راز رهایی از بند بهانهها
تنها مسابقه ی بدون برنده، مسابقه ی فرار از مشکلات است. چون به نظر می آید تعداد زیادی از آدم ها در حال دویدن هستند اما به چیزی نمی رسند. بهانهجویی، یکی از بزرگترین موانع در مسیر پیشرفت و رسیدن به اهداف است. همه ما گاهی اوقات به دنبال بهانهای برای توجیه عدم موفقیت یا تنبلی خود هستیم. اما چگونه میتوان از این تله ذهنی رها شد و به فردی عملگرا تبدیل شد؟ روش رهایی از بهانه ها چیست؟
بهانه ها
تعریف بهانه
بهانه به معنای عذر، دستاویز یا دلیل بیجا است که فرد برای توجیه عدم انجام کاری یا توجیه شکست خود ارائه میدهد. به عبارتی دیگر، بهانه، چیزی است که فرد برای فرار از مسئولیت یا اجتناب از انجام کاری که از آن میترسد یا نمیخواهد انجام دهد، به کار میبرد.
پس بهانه، یعنی عذر بیجا و توضیحی هست که ما برای نرسیدن به اهداف، برنامه ها و قول هایمان مطرح می کنیم.
حتی اگر در زندگی هدفی هم نداشته باشیم، می توانیم برای دلیل هدف نداشتمان، بهانه بیاوریم. بنابراین بهانه ها بسیار زیادند.
ویژگی های بهانه
- بیاعتبار بودن: اغلب بهانهها بر پایه واقعیتهای محکم و منطقی بنا نشدهاند و بیشتر بهانهجویی هستند تا دلایل واقعی.
- تکرارشونده: افراد ممکن است برای توجیه شکستهای مکرر، بهانههای مشابهی را به کار ببرند.
- خودمحورانه: بهانهها معمولاً بر روی محدودیتها و مشکلات فردی تمرکز میکنند و نقش عوامل بیرونی را کم اهمیت جلوه میدهند.
چرا بهانه میآوریم؟
دلایل مختلفی برای بهانه آوردن وجود دارد، از جمله:
- ترس از شکست: ترس از شکست یکی از بزرگترین دلایل بهانهجویی است. مغز ما برای حفظ امنیت، ما را از ریسک کردن و تجربه کردن چیزهای جدید باز میدارد.
- کمبود انگیزه: وقتی انگیزهای برای انجام کاری نداریم، بهانه آوردن آسانتر میشود.
- عادت: بهانهجویی میتواند به یک عادت تبدیل شود. وقتی بهانهای برای انجام ندادن کاری پیدا میکنیم، مغز ما آن را به عنوان یک راه حل آسان میپذیرد.
- کمبود اعتماد به نفس: افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، بیشتر به دنبال بهانه هستند تا شکست خود را توجیه کنند.
انواع بهانهها
بهانهها را میتوان به انواع مختلفی تقسیم کرد، از جمله:
- بهانههای مرتبط با زمان: “وقت ندارم”، “بعداً انجام میدهم”
- بهانههای مرتبط با منابع: “پول کافی ندارم”، “ابزار لازم را ندارم”
- بهانههای مرتبط با تواناییها: “من به اندازه کافی خوب نیستم”، “من استعداد ندارم”
- بهانههای مرتبط با محیط: “شرایط برای من مناسب نیست”، “دیگران مانع من میشوند”
مهم است بدانیم که بهانهجویی مانعی بزرگ در مسیر موفقیت است و برای رسیدن به اهدافمان باید از آن دوری کنیم.
لیست بهانه های رایج
- اوضاع مملکت خرابه.
- خانواده ام اینطوریه.
- اگه همسرم با من خوب رفتار می کرد.
- اگه مامانم اینطوری برخورد نمی کرد.
- اگه بابام پولدار بود.
- اگه اوضاع اقتصادی خوب بود.
- اگه سطح فرهنگ مردم ایران بالا بود.
- اگه من در جامعه ی دیگه ای به دنیا میومدم.
- اگه امتحان کنکورم رو خراب نمی کردم.
- اگه تو اون مصاحبه ی شغلی قبول می شدم.
- اگه مهاجرتم جور می شد.
- اگه ملاک های انتخاب این ها نبودند.
- اگه اون منو ترک نمی کرد.
“وقت ندارم”: این بهانه، شاید رایجترین و شناختهشدهترین بهانه باشد. گویی روز ۲۴ ساعت برای ما کافی نیست و همیشه کارهای مهمتری برای انجام دادن داریم.
“بعدا انجامش میدهم”: این بهانه، نوعی خودفریبی است. ما کارها را به تعویق میاندازیم و امیدواریم که بعدا زمان بیشتری داشته باشیم.
“هفته بعد شروع میکنم”: این بهانه، نوعی فرار از مسئولیت است. ما به خودمان فرصت میدهیم تا بهانههای جدیدی پیدا کنیم.
“پول کافی ندارم”: این بهانه، اغلب برای توجیه نخریدن چیزی یا شروع نکردن یک کسب و کار استفاده میشود.
“ابزار لازم را ندارم”: این بهانه، بهانهای است برای افرادی که میخواهند بدون هیچ تلاشی به نتیجه برسند.
“شرایط مناسب نیست”: این بهانه، نوعی تسلیم شدن در برابر شرایط است. ما منتظر میمانیم تا همه چیز ایدهآل شود.
“من به اندازه کافی خوب نیستم”: این بهانه، باعث میشود که از تلاش کردن دست برداریم.
“من استعداد ندارم”: این بهانه، یک باور محدودکننده است که مانع از رشد و پیشرفت ما میشود.
“من خیلی پیر/جوان هستم”: این بهانه، محدودیتهای سنی را بهانه میکند و مانع از تلاش ما میشود.
- “دیگران مانع من میشوند”: این بهانه، مسئولیت شکستهایمان را به گردن دیگران میاندازد.
- “شرایط اجتماعی/اقتصادی من اجازه نمیدهد”: این بهانه، یک باور محدودکننده است که مانع از تلاش ما میشود.
این لیست، اگه ها و بهانه هایی هستند که به صورت رایج وجود دارند.
معیار تشخیص بهانه: چگونه یک بهانه را از یک دلیل واقعی تشخیص دهیم؟
بهانهها، همانطور که گفتیم، توجیهاتی هستند که برای فرار از مسئولیت یا اجتناب از انجام کاری به کار میبریم. اما چگونه میتوانیم یک بهانه را از یک دلیل واقعی تشخیص دهیم؟
معیار بهانه بودن یک دلیل، این هست:
آیا افراد دیگر با همین شرایط توانسته اند این کار را انجام دهند یا نه؟
مثلاً یک مدیر می گوید: وقتی قیمت دلار سه برابر شد، شرکت ما به ورشکستگی رسید.
این حرف در نگاه اول درست است.
آیا شرکت های مشابهی(حتی یک شرکت) وجود داشته اند که در آن شرایط بدون رانت و وابستگی به دولت، موفقیت کسب کنند؟ بله.
پس افزایش سه برابری قیمت دلار، بهانه است.
یا مثلاً می گوید: اوضاع اقتصادی ناجوره. بازار خرابه.
آیا در همین شرایط اقتصادی، کسی هست که از راه حلال و درست و اصولی به درآمدهای بسیار خوب رسیده باشد؟ بله.
پس بازار خراب، بهانه است.
یا مثلاً می گوید: توی این دوره و زمونه، آدم خوب برای ازدواج پیدا نمیشه. دختر خوب نیست. پسر خوب نیست.
آیا در همین شرایط، شخصی بوده که یک آدم خوب برای ازدواج پیدا کرده باشد؟ بله.
پس دختر خوب نیست، پسر خوب نیست، بهانه است.
در اوایل تدریسم به خودم می گفتم: من حتماً باید یک خانم متاهل باشم تا مردم به آموزش های مهارت های ارتباطی من اعتماد کنند. کسی به حرف های من اعتماد نمی کند چون تجربه ی زندگی مشترک را ندارم.
آیا مدرس خانم مجردی در زمینه ی مهارت های ارتباطی هست که تعداد زیادی شاگرد داشته باشد؟ بله.
پس شرط متاهل بودن، برای من یک بهانه بود.
یا مثلاً می گوید: من حتماً باید خانواده ی خوبی داشته باشیم تا ازدواجم موفق باشد.
آیا کسی را می شناسم که خانواده ی خوبی ندارد اما ازدواج موفقی دارد؟ بله.
پس خانواده ی خوب داشتن، بهانه است.
یا فرض کنید میخواهید ورزش کنید اما هر روز بهانهای میآورید: “امروز خستهام”، “هوا بده”، “وقت ندارم”.
آیا کسی را می شناسید که با شرایط مشابه شما ورزش می کند؟ بله.
پس دلایل ورزش نکردن شما بهانه هستند.
بنابراین بسیاری از حرف های ما بهانه هستند.
چرا بهانه ها بد هستند؟
بهانهها، همانند سدی هستند که مانع پیشرفت و رسیدن به اهدافمان میشوند. ممکن است در ابتدا به نظر برسند که راهی برای فرار از مسئولیت یا توجیه شکستهایمان هستند، اما در واقعیت، آنها ما را درجا میزنند و مانع از رشد و تغییرمان میشوند.
8 دلیل برای بد بودن بهانه ها:
1- اشتباهاتمان را نمی پذیریم
می پرسند: چی شد که از همسرت جدا شدی؟ می گوید: همه اش تقصیر اون بود. پس هیچ تغییری در روش خود نمی دهد. بنابراین در ازدواج بعدی اش هم دچار همان مسائل قبلی می شود. قبول دارید؟
2- از نظر دیگران آدم ضعیفی به حساب می آییم
دیگران فردی را که دائماً برای هر چیزی بهانه می آورد، دوست ندارند. حتی اگر خودشان اهل بهانه آوردن باشند، باز هم فردی که بدون بهانه، با قدرت جلو می رود را بیشتر دوست دارند.
3- عزت نفس ما را کم می کند
عزت نفس یعنی احساس ارزشمندی. بهانه ها احساس ارزشمندی ما را پایین می آورد.
جهت یادگیری عزت نفس، مقاله ی زیر را بخوانید:
4. مانع پیشرفت
بهانهها باعث میشوند که از انجام کارهای جدید و چالشبرانگیز بترسیم و در نتیجه، در یکجا باقی بمانیم.
5. کاهش اعتماد به نفس
وقتی بهانه میآوریم، در واقع به خودمان میگوییم که قادر به انجام کاری نیستیم و این باعث کاهش اعتماد به نفسمان میشود.
6. تخریب روابط
بهانهجویی میتواند روابطمان را با دیگران خراب کند، زیرا دیگران ممکن است احساس کنند که به آنها دروغ میگوییم یا مسئولیتپذیر نیستیم.
7. ایجاد احساس ناکامی
وقتی بهانه میآوریم، احساس ناکامی و ناامیدی در ما ایجاد میشود و این احساسات میتوانند بر تمام جنبههای زندگیمان تأثیر بگذارند.
8. کاهش انگیزه
بهانهجویی باعث کاهش انگیزه و اشتیاق ما برای رسیدن به اهدافمان میشود.
چرا مغز دوست دارد بهانه بیاورد؟
مغز انسان یک ماشین پیچیده است که برای حفظ انرژی و کاهش استرس، گاهی اوقات به دنبال راههای میانبر میگردد. یکی از این راهها، ساختن بهانه است.
چرا مغز ما بهانه میتراشد؟
- صرفه جویی در انرژی: مغز ما برای انجام هر کاری انرژی مصرف میکند. وقتی به جای اقدام کردن، بهانه میآوریم، انرژی کمتری مصرف میکنیم.
- کاهش استرس: انجام کارهای جدید یا چالشبرانگیز میتواند باعث ایجاد استرس شود. با ساختن بهانه، میتوانیم از این استرس اجتناب کنیم.
- حفظ عزت نفس: وقتی شکست میخوریم، بهانه آوردن میتواند به ما کمک کند تا احساس بهتری نسبت به خودمان داشته باشیم و عزت نفسمان را حفظ کنیم.
- توجیه رفتارهایمان: بهانهها به ما این امکان را میدهند که رفتارهایمان را توجیه کنیم و از زیر بار مسئولیت شانه خالی کنیم.
- مقاومت در برابر تغییر: مغز ما از تغییر خوشش نمیآید و به روتین عادت میکند. بهانهها میتوانند به ما کمک کنند تا در برابر تغییر مقاومت کنیم.
پس اگر بهانه نیاوریم، ماجرا فرق می کند. چون بدون بهانه، مجبوریم اقدام کنیم. آن وقت مجبوریم اشتباهاتمان را بپذیریم و سعی کنیم آنها را رفع کرده و در روشمان تغییراتی ایجاد کنیم.
خُب، این کارها واقعاً زحمت دارند. به خاطر همین ترجیح می دهیم بهانه بیاوریم تا کمتر به خود زحمت دهیم.
اقدامک: یک بهانه ای را که برای هدف خودتان دارید و در زندگی تان متداول است، پیدا کنید. با خودتان عهد ببندید تحت هیچ شرایطی، دیگر از آن استفاده نکنید.
⭐ پکیج ویژه بهبود روابط اجتماعی با تخفیف برای مدت محدود ⭐همین الان کلیک کنید و مهارتهای ارتباطی خود را به سطح جدیدی برسانید!
همین یک کار کوچک، نتایج بزرگی دارد. چون باعث می شود تغییرات بسیار زیادی را در زندگی مان ایجاد کنیم.
چون بهانه نمی آوریم مجبور می شویم بیشتر اقدام کنیم و شرایط بد را نبینیم. همچنین تمام تمرکزمان روی هدفمان می رود.
بهتر است به یک نفر دیگر هم قول دهیم که با ما همراه باشد و به ما یادآوری کند که: داری بهانه میاری ها…
راهکارهای رهایی از بهانهها
- بهانههای خود را بشناسید: اولین قدم برای رهایی از بهانهها، شناسایی آنها است. به این فکر کنید که معمولاً چه بهانههایی میآورید و چرا؟
- مسئولیت را بپذیرید: به جای اینکه تقصیر شکستهای خود را به گردن دیگران یا شرایط بیندازید، مسئولیت آنها را بپذیرید.
- اهداف خود را مشخص کنید: اهداف مشخص و قابل اندازهگیری برای خود تعیین کنید. این کار باعث میشود تا انگیزهتان برای رسیدن به آنها بیشتر شود.
- اقدامات کوچک انجام دهید: به جای اینکه بخواهید همه چیز را یکجا انجام دهید، کارهای خود را به بخشهای کوچکتر تقسیم کنید و به تدریج آنها را انجام دهید.
- خود را تشویق کنید: هرگاه به هدفی رسیدید، خود را تشویق کنید. این کار باعث میشود تا انگیزهتان برای ادامه دادن بیشتر شود.
- با افراد موفق ارتباط برقرار کنید: با افرادی که به موفقیت رسیدهاند، ارتباط برقرار کنید و از تجربیات آنها استفاده کنید.
- از منطقه امن خود خارج شوید: از انجام کارهای جدید و متفاوت نترسید.
- به افکار منفی آگاه باشید: به افکار منفی آگاه باشید و بدون توجه به آنها، کار درست را انجام دهید.
- صبور باشید: رسیدن به موفقیت زمانبر است. ناامید نشوید و به تلاش خود ادامه دهید.
- از دیگران کمک بگیرید: اگر احساس میکنید که به تنهایی نمیتوانید از پس این کار برآیید، از دیگران کمک بگیرید.
رهایی از بهانهها، یک فرآیند تدریجی است. با تمرین و پشتکار میتوانید بر این عادت غلبه کنید و به فردی موفق و عملگرا تبدیل شوید. یادتان باشد که شما مسئول زندگی خود هستید و با تلاش و پشتکار میتوانید به هر چیزی که میخواهید برسید.
روش برخورد با افراد بهانه گیر
افراد بهانه گیر، اشخاصی هستند که هر اتفاقی میفتد، بهانه می آورند. تعطیلی بود، نتوستم. ویروس اومد، نتونستم. الان اوضاع سیاسی کشور خرابه.
کُلاً کشور ایران همینطوریه دیگه. همیشه بهانه برای انجام ندادن یک کار، وجود دارد.
برخورد با افراد بهانهگیر میتواند چالشبرانگیز باشد، اما با استفاده از روشهای درست، میتوان این تعاملات را مدیریت کرد. در ادامه، چند راهکار موثر برای برخورد با این افراد ارائه شده است:
1- تعهد و تبعات
بهتر است با افراد بهانه گیر، یک سری تعهدات را از قبل به صورت مکتوب، تنظیم و تبعات انجام ندادن شان را مشخص کنیم.
بطور مثال از قبل به صورت مکتوب طی کنیم میزان انجام کار، چقدر باید باشد. بعد مشخص کنیم اگه اوضاع بحرانی شود، میزان کار چقدر کم خواهد شد؟ اگه اوضاع خوب باشد، میزان کار چقدر زیاد خواهد شد؟ و در حالت اوضاع متوسط، میزان کار چقدر خواهد بود؟ و اگر در آن شرایط به این میزان از کار نرسیدی، چه اتفاقی خواهد افتاد؟ مثلاً قطع همکاری.
2- حالا با این شرایط، چه کار کنیم؟
حالا اگر آدم بهانه گیر، از اعضای خانواده مان بود، به محض اینکه بهانه گرفت که: شرایط اینطوریه. توی ایران نمیشه کار کرد. توی این شرایط مگه میشه خوشرو هم بود؟ بگیم: بله، قطعاً شرایط روی روحیه اثر منفی میذاره. حالا تو این شرایط، ما چه کار می تونیم بکنیم که یه خرده روحیه مون بهتر شه؟
جمع بندی
دوستان خوبم در این مقاله یاد گرفتیم که بهانه ها ما را از رسیدن به اهدافمان باز می دارند چون باعث می شوند که هیچ وقت اقدام نکنیم.
همچنین یاد گرفتیم که معیار تشخیص بهانه، پرسیدن این سؤال از خودمان است: آیا در همین شرایط کسی هست که این کار را انجام داده باشد؟ اگر جواب بله بود، پس بهانه است.
بنابراین بهانه ها را کنار بگذاریم تا به اهدافمان برسیم.
همچنین روش برخورد با افراد بهانه گیر را یاد گرفتیم که از قبل از آنها تعهد بگیریم و تبعات انجام ندادن کار را مشخص کنیم. و از آنها بپرسیم: حالا با این شرایط، چه کار کنیم؟
دوستان عزیزم مرا در اینستاگرام فالو کنید تا از مطالب آموزشی مفید در زمینه ی مهارت های ارتباطی، بهره مند شوید. جهت فالو کردن، روی لینک زیر بزنید:
سلام. مطالبتون رو سپاس مینهم. تا حدی موافقم یعنی اینکه بهانه آوردن رو قبول دارم که مغزمون برا قبول نکردن اشتباهاتمون انجام میده
اما بعضا مثالها همه جانبه نگریسته نشده است؛ مثلا
یک مدیری می گوید: وقتی قیمت دلار سه برابر شد، شرکت ما به ورشکستگی رسید.
این حرف در نگاه اول درست است.
آیا شرکت های مشابهی(حتی یک شرکت) وجود داشتند که در آن شرایط، موفقیت کسب کنند؟بله.
پس افزایش سه برابری قیمت دلار، بهانه است.
می گوید: اوضاع اقتصادی ناجوره.بازار خرابه.
آیا در همین شرایط اقتصادی، کسی هست که از راه حلال و درست و اصولی به درآمدهای بسیار خوب رسیده باشد؟بله.
پس بازار خراب، بهانه است.
واقعا نمیشود روی یک شرکت یا یک مثال تکیه کرد که چون اوضاعش خوبه پس بقیه بهانه میارن؛ خیلی عوامل میتونه در موفقیت اون شرکت تاثیر بذاره که اون عوامل برای شرکتهای دیگه بوجود نیامدن و در واقع این عوامل حالا نمیگم رانت و … به هرحال فراگیر نبوده است؛ معلومه که بالاخره کسی پیدا میشه که تو بدترین شرایط به جایگاه خوبی رسیده باشه و این دلیل نمیشه که بقیه بهانه میارن.
اما در کلیت باهاتون کاملا موافقم.
موید باشید
بله الناز جان موافقم که بعضی شرکت ها از طریق رانت و وابستگی به دولت، پابرجا مانده اند.در ضمن اگر پاسخت به سوال معیار بهانه، نه باشه،بهانه نیست.بلکه توضیح موجه است.
به نظرم بهتر است این بخش از مقاله ام را به صورت زیر اصلاح کنم:
یک مدیری می گوید: وقتی قیمت دلار سه برابر شد، شرکت ما به ورشکستگی رسید.
این حرف در نگاه اول درست است.
آیا شرکت های مشابهی(حتی یک شرکت) وجود داشتند که در آن شرایط بدون رانت و وابستگی به دولت، موفقیت کسب کنند؟بله.
پس افزایش سه برابری قیمت دلار، بهانه است.
با این اصلاح موافقی؟
الناز جان ممنونم که نظرت رو با من در میون گذاشتی.