ساز ما: فرهنگ ایرانی جوری وانمود می کند که همه چیز یا عالی است یا بد. مثلاً از آدم های تاریخی، یا اسطوره می سازد یا عوضی شیطان بدصفت…

شرکت های تبلیغاتی: آنها با ایجاد نیاز در ما، القاء می کنند که ما کامل نیستیم. تبلیغات، به ما می گوید: کامل باشید. پوست صاف و هیکل بی نقص داشته باشید. همچنین در فیلم ها، دختر وپسر، بعد از ازدواج، تا پایان عمر به خوبی و خوشی بدون هیچ مشکلی در کنار هم زندگی خواهند کرد…

شبکه های اجتماعی: در شبکه های اجتماعی، مثل اینستاگرام، همه زیبا هستند. دقت کردید؟ اینستاگرام، ویترین زیبارویان است…

هشدار: ذکر دلایل کامل گرایی در بالا، باعث نشود قربانی بازی درآورده و پدر و مادر یا معلم خود را ملامت و سرزنش کنیم. اتفاقات گذشته، تحت کنترل ما نیست. حالا که به کامل گرایی مان آگاه شده ایم، مسئولیت پذیر باشیم و در ادامه ی زندگی کاملگرایی را کنار بگذاریم. قبوله؟ پس دلایل کامل گرایی مهم نیست و برایش وقت نمی گذاریم.

علائم کامل گرایی

  • وقتی یک آدم زیبای هم جنس خود را می بینیم، احساس حسادت می کنیم.
  • از بدنمان ناراضی هستیم.
  • وقتی به ما می گویند بهترین خاطره ی زندگی ات را به یادت بیاور، حالمان بد می شود، چون فکر می کنیم خاطره ی کاملاً خوب  و بی نقص نداریم.
  • معتقد هستیم که اگر کامل و بی نقص باشیم، هیچ وقت همسرمان، ما را ترک نخواهد کرد.
  • وقتی اشتباهی را مرتکب می شویم، حالمان خیلی بد می شود.
  • وقتی دیگران  از روی بی دقتی مرتکب اشتباه می شوند، تحمل نداریم و عصبانی شویم.
  • معتقدیم که اشتباهات دیگران را باید به سرعت به آنها گوشزد کنیم.
  • دیگران از دقتی که روی جزئیات داریم، تعجب می کنند.
  • نگران این هستیم که دیگران در مورد ما چه فکری می کنند.
  • به راحتی دیگران را قضاوت مثبت یا منفی می کنیم.
  • به این فکر می کنیم که حق اشتباه کردن را نداریم و به دیگران هم اجازه ی اشتباه کردن نمی دهیم.
  • وقتی کسی اشتباه می کند، از او کاملاً ناامید شویم.
  • وقت و انرژی زیادی را برای انجام یک کار می گذاریم ولی نتیجه اش آنطوری که می خواهیم نمی شود.
  • یک حس درونی داریم که به ما می گوید بقیه می خواهند از من انتقاد کنند.
  • وقتی نتیجه ی کارمان را با دیگران مقایسه می کنیم، احساس بی ارزشی می کنیم.
  • وقتی کسانی که از ما جلوترند، شکست می خورند، لذت می بریم و خوشحال می شویم.
  • وقتی می خواهیم چیزی را یاد بگیریم، هزاران فیلم و دوره و کتاب دانلود می کنیم که همه چیز را داشته باشیم ولی هیچ کدام را نمی رسیم که ببینیم یا بخوانیم.
  • هیچ وقت از خودمان و دیگران رضایت نداریم.

امیدوارم تا اینجای مقاله به این نتیجه رسیده باشید که آیا واقعاً کامل گرا هستید یا نه.

بنابراین به اندازه ی خوب و قابل رشد، کافی باشیم. انسان کامل وجود ندارد.

 افرادی که در معرض خطر کامل گرایی قرار دارند:

  • افراد فاقد عزت نفس. بنابراین معتقد باشیم که من انسانم، پس ارزشمندم.
  • افراد فاقد مهلت انجام کار. بنابراین برای کارهایمان مهلت زمانی انجام کار تعیین کنیم. مثلاً من فقط یک ربع صرف آرایش می کنم. یا فقط 4 بار فیلم ضبط می کنم و در نهایت یکی از این 4 تا را منتشر می کنم. یا تا این زمان باید اسلایدهایم را با هر کیفیتی ساخته باشم.
  • افراد فاقد روابط سالم. بنابراین با آدم های سالمی ارتباط داشته باشیم که مدام به ما گوشزد می کنند که داری کامل گرایی می کنی ها.

 

تکنیک های ذهنی مقابله با کامل گرایی

برای مقابله با کامل گرایی لازم است قفل های ذهنی را بشکنیم.

پذیریش ماهیت انسانی خود و دیگران

به خودمان یادآور شویم که ماهیت انسانی یعنی اشتباه. ما انسان هستیم و انسان خطا دارد. با این یادآوری، راحت تر خودمان و دیگران را می بخشیم. پس وقتی کسی خطا می کند، حواسمان باشد که او انسان است و انسان خطا دارد.

آدم کامل گرا، فکر می کند یک تصمیم بدون مشکل وجود دارد. پس با خودمان تکرار کنیم: هر راه حلی مشکلات خودش را دارد. بهتر است تصمیم بگیریم مشکلات کدام تصمیم را می پذیریم.

مثلاً مشکلات کارمندی را انتخاب می کنیم یا مشکلات کارآفرینی را؟ مشکلات بچه دار شدن را انتخاب می کنیم یا مشکلات بچه دار نشدن را؟ مشکلات مهاجرت را انتخاب می کنیم یا مشکلات ایران ماندن را؟ مشکلات متأهل شدن را انتخاب می کنیم یا مشکلات مجرد ماندن را؟

یادمان باشد یک فعالیت غیر کامل ما، از هزاران کار نکرده که فقط در ذهن ماست، بهتر است. اگر هزار ایده فقط در سرمان داشته باشیم، به هیچ دردی نمی خورد.

ولی اگر یک ایده را اجرا کنیم، خیلی می ارزد. قبول دارید؟ مثلاً یک ویدئوی پُر از اشکال آموزشی، بهتر ازهیچی است.

هیچوقت اول کار خودمان را با وضعیت فعلی برترین ها مقایسه نکنیم. بطور مثال الان سایتمان را با الان سایت دی جی کالا مقایسه نکنیم. یا الان آشپزی مان را با الان دخترخاله مان که ده سال است ازدواج کرده، مقایسه نکنیم. حتی الان خودمان را با اول کار بقیه هم مقایسه نکنیم چون شرایطمان یکسان نیست. 

سؤالاتی که برای رفع کاملگرایی بهتر است از خودمان بپرسیم

  • آیا ضروریه؟
  • اولویت اول الانم چیه؟
  • الان سرعت مهم تره یا کیفیت؟
  • آیا می تونم کامل باشم؟
  • اگه بخوام طولش بدم، چه چیزهایی رو از دست می دهم؟
  • برام مهم تره شروع کنم یا کامل باشم؟

گفتن یک سری جملات دوری کنیم

این جملات به این شرح هستند:

  • من کامل گرا هستم دیگه! (وقتی این را می گوییم یعنی یا می ترسیم یا داریم اهمال کاری می کنیم.)
  • دوست دارم همه چیز عالی باشه، برای همین دیر شد…(وقتی این را می گوییم یعنی مدیریت زمان و اولویت بندی درست نداشته ایم.)
  • کیفیت کار برای من از زمانش مهم تره. (عجب توجیه شیکی!)
  • من مشکل پسندم! (چه با کلاس دارش ترسش رو پنهان می کنه!)

مارک توآین نویسنده و سخنران می گوید: بیست سال بعد بابت کارهایی که نکرده ای بیشتر افسوس می خوری تا کارهای که کرده ای.

بنابراین کامل گراها تا آخر عمرشان فقط افسوس می خورند، چون از خیلی چیزها اجتناب کرده اند.

انتخاب های زیاد، ما رو نابود کرده، پس انتخاب ها را کم کنید

هر چقدر تعداد انتخاب هایمان بیشتر باشد، رنجمان بیشتر است و تصمیم گیری مان سخت تر می شود. قبول دارید؟ پسرهایی را دیده اید که صد جا به خواستگاری رفته اند اما بیشتر گیج و خسته شده اند و نمی دانند کدام دختر را انتخاب کنند؟ پس تا جایی که امکان دارد گزینه هایمان را محدود کنیم.

اگر از قبل استانداردمان را مشخص کنیم، بهتر می توانیم تصمیم گیری کنیم. مثلاً مشخصات دختر مورد نظرمان را از قبل مشخص کنیم. یا مثلاً اگر قصد خرید موبایل را داریم، از قبل نیازهایمان را مشخص و بر اساس آن، مدل مورد نظرمان را از اینترنت انتخاب کنیم.

اینطوری وقتی به مرکز خرید می رویم، با دیدن انواع و اقسام مدل ها، گیج نمی شویم.

من وقتی می خواهم لباس یا کفش بخرم، ابتدا مدل مورد نظرم را در اینترنت پیدا می کنم و قیمتش را در می آورم. بعد از اولین مغازه، اولین چیزی را که مطابق با استانداردم هست، می خرم. بعد از خرید، سراغ مغازه های دیگر نمی روم تا با دیدن مدل زیبا تر و قیمت پایین تر اعصابم خرد شود.

دیدید بعضی ها بعد از خریدن یک جنس، همچنان قیمت آن را می گیرند؟ به نظرم این رفتار، خودآزاریست. آخه وقتی خریدی تموم شد، این دیگه چه کاریه؟!

گاهی اوقات باید دسترسی به شبکه های اجتماعی را کم کنیم نه زیاد!

دسترسی به شبکه های اجتماعی را محدود کنیم. اگر امکانش هست، شبکه های اجتماعی را از گوشی مان پاک کنیم. تا حالا شده با دیدن بعضی ها در اینستاگرام، حالتان بد شود چون همه اش در حال پُز دادن هستند؟ پس کسانی که حال ما را بد می کنند را آنفالو کنیم.

تعداد کانال های تلگرام، واتساپ و فالوئینگ های اینستاگرام را کم کنیم. می دانید چقدر انرژی ما سر اینکه تصمیم بگیریم یک پست را لایک کنیم یا نه، هدر می رود؟ پس اجازه ندهیم ورودی های زیادی وارد ذهنمان شود.

یاد بگیریم مؤدبانه و با ذکر دلیل از گروه های تلگرامی خارج شویم. جمله ی مناسب ترک گروه: دوستان عزیز با توجه به اینکه وقت نمی کنم مطالب گروه را بخوانم و دوست ندارم بی ادبی شود، اگر اجازه دهید، من رفع زحمت می کنم و از این گروه می روم. اگر موردی بود در خدمتتان هستم.

عضو کانال های خبری نباشیم، چون فقط اعصابمان خرد می شود و کاری از ما بر نمی آید.

قانون یک اشتباه در ماه

اگر تا حالا هیچ اشتباهی نکرده باشیم، یعنی از اقدام ترسیده ایم و هیچ کاری نکرده ایم. پس آنقدر چیزهای جدید را تست کنیم تا  یک اشتباه در ماه داشته باشیم.

بطور مثال چند وقت پیش برای اینکه مهارت شوخ طبعی را در خودم پرورش دهم، در یک مهمانی، یک جوک تعریف کردم که همه زورکی به آن خندیدند. بعضی ها هم اصلاً متوجه نشدند منظورم چی بود.

هر چند در جمع ضایع شدم. ولی درسی که از این اشتباه گرفتم این بود که بهتر است برای جوک گویی، زبان بدن و لحن صحبتم را بیشتر تقویت کنم و قبل از محیط واقعی، یک بار موقع جوک گفتن با موبایل از خودم فیلم بگیرم تا ایراداتم را دربیاورم و رفع کنم. این درس گرفتن باعث می شود که دفعه ی بعد بهتر عمل کنم. حالا اگر دست روی دست می گذاشتم و جوک نمی گفتم، از این درس مهم باز می ماندم. قبول دارید؟

رسالت یا مأموریت زندگی مان همیشه جلوی چشممان باشد

وقتی بدانیم برای چی به دنیا آمده ایم، به چیزهای بی اهمیت توجه نمی کنیم. اینطوری دیگر با خیلی ها بحث نمی کنیم.

یادمان باشد با کامل گرایی، از رسالتمان دور می شویم. وقتی رسالتمان را دقیق مشخص کنیم، دیگر نگران بحث کردن با دیگران نیستیم.

جملاتی که رسالت ما را مشخص می کند:

  • من کی هستم؟ (مثلاً مریم معتمد پویا)
  • چه کار می کنم؟(مثلاً آموزش مهارت های ارتباطی)
  • چطور این کار را می کنم؟(منابع کاملاً علمی و روش تدریس عالی)
  • برای چه کسانی این کار را می کنم؟(کسانی که به این موضوع علاقه دارند و به دنبال پیشرفت هستند.)

تکنیک های رفتاری

قانون پنج ثانیه

فقط پنج ثانیه وقت داریم کاری را انجام دهیم و گرنه دیگر انجام نمی دهیم. شمارش معکوس کنیم: ۵ ۴ ۳  ۲ ۱ .

مثلا فقط پنج ثانیه وقت داریم صبح از رخت خوابمان به بیرون بپریم و گرنه همچنان در جایمان می غلتیم.

این شمارش معکوس، برای ترک عادات منفی وقطع ارتباطات بد هم به کار می آید.

تکنیک مهلت انجام کار

برای انجام هر کاری، مهلت بگذاریم. مثلاً بگوییم امروز تا ساعت ۱۲، بیست صفحه از این کتاب را می خوانم. یا مثلاً برای آرایش کردن، فقط ده دقیقه وقت دارم.

ایجاد تعهد برای اجرا

  • نشانه ی یادآورییک نشانه روی دیوار، کامپیوتر، یا یک استیکر جهت یادآوری داشته باشیم.
  • یافتن هُل دهنده: به دوستمان بگوییم که به ما یادآوری کند که داری کامل گرایی می کنی.
  • جوایز کوچک به خود: مثلاً دیدن فیلم
  • تحلیل پایان شب خودمان: من امروز چقدر کامل گرایی کردم؟
  • تصویرسازی ذهنی (دیدن پایان کار در ذهن)
  • تعیین تکلیف با بهانه ها (مسئولیت پذیری)بطور مثال من با وجود اینکه فرزند دارم، چه کار کنم؟

تکنیک کش

یک کش دور مچ دستمان  بیاندازیم و هر بار که کامل گرایی کردیم، کش را بکشیم تا آرام ضربه بزند. اینطوری ذهنمان شرطی می شود. مغز با خودش می گوید کامل گرایی درد دارد و دیگر کامل گرایی نمی کند.

روش انتقاد کردن و انتقادپذیری را یاد بگیریم

جهت یادگیری روش انتقاد کردن و انتقادپذیری مقاله های زیر را بخوانید:

چگونه انتقاد کنیم؟

انتقادپذیری چیست؟

نوشتن ویژگی های خوب

روزانه سه ویژگی خوب برای کسی که می خواهیم کامل باشد، بنویسیم. این فرد می تواند یا خودمان باشد یا اطرافیانمان. من یک لیست دارم که هر دفعه که یک ویژگی خوبم به ذهنم می رسد، به انتهای آن اضافه می کنم.

فقط شروع کن

جک کنفیلد، سخنران انگیزشی می گوید: اول شلیک کن، بعد هدف بگیر. خیلی از هنرجویانم از من می پرسند: خانم معتمد پویا نمی دانم از کجا شروع کنم؟ پاسخ: فقط شروع کن تا جایش پیدا شود.

بنابراین اگر دستورالعمل خاصی نداریم، تنها راهش، آغاز کردن است. از هر جا که هستیم شروع کنیم تا کم کم مسیر واضح شود.

تکنیک چابک یا اجایل

اجایل یعنی کار را به کوتاه ترین تکه ی قابل ارائه تبدیل کنیم و ارائه اش دهیم. اجایل از عجله کردن می آید.

تصور کنید برای تحویل به موقع و متناسب با خواسته های یک پروژه، شش ماه وقت داریم. با تکنیک اجایل، ظرف سه هفته ی اول، باید یک چیزی را با کیفیت پایین اما قابل ارائه درست کنیم.

بعد آن را به مشتری تحویل دهیم و از او بپرسیم دوست داری این چه شکلی باشه یا نه؟ اینطوری با بازخوردگیری های مدوام، پروژه، ظرف دو ماه تمام می شود. می بینید اینطوری چقدر در زمان صرفه جویی می شود؟

بهتر است دائماً کارمان را نمایش دهیم تا به ایراداتش آگاه شویم. مدام از مشتری بپرسیم هر جایش اشکال دارد، بگویید تا اصلاحش کنم.

مثال دیگر اجایل، ضبط فایل صوتی ده دقیقه ای است. برای این کار، اول یک فایل صوتی بیست ثانیه ای ضبط کنیم. بعد ببینم آیا در این بیست ثانیه، صدایمان واضح است؟ همهمه ی جمع وجود دارد یا نه؟ بعد اگر دیدیم صدا واضح نیست، در ضبط بعدی صدایمان را بلند تر کنیم.

اگر همهمه و سر و صداهای مزاحم وجود دارد، در ضبط بعدی جایمان را عوض کنیم. حالا در ضبط جدید دوباره بیست ثانیه صدایمان را ضبط کنیم. اگر دیدیم در این بیست ثانیه، مسئله ای وجود ندارد، شروع به ضبط فایل ده دقیقه ای کنیم.

تصور کنید اگر از همان اول در آن شرایط ناجور، فایل صوتی ده دقیقه ای مان را ضبط می کردیم، در پایان ضبط، با شنیدن صدای نامناسب، حالمان گرفته می شد. همچنین ده دقیقه از وقتمان بی جهت گرفته شده بود.

مثال دیگر وقتی مدیر از ما یک گزارش کامل می خواهد. به جای اینکه یک هفته وقت صرفش کنیم، در یک روز سریع یک گزارش بنویسیم. بعد ارائه دهیم. از او بپرسیم اینطوری خوبه یا نه؟ سپس با بازخوردگیری ها مدوام، گزارش را ویرایش کنیم.

تصور کنید اگر از همان اول یک هفته وقت صرف تهیه ی گزارش می کردیم، درنهایت آن چیزی نمی شد که مد نظر مدیر است. همچنین بی جهت یک هفته وقتمان تلف می شد. ولی با تکنیک اجایل، فقط سه روز وقت صرف تهیه یک گزارش خوب کرده ایم.

چند اصل چاپکی

  • زمان بالاترین اولویت است.
  • دائماً در حال بازخورد گرفتن هستیم، چون کارها کوچک هستند. دائماً بپرسیم به نظرت الان چطوره؟
  • در هر مرحله از تغییر استقبال می شود، چون یک عمر رویش وقت تلف نکرده ایم که بعداً حاضر به تغییر آن نباشیم.
  • پروژه در هر مرحله قابل استفاده باشد.

روش برخورد با افراد کامل گرا

بطور مثال فرض کنید یک مدیر یا مشتری کامل گرا داریم. آنها به چیزهای ریز ریز و بی دلیل توجه می کنند و گیر می دهند. بهترین روش برخورد با افراد کامل گرا سؤال پرسیدن از آنهاست.

گام بسیار بسیار مهم: مکتوب کردن از قبل

خیلی مهم است که از قبل استانداردها را با افراد کامل گرا مکتوب کنیم تا بعداً استاندارد جدید بوجود نیاورند. حتماً به صورت مکتوب روی کاغذ باشد تا بعداً زیرش نزند.

  • می شه استانداردهاتون رو دقیق تر بگید؟

چک کردن هر مرحله با هم

و سپس هر مرحله از کار را که انجام دادیم، دوباره با آنها چک کنیم. این چک کردن کمک می کند که کارها بهتر پیش برود.

  • دقت نظر من با دقت نظر شما متفاوته. نکاتش رو می گید تا اصلاح کنم؟

پرسیدن آیا ضروریه؟

و زمانی که استانداردی را می گویند، بطور مثال می گویند: آقا/خانم فلانی، به نظرتون بهتر نیست این کار رو هم انجام بدید؟ در جواب، این سؤالات را بپرسیم:

  • آیا واقعاً این موضوع ضروریه؟
  • میشه این کار رو انجام داد، ولی با همین زمان و انرژی، کار مهم تری هست که انجام بدم؟
  • سرعت براتون مهمه یا کیفیت؟

پرسیدن آیا این مهم ترین کاره؟

  • آیا این الان مهم ترین کاریه که باید انجام شه؟

پرسیدن آیا می تونم کامل باشم؟

  • آیا می تونم کامل باشم؟
  • می شه یکی دو تا کار بی ایراد به من نشان دهید؟ بعد از آن کار، چند تا ایراد در بیاوریم.

پرسیدن با این حساسیت چه چیزی رو از دست می دیم؟

وقتی بی جهت گیر می دهد، بطور مثال یک سایت زده ایم، می گوید: نه! قالب سایت خوب نیست. دوباره باید قالب سایت عوض بشه… بعد می بینیم اینکار باعث به تأخیر افتادن دو سه هفته ای تولید محتوا می شود. در این شرایط بپرسیم:

  • با این حساسیتی که شما دارید، چه چیزهایی رو از دست می دیم؟

اگر پاسخ داد: نه! سایت باید  عالی باشه! جواب درست: بله، قطعاً سایت بهتر می شه، اما  چه چیزهایی رو از دست می دیم؟ اینو هم به من می گید؟

بطور معمول وقتی به افراد کاملگرا یادآوری می کنیم که یه سری از چیزها را از دست می دهی، آن وقت کمی به عقل می آیند.

در این مقاله یاد گرفتیم کامل گرایی چیست؟ کامل گرایی بزرگترین مانع در مسیر رسیدن به موفقیت است. همچنین آموختیم کامل گرایی باعث می شود از زندگی مان رضایت نداشته باشیم.

دوستان خوبم امیدوارم بعد از خواندن این مقاله برای همیشه با کامل گرایی که زیباترین پوشش اهمال کاری و ترس است، خداحافظی کنید.

البته یک سری از کامل گراها هستند که می خواهند به صورت کامل و بی نقص، کامل گرایی را کنار بگذارند. یعنی شش هزار مطلب راجع به کامل گرایی بخوانند، بعد آن را کنار بگذارند!

دوستان عزیزم مرا در اینستاگرام فالو کنید تا از مطالب آموزشی رایگان مُفید در زمینه ی مهارت های ارتباطی، بهره مند شوید. جهت فالو کردن، روی لینک زیر بزنید:

اینستاگرام من

برگرفته از:

کتاب موهبت کامل نبودن نوشته ی  برنی براون

کتاب اعتماد به نفس  نوشته ی باربارا دی آنجلیس

 

دیدگاه‌ها ۹