سبد خرید

چگونه انتقاد کنیم تا تغییر کند؟

چگونه انتقاد کنیم تا تغییر کند؟

وقتی دو انسان با هم ارتباط برقرار می کنند، هر کدام از آنها برخی از ویژگی های طرف مقابل را دوست ندارد. در اینجا مفهومی به نام تغییر دادن طرف مقابل ایجاد می شود. این تغییر دادن، یکی از بزرگ ترین دردسرهای زندگی تمام آدمهاست، چون هر دو می خواهند آن یکی را تغییر دهند!

همه می خواهند دیگری را تغییر دهند و کسی خودش را تغییر نمی دهد! قبول دارید؟ مردم کشورمان ایران، عاشق تغییرند. البته تغییر دیگران، نه تغییر خودشان! آدمها می گویند انتقاد باید سازنده باشد. اما متأسفانه انتقادشان در نهایت به دعوا یا کینه تبدیل می شود.

ویلیام گلسر ، روانشناس معروف می گوید: هیچ انسانی را نمی توانیم تغییر دهیم، مگر اینکه خودش بخواهد. ما فقط می توانیم نحوه ی تعامل خودمان را با آدم ها تغییر دهیم و به آنها اطلاعات دهیم. نمی شود کسی را تغییر داد اما می شود روی او اثر گذاشت.

ای کاش اصل بالا را در مدرسه، به جای ریاضی و فیزیک یاد گرفته بودیم.

حالا که متوجه شدیم آدم ها را نمی توان تغییر داد، پس چه کار کنیم؟!

  • وقتی برخورد پدر و مادر همسرم با من خوب نیست، چه کار کنم؟!
  • وقتی رفتار همسرم مرا ناراحت می کند، چه کار کنم؟!
  • حالا که من دارم اذیت و کلافه می شوم، وقتی هیچ انسانی را نمی توان تغییر داد، پس چه کار می شود کرد؟!

خیلی از ما چیزهای کوچکی را که از آن رنجیده ایم، نگه می داریم و هی می گوییم: نه، ولش کن. خودش باید بفهمه. یعنی ناراحتی مان را با آن شخص در میان نمی گذاریم. یکی از سمی ترین جمله ها این است: خودش باید بفهمه! متأسفانه ما یک عادتی داریم که فکر می کنیم وقتی یک نفر به زبان ما صحبت می کند، یعنی دنیا را مثل ما می بینید. و این خیلی خطرناک است. پس او خودش نمی فهمد، ما باید به او بگوییم. پس اینجا لازم است که مهارت گفتگو کردن و ابراز احساسات را بلد باشیم.

و چون شهامت گفتگو کردن را نداریم، این رنجش را هی نگه می داریم. جمع می شود، جمع می شود و در نهایت با کوله باری از رنجش این موضوع را به صورت های زیر مطرح می کنیم:

  • تحقیر: بطور مثال وقتی می خواهم همسرم بهتر صحبت کند، می گویم: خاک تو اون سرت کنند با اون صحبت کردنت! این چه جور حرف زدنیه؟! آبروی منو بردی! تو هم مثل باباتی!
  • تهدید: یه بار دیگه اینجوری کنی، میذارم میرم! یه بار دیگه اینجوری کنی، از فلان چیز خبری نیست! دیگه خونه رو تمیز نمی کنم!
  • غُرغُر: صد بار بهت گفتم لباس هات رو تخت ننداز! من کُلفت نیستم! کلفت نیوردی تو این خونه!
  • قهر: شب کنارش نمی خوابیم و نادیده اش می گیریم یا به او پشت می کنیم!
  • سرزنش: چرا این کار رو کردی؟! یه بار شد تو حوصله داشته باشی، آدم؟!
  • مقایسه: از فلانی یاد بگیر! ببین چقدر خوبه!
  • قیافه گرفتن
  • بی توجهی کردن
  • تیکه انداختن
  • جلوش غذای سرد گذاشتن

موارد بالا موجب بدبختی ما در زندگی خواهد شد.

 

شرایط انتقاد سازنده چیست؟

در چه شرایطی اجازه انتقاد کردن را نداریم؟

قبل از اینکه از کسی انتقاد کنیم، سؤالات زیر را از خودمان بپرسیم:

  • آیا روش دیگه ای به جز انتقاد کردن، وجود داره؟
  • آیا امکان اصلاح هست؟
  • آیا اثر گذاره؟
  • آیا خودم این مشکل رو ندارم؟
  • آیا روش درست انتقاد کردن رو بلدم؟
  • آیا این مسئله به من مربوطه؟
  • آیا بحث سلیقه مطرحه؟
  • آیا شخص مناسبی رو برای انتقاد کردن، انتخاب کرده ام؟
  • آیا می خوام با انتقاد کردن، جلب توجه کنم؟
  • آیا می خوام با انتقاد کردن، کسی رو تخریب کنم؟
  • آیا می خوام با انتقاد کردن، عقده گشایی کنم؟
  • آیا می خوام با انتقاد کردن، حالش رو بگیرم؟
  • آیا عادت به منفی بودن و غرزدن دارم؟
  • آیا ارزش عزت نفسم رو داره؟

حالا در ادامه به شرح موارد بالا می پردازم.

  • آیا روش دیگه ای به جز انتقاد کردن، وجود داره؟

یکی از روش هایی که بهتر است به جای انتقاد کردن استفاده کنیم، سؤال پرسیدن است.

تصور کنید مدیر ساختمانتان، تعویض لامپ سوخته ی سر در خانه را به تأخیر می اندازد. در نتیجه، شب ها جلوی در خانه تان، تاریک و ترسناک است.

در این شرایط، جای گفتن: چرا لامپ رو عوض نکردی؟! خیلی بی مسئولیتی! امنیت ساکنین، اصلاً برات مهم نیست!

بهتر است بگوییم: سرت خیلی شلوغه که هنوز نرفتی لامپ سر در رو عوض کنی؟

  • آیا امکان اصلاح هست؟

مثلاً اگر بعد از مدت ها یکی از دوستانمان را می بینیم، گفتن جمله ی چقدر پیر و شکسته شدی! تأثیری در جوان شدن او نخواهد داشت. با گفتن این جمله، فقط دوستمان را از خودمان می رنجانیم.

  • آیا اثر گذاره؟

تصور کنید یک نفر یک کار اشتباه کرده و هزار نفر، از او انتقاد کرده اند. حالا من هم می شوم هزار و یکمین نفر! بنابراین انتقادم اثر ندارد! حالا اگر انتقادم باعث رسانه ای شدنش شود، آن موقع مؤثر است.

یا به طور مثال صد نفر قبل از ما به او گفته اند: سیگار نکش! بنابراین انتقاد ما از سیگار کشیدنش، دیگر مؤثر نیست.

بنابراین اگر دیدیم انتقادمان مؤثر نیست، اصلاً انتقاد نکنیم، چون فایده ای ندارد. در این شرایط بیشتر آدم ها به اشتباه می گویند: می گم تا بدونه! ولی متأسفانه با انتقادش نه او می داند و نه متوجه می شود…

  • آیا خودم این مشکل رو ندارم؟

گاهی اوقات فرصت نمی کنم لباسم را اتو کنم، وقتی یک بار می بینم که دوستم لباسش چروک است، اگر به او بگویم: چرا لباست رو یه اتو نزدی، اشتباه کرده ام چون خودم هم همین مسئله را دارم.

  • آیا روش درست انتقاد کردن رو بلدم؟

معمولاً ما نه در خانواده و نه مدرسه و نه در جامعه، روش درست انتقاد کردن را یاد نمی گیریم. پس تا زمانی که ندانیم روش درست انتقاد کردن چیست، اجازه نداریم از کسی انتقاد کنیم.

  • آیا این مسئله به من مربوطه؟

به طور مثال موضوعاتی مثل چرا بچه دار نمی شید، چرا فقط یک دونه بچه دارید یا چرا ازدواج نمی کنی؟! یک مسئله ی کاملاً شخصی است و به ما مربوط نیست.

  • آیا بحث سلیقه مطرحه؟

ما اجازه نداریم راجع به چیزهای که در آن سلیقه ی شخصی مطرح است، مثل مدل مو یا دکوراسیون خانه ی کسی انتقاد کنیم.

  • آیا شخص مناسبی رو برای انتقاد انتخاب کرده ام؟

گفتن مشکلات اقتصادی، به خانواده یا در مهمانی ها فایده ای ندارد. گفتن فساد در جامعه، به خانواده مان فقط باعث ایجاد تنش و اضطراب خواهد شد. بطور مثال وقتی آقایان در خانه، از مدیر، گرانی، حکومت و دولت به همسر و فرزندشان انتقاد می کنند، هیچ اتفاق مثبتی نمی افتد! فقط انرژی منفی و تنش را وارد خانه می کنند!

اگر به منشی یک شرکت، از بدی های مدیر بگوییم، هیچ اتفاق مثبتی نخواهد افتاد! این کار، همان غیبت کردن است! پس بهتر است ناراحتی مان را به خود آن شخص، بگوییم.

وقتی هواپیما، ساعت ها تأخیر دارد، مسافران عصبانی، بعد از سوار شدن به هواپیما، به مهمانداران غُر می زنند!در صورتی که مهمانداران، نقشی در تأخیر هواپیما ندارند. پس بهتر است مسافران بعد از پایان سفر، به صورت گروهی، به شرکت هواپیمایی اعتراض کنند که معمولاً هم هیچ کس حوصله این کارها را ندارد!

  • آیا می خوام با انتقاد کردن، جلب توجه کنم؟

آیا با انتقاد کردن می خواهم بگویم که من هم هستم؟

  • آیا می خوام با انتقاد کردن، کسی رو تخریب کنم؟
  • آیا می خوام با انتقاد کردن، عقده گشایی کنم؟

می خواهم با انتقاد کردن، عقده هایم را سر آن شخص خالی کنم؟

  • آیا می خوام حالش رو بگیرم؟

وقتی قبل از هر انتقادی، از خودمان بپرسیم: من چرا می خوام انتقاد کنم؟ آیا می خوام حالش را بگیرم یا می خوام اثربخش باشم، می بینیم که ما بیشتر برای خودمان انتقاد می کنیم، نه برای بهبود شرایط و روابط!

  • آیا عادت به منفی بودن و غُرزدن دارم؟

آیا اهل غُر زدن هستم؟

  • آیا ارزش عزت نفسم رو دارد؟

می دانستید اگر انتقاد به جا هم باشد، از عزت نفس ما کم خواهد کرد؟ اگر انتقاد به جا باشد، کمی از عزت نفسمان را پایین خواهد برد. حالا اگر انتقاد نابجا باشد که کلاً عزت نفسمان را از بین می برد!

پس تا جایی که می توانیم انتقاد نکنیم، چون کسانی که زیاد انتقاد می کنند، عزت نفس پایینی دارند. پس یادمان باشد هر انتقادی که می کنیم، چه به جا و چه نا به جا، بخشی از عزت نفس ما را از بین خواهد برد.

اگر مجبوریم انتقاد کنیم، لازم است ده برابر آن انتقاد، از طرف مقابل، حُسن جویی و تعریف کنیم تا عزت نفس مان به حالت ول برگردد.

بنابراین قبل از هر انتقادی این سؤالات را از خودمان بپرسیم:

  • آیا روش دیگه ای به جز انتقاد کردن، وجود داره؟
  • آیا امکان اصلاح هست؟
  • آیا اثر گذاره؟
  • آیا خودم این مشکل رو ندارم؟
  • آیا روش درست انتقاد کردن رو بلدم؟
  • آیا این مسئله به من مربوطه؟
  • آیا بحث سلیقه مطرحه؟
  • آیا شخص مناسبی رو برای انتقاد کردن، انتخاب کرده ام؟
  • آیا می خوام با انتقاد کردن، جلب توجه کنم؟
  • آیا می خوام با انتقاد کردن، کسی رو تخریب کنم؟
  • آیا می خوام با انتقاد کردن، عقده گشایی کنم؟
  • آیا می خوام با انتقاد کردن، حالش رو بگیرم؟
  • آیا عادت به منفی بودن و غرزدن دارم؟
  • آیا ارزش عزت نفسم رو داره؟

اشتباهات رایج در انتقاد کردن

در زمان انتقاد کردن، بهتر است شرایط زیر فراهم باشد:

  • بیش از اندازه انتقاد نکنیم.
  • وقتی آدم بهتری نسبت ما برای انتقاد کردن وجود دارد، ما انتقاد نکنیم.
  • در زمان مناسب انتقاد کنیم.
  • در جای مناسب، به صورت خصوصی از او انتقاد کنیم.
  • وقتی کسی در حال بهبود است، دوباره از او انتقاد نکنیم.
  • هیچ وقت شخصی را با شخص دیگر مقایسه نکنیم.
  • هنگام انتقاد کردن، شوخی نکنیم.
  • برای انتقاد کردن، از او اجازه بگیریم.

حالا در ادامه به شرح موارد بالا می پردازم.

  • بیش از اندازه انتقاد نکنیم

اگر زیاد از حد انتقاد کنیم، به نظر غرغرو و منفی نگر می آییم. اینطوری دیگر کسی به حرفمان گوش نخواهد داد. ولی اگر به ندرت انتقاد کنیم، با دقت به ما گوش خواهند داد.

کسی که دائماً انتقاد می کند، وقتی یک انتقاد جدید می کند، دیگران می گویند: ای بابا! باز این اومد!

یادمان باشد هر چقدر بیشتر انتقاد کنیم، احترام بیشتری را از دست خواهیم داد. هر چقدر کمتر انتقاد کنیم، احترام حرف های ما بالاتر می رود. وقتی کسی که کم انتقاد می کند، انتقاد می کند، می گویند: ببین شرایط چطوری بوده که فلانی هم صداش در اومده!

پس هر چقدر کم تر انتقاد کنیم، اثر گذاری صحبت ما بیشتر خواهد شد. قبول دارید؟
حواسمان باشد هر بار، فقط یک انتقاد کنیم. چون اگر دو تا انتقاد را با هم مطرح کنیم، فردی که مورد انتقاد قرار گرفته، دچار مشکل می شود و بیشتر می رنجد. در این شرایط او فقط به یک کدام از انتقادات ما به انتخاب خودش جواب می دهد. همچنین او فکر می کند که ایراد دارد و شما دوستش ندارید.
بطور مثال وقتی داریم از حرفی که همسرمان در جمع زده انتقاد می کنیم، اگر مشکلات و دلخوری های دیگر را هم پیش بکشیم، کاری از پیش نخواهیم برد.

خیلی ها به اشتباه عادت دارند دو سه تا ایراد دیگر هم پیدا کنند و همه را با هم مطرح کنند.

بنابراین یکی را بگوییم، نتیجه بگیریم، بعد که نتیجه گرفتیم، انتقاد بعدی را مطرح کنیم.

  • وقتی آدم بهتری نسبت ما برای انتقاد کردن وجود دارد، ما انتقاد نکنیم

اگر بدانیم وقتی انتقاد توسط آدم دیگری صورت گیرد، اثرگذاری بیشتری دارد، بهتر است انتقاد نکنیم.
بطور مثال وقتی رفتار نامناسبی را از عروس خانواده می بینیم، اگر مادر عروس به او تذکر دهد، خیلی مؤثرتر از تذکر ماست.

  • در زمان مناسب انتقاد کنیم

آیا اجازه داریم بلافاصله بعد از زمانی که شخصی اشتباهی را مرتکب شده، انتقاد کنیم؟ بیشتر اوقات این اجازه را نداریم. اما برخی اوقات بله، اجازه داریم.

بطور مثال وقتی همسر با ذوق و شوق لباسی را برای خودش خریده که رنگش اصلاً به او نمی آید، همان لحظه به او نگوییم. بلکه اجازه دهیم چند وقتی بگذرد، آن وقت بگوییم.

  • در جای مناسب، به صورت خصوصی از او انتقاد کنیم

یادمان باشد هیچ گاه در جمع از کسی انتقاد نکنیم. چون اگر جلوی جمع از کسی انتقاد کنیم، آن شخص فقط تلاشش بر این است که آبرویش نرود و از خودش دفاع کند. ولی وقتی در تنهایی مطرح کنیم، گارد کمتری خواهد گرفت.

یادمان باشد حتماً در تنهایی اش از او انتقاد کنیم.

 

بطور مثال یک عده در اثر ناآگاهی در زیر پست اینستاگرام یک شخص که همه می بینند از او انتقاد می کنند!
یادمان باشد اگر قرار است موضوعی را مطرح کنیم که احساس ما نقش مهمی را در آن دارد، بهترین راه، گفتگوی رو در رو است. بعضی ها به اشتباه، ناراحتی های خود را تلفنی، پیامکی، تلگرامی، واتساپی یا زیر پست اینستاگرام مطرح می کنند. با این روش ها، انتقاد ما تأثیر چندانی نخواهد داشت.

  • وقتی کسی در حال بهبود است، دوباره از او انتقاد نکنیم

بطور مثال مادرم بعد از چند سال مقاومت، تصمیم گرفته ورزش کند. او به باشگاه رفته و ثبت نام کرده. در صورتی من پنج سال است دارم به او از فواید ورزش کردن می گویم. حالا اگر بیایم به مادرم بگویم: آفرین که ورزش می کنی،اما ای کاش زود تر از اینها ورزش کردن را شروع می کردی، در ذوقش می خورد!

  • هیچ وقت شخصی را با شخص دیگر مقایسه نکنیم

از گفتن جملات زیر خودداری کنیم:

  • ببین خاله چقدر اهل ورزشه، ازش یاد بگیر!
  • ببین علی آقا چقدر مرتبه!
  • ببین محمد چقدر اهل کمک کردن به خانومشه!
  • ببین مادرم چقدر آشپزیش خوبه!

یادمان باشد آدم ها قابل مقایسه با یکدیگر نیستند، چون شرایط هر شخصی با دیگری متفاوت است. با مقایسه کردن، فقط بذر کینه و انتقام را دل آدم ها می پاشیم.

  • هنگام انتقاد کردن، شوخی نکنیم

انتقاد همراه با شوخی و طنز، نه تنها تأثیرگذار نیست، بلکه سازندگی اش را از دست می دهد. پس همیشه جدی اما با مهربانی انتقاد کنیم.

  • برای انتقاد کردن، از او اجازه بگیریم

اگر کسی از ما نظر نخواسته، ما اجازه نداریم از او انتقاد کنیم. در این صورت بهتر است به او پیشنهاد دهیم.
بطور مثال من می خواهم از نحوه لباس پوشیدن دوستم انتقاد کنم. ولی او از من نظر نخواسته بنابراین به او پیشنهاد می دهم که: من در مورد نحوه ی لباس پوشیدن درست، تجربه و مطالعه دارم. دوست داری باهات در میون بگذارم؟

پس دقت کنیم در انتقاد کردن، این موارد رعایت شوند:

  • بیش از اندازه انتقاد نکنیم.
  • وقتی آدم بهتری نسبت ما برای انتقاد کردن وجود دارد، ما انتقاد نکنیم.
  • در زمان مناسب انتقاد کنیم.
  • در جای مناسب، به صورت خصوصی از او انتقاد کنیم.
  • وقتی کسی در حال بهبود است، دوباره از او انتقاد نکنیم.
  • هیچ وقت شخصی را با شخص دیگر مقایسه نکنیم.
  • هنگام انتقاد کردن، شوخی نکنیم.
  • برای انتقاد کردن، از او اجازه بگیریم.

اگر تمام شرایط پیش نیاز انتقاد، وجود داشته باشد، آنگاه مجاز به انتقاد کردن هستیم. انتقاد برای آدم ها درد دارد، چون با انتقاد، در حال زیر سؤال بردن یک شخصیت یا یک رفتار هستیم. هیچ کس از اینکه زیر سؤال برده شود، خوشش نمی آید. پس هر بار که می خواهیم انتقاد کنیم، آن انتقاد، آنقدر مهم باشد که ارزش این درد را برای آن شخص داشته باشد.

نکته ی مهم اینجاست که تا جایی که امکان دارد درد انتقاد را برای طرف مقابل کم کنیم. یعنی انتقاد را خیلی صریح و محکم که باعث دردسر و کدورت شود مطرح نکنیم. از همسر یا مدیرمان جوری انتقاد نکنیم که ناراحت شوند و بعداً بخواهند در صدد تلافی بربیایند. پس تا می توانیم در این زمینه از مهارت های ارتباطی حرفه ای استفاده کنیم.

چگونه انتقاد کنیم؟

انتقاد کردن درست، شش مرحله دارد:

  1. اجازه گرفتن
  2. حسن جویی یا اعتراف به اشتباه خودمان
  3. گفتن نظر شخصی
  4. اشاره به رفتار نه به شخصیت او
  5. ارائه ی راهکار(تبدیل انتقاد به پیشنهاد)
  6. وقت و اختیار دادن

حالا هر کدام از این مراحل را شرح می دهم:

  • مرحله ی اول، اجازه گرفتن:

اولین مرحله ی انتقاد کردن، کسب اجازه است. کسب اجازه، فواید زیر را دارد:

  1. نشان می دهد ما مؤدب هستیم چون برای وقت او احترام قائل هستیم.
  2. شرایط را آماده سازی می کند. چون اگر بی مقدمه شروع کنیم، او غافلگیر می شود. به همین خاطر یا از مکالمه فرار می کند یا حمله می کند.
  3. کسی که بپذیرد در مورد آن موضوع با ما صحبت کند، مشارکت بیشتری در جریان مکالمه با ما خواهد داشت. اینطوری آن شخص نمی تواند از انتقاد ما فرار کند! چون وقتی اولش اجازه گرفته ایم و بله گفته است، دیگر وسط کار نمی تواند بگوید: نه! من وقت ندارم! الان حوصله ندارم! حالا باشه بعداً!

بنابراین از اینکه زمان مناسبی هست، اطمینان حاصل کنیم.

یادمان باشد در جمع از کسی انتقاد نکنیم چون در آن شرایط او فقط نگران از بین رفتن آبرویش است و انتقاد ما تأثیری نخواهد داشت.

کسب اجازه،  بسته به اینکه طرف مقابلمان چه کسی هست، با جملاتی مانند اینها صورت می گیرد:

  1. می تونم ازتون خواهش کنم چند دقیقه از وقتتون رو در اختیار من قرار بدید؟ می خواهم نکته ای را خدمتتون عرض کنم.
  2. الان موقع مناسبیه که من نکته ای رو خدمتتون عرض کنم؟ چه زمانی خدمتتون برسم؟
  3. علی جان، الان فرصت مناسبی هست من باهات صحبت کنم؟
  4. الان زمانی مناسبی هست من یک نکته ای رو بهت بگم؟
  5. حوصله داری چند دقیقه یه چیزی رو بهت بگم؟
  6. کی وقت دارید دو دقیقه صحبت کنیم؟
  7. حسش رو داری در مورد یک چیزی با هم صحبت کنیم؟
  8. آقای فلانی الان فرصت دارید یک چند دقیقه ای رو با هم صحبت کنیم؟
  9. عزیزم الان حوصله ات میشه یه چیز کوچولو بهت بگم؟
  10. مامان جونم الان یک نکته ای رو بهت بگم؟
  11. عزیزم الان می تونم یه نکته رو بهت بگم؟

اگر جواب داد که الان وقت ندارم یا الان حوصله ندارم، دوباره بپرسیم: خُب، کی فرصت داری؟ من چه زمانی بیام پیشت؟ پس یک زمان دیگر می گیریم و دوباره به سراغش می رویم.

دقت کنیم که در جمله ی کسب اجازه، کلمه ی انتقاد را بکار نبریم. مثلا ًنگوییم: وقت داری یک انتقاد ازت بکنم؟ چون مردم نسبت به کلمه ی انتقاد گارد می گیرند و این کلمه برایشان حس ناخوشایند دارد.

اگر یک نفر عروسی اش را بد برگزار کرده، هیچ زمانی مناسب انتقاد کردن نیست چون عروسی دیگر تمام شده و کاری از دستش برنمی آید. وقتی کسی یک قرارداد را نوشته و تمام شده، دیگر وقت انتقاد کردن نیست. وقتی یک نفر دیوار خانه شان را یک رنگ خاص زده، دیگر زمان انتقاد کردن نیست، چون دیگر نمی تواند کاری کند. وقتی یک کار تمام شده و رفته، دیگر زمان انتقاد کردن نیست. بنابراین تنها زمانی که احتمال می دهیم ممکن است دوباره آن اشتباه را تکرار کند، سراغ انتقاد کردن برویم. البته حواسمان باشد بلافاصله بعد از آن رویداد، نقد نکنیم. وسط خوشحالی یا ناراحتی زیاد یک نفر، هم انتقاد کردن درست نیست.

یادمان باشد در جاهای عمومی و جلوی بقیه انتقاد نکنیم. چون با این کار، ذهن آن شخص فقط مشغول حفظ آبرویش می شود. او در جمع فقط به فکر جواب دادن به ماست چون آبرویش در خطر است. انتقاد خصوصی، اثرگذارتر از انتقاد در جمع است. مثلاً اوج حماقت این است که در حضور مهمان ها به همسر بگوییم: غذا بی نمکه! 

  • مرحله ی دوم، حسن جویی یا اعتراف به اشتباه خودمان:

انتقاد کردن، درد دارد چون داریم یک رفتار در شخصی را زیر سؤال می بریم. آدم ها از اینکه رفتارشان زیر سؤال برود، خوشحال نمی شوند. پس یادمان باشد هر وقت می خواهیم انتقاد کنیم، آنقدر این مسئله مهم باشد که ارزش این درد را برایش داشته باشد.

افرادی که به عمل جراحی راضی می شود به این نتیجه رسیده اند که رنج بیماری شان ارزش زیر تیغ جراحی رفتن را دارد. بنابراین انتقادمان هم در مورد چیز مهمی باشد که ارزش گفتن داشته باشد.

پس هر چقدر هم درست و اصولی انتقاد کنیم، به صورت طبیعی مردم نسبت به آن گارد می گیرند. بنابراین بهتر است ابتدا از آنها حسن جویی یا تعریف کنیم تا حس خوب بگیرند. با این کار، از درد انتقاد کم می کنیم. انتقاد صریح و محکم، باعث کدورت می شود.

در حسن جویی از یکی از رفتار های خوب طرف مقابل تعریف کنیم. یا می توانیم از او به خاطر وقتی که در اختیار ما گذاشته، تشکر کنیم. به طور مثال:

  1. مردی خطاب به همسرش می گوید: گُلی جان، ازت ممنونم که غذا رو اینقدر خوشمزه درست می کنی.
  2. عزیزم ازت ممنونم که دیروز بهم کمک کردی مهمونی به خوبی برگزار بشه.
  3. مرسی که وقتت رو به من دادی. من ازت تشکر می کنم تو واقعاً همکار خوبی برای من بودی و هستی.
  4. من واقعاً ازت متشکرم. تلاشی که در این مسیر می کنی، خیلی ارزشمنده.
  5. من خوبی های خیلی زیادی از تو دیدم و واقعاً ازت ممنونم.
  6. ازت ممنونم به خاطر زندگی خوبی که برامون ساختی.
  7. عزیزم تو خیلی به من لطف داشتی.

برای اینکه یاد بگیرید چگونه از طرف مقابل تعریف کنید تا چاپلوسی نباشد و به دلش بنشیند، مقاله ی زیر را بخوانید:

چگونه از دیگران تعریف کنیم تا چاپلوسی نباشد

راه دیگر برای از بین بردن مقاومت طرف مقابل، اعتراف به اشتباه خودمان در گذشته است. وقتی اشتباهمان را می گوییم او متوجه می شود که از موضع بالا به پایین به او نگاه نمی کنیم. بنابراین گارد کمتری می گیرد:

  1.  اگر بخواهیم از آشپزی کسی انتقاد کنیم، بگوییم: تازه که ازدواج کرده بودم، یک بار عدس پلو رو مثل سنگ درست کردم!
  2.  اگر بخواهیم از پشت صحنه ی فایل ویدئویی کسی انتقاد کنیم بگوییم: من دو سال پیش که شروع به ضبط فیلم کردم، پشت صحنه ام خیلی بدتر از الانم بود.(دقت کنیم که در اینجا خودمان را تحقیر نکنیم، مثلاً نگوییم که اون موقع من از الان تو خیلی بدتر بودم!)
  3. من سه سال پیش، اولین بار این کار رو خراب کردم.
  4. بابت رفتار اون روزم ازت عذر می خوام. متأسفم که ناراحتت کردم. از این به بعد حواسم هست دیگه پیش نیاد.
  • مرحله ی سوم، اعتراف به شخصی بودن نظر:

در این مرحله می گوییم این نظر شخصی ماست و در درست بودنش شک داریم و برایمان قطعیت ندارد. با این روش، طرف مقابل در برابر انتقاد ما مقاومت کمتری از خود نشان می دهد. برای این کار، از جملاتی مانند اینها استفاده کنیم:

  1. نظر شخصی من اینه که …
  2. به نظر من اینطور میاد، درسته؟
  3. برداشت من اینطوریه، اما مطمئن نیستم که درسته یا نه.
  4. در این قضیه تردید دارم.
  5. می خوام نظر خودم رو راجع به فلان بگم.
  6. نظر شخصی منه، شاید درست نباشه.
  7. من حس می کنم اینطوریه.
  8. من فکر می کنم اینطوریه.
  9. من این احساس رو دارم.
  10. این فکر منه، ممکنه اشتباه باشه. نمی دونم درسته یا نه.
  11. یه چیزی به نظرم اومده.
  12. یه نظر شخصی دارم.
  13. به نظر من اینطوریه.
  14. به نظر شخصی خودم فکر می کنم که …

بطور مثال به جای اینکه بگوییم: تو به من محل نمی گذاری!

بگوییم: وقتی بعد از مدت ها می بینمت، نگاهت رو سریع از من برمی داری، ناراحت می شم چون فکر می کنم نادیده گرفته شدم. البته این فکر منه، مطمئن نیستم درسته یا نه.

  • مرحله ی چهارم، اشاره به رفتار نه شخصیت:

به جای اینکه شخصیت انسان ها را زیر سؤال ببریم، به رفتار آنها اشاره کنیم. چون اگر به رفتارش انتقاد کنیم، آن شخص، رفتارش را عوض می کند. اما اگر به شخصیتش انتقاد کنیم، او نمی تواند شخصیتش را تغییر دهد یا نمی خواهد که تغییر دهد بنابراین در دفاع از خودش به ما حمله می کند. مثلاً اگر بگوییم: اونجا که آبروم رو جلوی همه بردی. در دفاع از خودش می گوید: بابا یه شوخی کردم دیگه. تو هم صدتا شوخی با من کردی.

پس در این مرحله، اجازه ی گفتن جملات زیر را نداریم:

  1. تو بی فکری!
  2. تو بی دقتی!
  3. خیلی بی شعوری!
  4. تو بی ملاحظه ای!
  5. تو کلاً آدم بی شخصیتی هستی!
  6. تو کلاً شعور نداری!
  7. تو مثل آدم حرف نمی زنی!
  8. تو خودخواهی!
  9. اونجا که ماستمالی کردی!
  10. تو همیشه آبروی منو می بری!
  11. اونجا که منو سکه ی یه پول کردی!
  12. اونجا که آبروم رو جلوی همه بردی!

گفتن جمله ی: تو نفهمی! حمله به شخصیت اوست نه رفتار او. وقتی به شخصیت آدم ها انتقاد می کنیم، آنها در صدد دفاع از خود برمی آیند. آنها چون نمی خواهند شخصیتشان را عوض کنند، به ما حمله می کنند. اما اگر به رفتار آنها انتقاد کنیم، بهتر انتقاد را می پذیرند و رفتارشان را اصلاح می کنند.

پس در این مرحله، دقیقاً آنچه را که دیده یا شنیده ایم، باز گو کنیم. از کلی گویی هایی مانند: تو همیشه، تو هیچ وقت یا تو بی احساسی بپرهیزیم. تا جای ممکن جزئیات زمانی ، مکانی و موقعیتی را مطرح کنیم (اون روز، تو اون مهمونی، جلوی عمه ام اینها وقتی اینو گفتی، ناراحت شدم).

بنابراین بهتر است بگوییم:

  1. اونجا که اون کار رو کردی، عصبانی شدم.
  2. من فکر می کنم که اونجا با اون رفتارت، به من توجه نداشتی.
  3. به نظر شخصی خودم فکر می کنم که اونجا تو اون مهمونی، اون رفتارت خیلی خوشایندم نبود و می تونست متفاوت باشه.
  4. اون کارت ، اونجا واقعاً منو رنجوند.
  5. اونجا که جلوی جمع چند تا از نقطه ضعف های منو گفتی، من خیلی ناراحت شدم. این کارت رو دوست نداشتم. خودت رو خیلی دوست دارم ولی این کارت، منو خیلی ناراحت کرد.
  6. اونجایی که درجمع گفتی من دستپختم خوب نیست، خیلی ناراحت شدم. کنار این همه ویژگی های خوبی که تو داری، این حرفت منو رنجوند.
  7. این جمله ات تو اون مهمونی، منو دلگیر کرد.
  8. ببین اونجا که تو جمع گفتی خرج من از بودجه ی سالانه ی کشور بیشتره و همه خندیدند، من اون لحظه واقعاً حس بدی داشتم و حس کردم از نظر بقیه یه آدمیم که فقط خرج می تراشم و به درد نخورم. اینکه حساب و کتاب های خودمون به بیرون رابطه برده میشه، حس خوبی به من نمیده.

بنابراین موضوع را به صورت رک و مستقیم نمی گوییم. اینطوری اگر انتقادمان وارد نباشد، او می گوید: نه، اشتباه فکر می کنی و راجع به آن توضیح می دهد. ولی اگر به او رک و مستقیم بگوییم: تو بی فکری! دلش می شکند.

به جای اینکه بگوییم : تو خیلی سرد و بی احساسی! بگوییم: به نظرم رفتار تو با من گرم و صمیمانه نیست. یا بگوییم :اون رفتار یا حرفت، من رو رنجوند.

یادمان باشد در این مرحله، از گفتن کلمات همیشه و هرگز بپرهیزیم. مثلاً نگوییم: تو همیشه منو ضایع می کنی!

دقت کنیم در این مرحله، هر چقدر رفتار را دقیق تر و موردی تر مطرح کنیم، انتقاد ما موثرتر خواهد بود.

  • مرحله ی پنجم، ارائه ی راهکار(تبدیل انتقاد به پیشنهاد یا درخواست):

در این مرحله، به شخص می گوییم که من درخواست چه اقدام، پیشنهاد یا قولی را دارم(ازت می خوام که بعداً چه کار کنی).چون هدف ما از انتقاد کردن این است که شخص رفتارش را تغییر دهد و شرایط بهبود پیدا کند.

از درخواست های کلی و مبهم بپرهیزیم:

  • بهم توجه کن.
  • بهم احترام بذار.
  • بهم کمک کن.
  • ازم حمایت کن.
  • منو درک کن.

هر چه دقیق تر درخواستمان را مطرح کنیم، بهتر است:

  • گوش کن.
  • بنشین.
  • ببرش.
  • به من بگو.

پس به صورت آرام، ملایم و دقیق، درخواستمان را مطرح کنیم. البته وقتی از رفتار کسی ناراحت هستیم، با ملایمت صحبت کردن، برایمان خیلی سخت است اما ارزشش را دارد. اگر برای درخواستمان یک دلیل بیاوریم، متقاعد کننده تر خواهد بود. همچنین بهتر است درخواستمان را به جای حالت دستور دادن، به صورت سؤالی یا خواهش کردن دربیاوریم تا اثرگذارتر باشد.

بطور مثال:

به جای: می خواستم ازت خواهش کنم توی جمع یه کم بیشتر هوای منو داشته باش.

بگوییم: می خواستم بگم اگه توی خریدهای من ایرادی هست، لطفاً به خودم بگو. یا یه بودجه ای تعیین کنیم، طبق اون پیش بریم. 

به جای : تو خیلی بی تفاوتی!

بگوییم: اگه حواست به فلان نکته باشه، ممنونت می شم.

به جای: تو همیشه آبروی منو می بری! بد حالم رو گرفتی! واقعاً خیلی بد بود کارت!

بگوییم: میشه ازت خواهش کنم این موضوع فقط بین خودمون بمونه؟

به جای: چرا آدرس رو نمی پرسی؟

بگوییم: اگه از یکی سوال کنی، ممنونت می شم(دلیل). یا بگوییم: میشه ازت خواهش کنم از یکی بپرسی؟

به جای: مثل آدم غذا بخور! چرا اینقدر می ریزی این ور و اونور؟!

بگوییم: میشه ازت خواهش کنم غذاتو جمع کنی تا زحمت من کمتر شه؟ (دلیل درخواست، کم شدن زحمت است)

به جای: صد بار بهت گفتم با شلوار کثیف نیا تو خونه! باز با شلوار کثیف اومدی؟!

بگوییم: می دونم خسته ای(همدلی و درک احساساتش). تا من برات چایی بریزم، میشه لطف کنی اول شلوارت رو بیرون عوض کنی تا من خوشحال شم؟ (دلیل درخواست، خوشحال شدن است)

بنابراین درخواستمان را خیلی ملایم بگوییم. اگر محکم بگوییم، او لج می کند! چون تغییر کردن برای او کار سختی است. وقتی به کسی می گوییم که عوض شو! او فکر می کند که من حتماً آدم بدی هستم که باید عوض شوم! پس ملایم گفتن، خیلی مهم است.

متأسفانه ما یا مدت ها درخواستمان را نمی گوییم یا اگر می گوییم، خیلی بد می گوییم! پس درخواستمان را درست مطرح کنیم.

نکته ی مهم این است که تغییر کردن، کار سختی است. بطور مثال قرار می گذاریم که غذایش را جمع کند و می گوید: باشه! او به تعداد روزهای عمرش عادت کرده است که شلخته غذا بخورد. حالا با یک درخواست ما ممکن است بخواهد عوض شود اما یادش می رود. این فراموش کردن، کاملا طبیعی است.

حالا اگر موقع خوردن وعده ی غذایی بعدی، یادش برود که غذایش را جمع کند، نگوییم: مگه من بهت نگفتم غذا تو جمع کن، خوبه خودت هم گفتی باشه! با این جمله او لج می کند! یا اگر هم جمع کند، با نارضایتی است.

بدانیم با یکبار گفتن، عادت یک عمر عوض نمی شود. ترک عادت اشتباه قبلی، نیاز به زمان زیادی دارد. بنابراین هنگامی که برای اولین بار درخواست می کنیم بهتر است بگوییم: همسرجان، می تونم ازت خواهش کنم وقتی حواست هست، غذای روی میز رو جمع کنی تا زحمتم کم بشه؟ بعد که گفت باشه، بگوییم: با توجه به این که عادت کردی و ممکنه یادت بره، اجازه دارم که بعداً بهت یادآوری بکنم؟

حالا که از او برای یادآوری اجازه گرفته ایم، دفعه ی بعد با خیال راحت به او خیلی ملایم، یادآوری کنیم.

دفعه ی بعد بگوییم: عزیزم چون بهم گفتی، بهت می گم. فقط خواستم یادآوری کنم. الان می خواهی یا نه؟

بنابراین دنبال فقط یک بار گفتن نباشیم. شاید لازم باشد بیست بار ملایم بگوییم تا تغییر اتفاق بیوفتد.

متأسفانه اغلب آدم ها یک بار که می بینند تغییری در شخص اتفاق نیوفتاده، بار دوم می گویند: نه بابا! ولش کن! این آدم بشو نیست! در صورتی که در این شرایط بهتر است خیلی ملایم دوباره به او یادآوری کنیم.

نکته ی مهم این است که درخواستمان را مثبت بگوییم نه منفی. یعنی به جای اینکه بگوییم چه چیزی را نمی خواهیم، بگوییم چه چیزی را می خواهیم.

بطور مثال:

به جای: چرا اینقدر بد عکس می گیری؟!

بگوییم: عزیزم دوربین رو اینطوری بگیری، عکس بهتر میوفته.

به جای: اینقدر بداخلاقی نکن!

بگوییم: میشه اگر یه اشتباهی کردم، آروم تر بهم بگی؟

هر چقدر درخواستمان دقیق تر باشد، بهتر است.

بطور مثال:

به جای: با من مهربون تر باش.

بگوییم: میشه اگر اشتباه کردم، در خلوت بهم بگی نه در جمع؟

  • مرحله ی ششم، وقت دادن و اختیار دادن:

آخرین مرحله و کلیدی ترین قسمت انتقاد کردن، این است که به طرف مقابل وقت و اختیار دهیم تا تحت فشار قرار نگیرد. با این کار انگار به او می گوییم هر موقع دلت خواست، خودت را اصلاح کن.

در این مرحله جملاتی مانند اینها به کار می آید:

  1. حالا یک کم راجع به این قضیه فکر کن، هر جور دیدی درسته، اقدام کن.
  2. چون برام خیلی عزیزی اینو گفتم، خودت بهتر می تونی راجع بهش تصمیم بگیری.
  3. عزیزم اینو بخاطر بهتر شدن زندگی مون گفتم، چون دوستت دارم. لازمه هردومون بیشتر راجع بهش فکر کنیم.
  4. تو اینقدر تاحالا به من لطف داشتی که این چیزی نیست. ولی گفتم بگم که این چیزهای کوچولو بینمون نمونه. تو هم لطفاً به من بگو.
  5. عزیزم حالا این نظر من بود. شما فکر کن ببین چطوریه.
  6. البته الان هم قرار نیست به من جواب بدی، سر فرصت که حوصله داشتی، خودت یه بررسی بکن، ببین اصلاً من درست می گم یا نه.
  7. حالا روی حرف من فکر کن، ببین حتماً یه سری ایراداتی هم توش هست. حالا بعداً دوباره با هم صحبت می کنیم (یعنی لازم نیست الان بهم جواب بدی).
  8. حالا من نظرم رو گفتم. هر جور خودت تشخیص می دی.
  9. من نظرم رو گفتم، هر جور خودت صلاح می دونی.
  10. حالا الان هم نمی خوام بگم همین الان این کار رو برو انجام بده. هر وقت حوصله داشتی، برو انجامش بده.

این بخش خیلی مهم است چون تا قبل از این مرحله، با وجود ملایم گفتنمان، طرف مقابل همچنان نگران حفظ آبرویش است و می خواهد جواب ما را بدهد و رفتار نادرستش را توجیه کند و در نتیجه استرس می گیرد. اما وقتی به او اختیار دهیم، استرسش برداشته می شود. او در جواب می گوید: مرسی که گفتی، باشه فکر می کنم.

حالا با این مراحل، انتقاد چرا این حرف رو تو جمع زدی؟! را مثال می زنم:

  1. کسب اجازه: حمید جان، کی یه صحبت کوچولو با هم بکنیم؟
  2. حُسن جویی یا اعتراف به اشتباه خودمان: ازت ممنونم که توی مهمونی دیروز خیلی حواست به من بود. مرسی که اینقدر بهم کمک کردی.
  3. گفتن نظر شخصی: یه چیزی به نظرم می رسه.
  4. اشاره به رفتار نه به شخصیت او: اونجا که این حرف رو زدی، من خیلی ناراحت شدم، چون دوست ندارم این موضوع در جمع مطرح بشه.
  5. ارائه راهکار: میشه از این بعد این موضوع رو توی مهمونی ها مطرح نکنی؟
  6. دادن وقت و اختیار: ازت خواهش می کنم روی این موضوع فکر کن.

ما با این مراحل، انتقادات را سازنده و اثربخش می کنیم. چون هدف ما از انتقاد کردن این است که آن شخص، یک تغییری را در رفتارش دهد و بهتر شود. بنابراین لازم است که بسیار ملایم، حرفه ای و هوشمندانه این کار را انجام دهیم.

با انتقاد کردن درست، او را شرمنده می کنیم. بنابراین بدون اینکه ناراحتش کنیم، می توانیم به اصلاح شرایط نامطلوب بپردازیم.

به نظر شما با این انتقاد آرام، اصولی و ملایم، چقدر احتمال دارد که این اتفاق دوباره تکرار شود؟

مهارت های غیر کلامی انتقاد کردن

چند نکته ی دیگر در ارتباط با مهارت های غیر کلامی هم هست که در هنگام انتقاد کردن لازم است به آنها دقت کنیم:

  • بدنمان حالت گارد نداشته باشد.
  • بدنمان حالت مظلومانه نداشته باشد.
  • بدنمان حالت دوستانه داشته باشد. دقت کنیم دست به سینه یا دست به کمر نباشیم.
  • فاصله را رعایت کنیم. یعنی بیش از حد نزدیک یا بیش از حد به او دور نباشیم. حالت خیلی نزدیک، استرس زاست. حالت خیلی دور، غیردوستانه است چون انگار داریم فاصله مان را با او حفظ می کنیم.
  • بدنمان را با او هم راستا قرار دهیم. مثلاً اگر او نشسته، ما ایستاده نباشیم و برعکس. بطور مثال همزمان با انتقاد کردن، در حال تماشای تلویزیون یا شستن ظرف ها نباشیم. فرض کنید در حالی که بدنمان به سمت تلویزیون هست، شروع به انتقاد کردن کنیم.در این صورت با او همراستا نیستیم.اما اگر کامل جهت بدنمان را به سمت او بچرخانیم، با او همراستا می شویم.
  • با او همگام باشیم. تا حد ممکن مثل خودش باشیم. یعنی اگر لباس غیررسمی پوشیده، ما هم لباس غیررسمی بپوشیم. اگر ما سرحالیم، او خسته است،به او فرصت دهیم تا سرحال شود. بنابراین تا جایی که امکان دارد شبیه او شویم. اینگونه او راحت تر انتقاد ما را می پذیرد.
  • چهره مان عصبانی و طلب کارانه نباشد.
  • لحن جملاتمان، حس تمسخر را انتقال ندهد.

یادمان باشد وقتی دیدیم بعد از انتقاد کردن، آن شخص رفتارش را تغییر داده، حتما او را تشویق کنیم. مثلاً بگوییم: آفرین که غذاتو جمع می کنی.

یادمان باشد تعداد تعریف ها و حسن جویی هایی که از یک نفر می کنیم، باید خیلی بیشتر از تعداد انتقادهایمان باشد تا رابطه ی سالمی داشته باشیم.

دوستان خوبم در این مقاله یاد گرفتیم که چگونه انتقاد کنیم.

مراحل انتقاد کردن اصولی، به صورت زیر است:

  1.  اجازه گرفتن.
  2. حسن جویی یا اعتراف به اشتباه خودمان.
  3. گفتن نظر شخصی.
  4. اشاره به رفتار نه به شخصیت او.
  5. ارائه ی راهکار (تبدیل انتقاد به پیشنهاد).
  6. وقت و اختیار دادن.

جهت یادگیری بیشتر مهارت انتقاد کردن، در دوره آنلاین روش های آرامسازی دعوا و بحث شرکت کنید:

دوره آنلاین روش های آرامسازی دعوا و بحث

 

دوستان عزیز، مرا در اینستاگرام فالو کنید تا از مطالب آموزشی رایگان مفید در زمینه ی مهارت های ارتباطی، بهره مند شوید. جهت فالو کردن، روی لینک زیر بزنید:

اینستاگرام من

برگرفته از:

کتاب تیغ

 

دیدگاه‌ها ۱۷