آموزش شروع رابطه عاطفی سالم با شجاعت و مهارت گفتگو

شروع رابطه عاطفی
در این مقاله به شروع رابطه عاطفی می پردازیم.
داستان هایی از دست دادن به خاطر تعلل
این داستان رو من خیلی شنیدم که یک فردی می گفت من اینقدر نرفتم، شروع کننده رابطه نبودم که دیدم ا! اون فرد وارد یک رابطه دیگه شد و من اون رو از دست دادم.
مثال دختر همکار
مثلاً از یه دختر در محل کارش خوشش میومده، هر بار میگفته بذار دفعه بعد. بذار دفعه بعد تا این که بعد دید کارت دعوت عروسی اون دختر داره بین همکارها دست به دست میشه. و اون آدم توی اون لحظه حس وحشتناک حسرت رو تجربه می کرد.
حسرتی که به خاطر خجالت باقی می ماند
به خاطر خجالت کشیدن، به جای عشق، یه حسرت همیشگی می مونه.
چطور می توان شروع کننده رابطه بود؟
بازکردن سرصحبت در محیط های مختلف
بنابراین این خیلی نکته مهمیه و باید حواسمون باشه که اگر از یک نفر خوشمون میاد، درست اقدام کردن رو بلد باشیم. نه به این معنی که به خودمون این اجازه رو بدیم که هر لحظه به هر کسی پیشنهاد بدیم. نه. ما می تونیم شروع کننده ارتباط باشیم.
دعوت های کوچک و قدم های تدریجی
مثلاً شما تو دانشگاه از یه نفر خوشت میاد. ممکنه بخواهی یه خرده شناخت بیشتری ازش داشته باشی. سرصحبت رو باز کن، ازش دعوت به یه کار گروهی کن که یک ارتباطی آغاز شه بعد یه کم که آشنا شدید و حس کردی رابطه تون صمیمی تر شده، ازش دعوت کن با هم یه قهوه بخورید.
در همون ثانیه اول نگو بیا با من ازدواج کن یا بیا با هم باشیم یا بیا با من دوست شو. نه. این کارها زمان می خواد. ولی می تونی شروع کننده ارتباط باشی که زمان بذاری یه خرده بشناسیش یه خرده بررسیش کنی.
شجاعت و مهارت در آغاز ارتباط
اهمیت شجاعت در شروع رابطه
پس باید شجاعت این رو داشته باشید که شروع کننده رابطه باشید. البته فقط شجاعت نیست، کنارش باید مهارت سرصحبت باز کردن رو هم داشته باشیم. یعنی بدونیم که چی بگیم و چطور سرصحبت رو باز کنیم.
مهارت گفتگو و باز کردن سرصحبت
به دلیل اهمیت این موضوع، من کتاب جرقه رو با موضوع مهارت سرصحبت باز کردن و گفتگو نوشتم. می تونه بهمون کمک کنه.
اگه دوست داشتید می تونید کتاب جرقه رو تهیه کنید.
ترس از نه شنیدن و داستان ماهیگیر
خیلی ها به خاطر ترس از نه شنیدن، شروع کننده ارتباط نیستند.
داستان ماهیگیر و دریای بی کران
نمی دونم داستان ماهیگیر و دریای بیکران رو شنیدید یا نه؟
یک ماهیگیر که سالها بود به دریا می رفت، از ترس ناشناخته ها و طوفانها، به دل دریا نمیزد و توی ساحل میموند. با وجود اینکه میدونست در عمق دریا گنجینههایی نهفته است، ترس، اون رو از حرکت باز می داشت.
یک روز، پسر جوونی به دهکده اومد و ماهیگیر رو تشویق کرد تا از ترسهاش عبور کنه و به دریا بزنه. پسر جوون به اون گفت که دریا پر از زیباییهاست و اگه همیشه در ساحل بمونه، هیچ وقت نمیتونه به اونها دست پیدا کند.
ماهیگیر، به خاطر ترسش به حرفهای پسر جوون گوش نکرد.
غلبه بر ترس از رد شدن
و رفتار خیلی از ما اینطوریه. به خاطر ترس از شکست و نه شنیدن، اصلاً اقدام نمی کنیم، رابطه رو شروع نمی کنیم. و میگیم اگه نه بگه چی؟
یعنی حاضری یک عمر حسرت رو با خودت داشته باشی از ترس این که نکنه نه بشنونم. اگه نه بگه ذلیل میشم. نه. اگه نه بگه، نظرش رو گفته. و تو از سردرگمی درومدی. تو ارزشمند تر از این حرف ها هستی که بخواهی انقدر نگران باشی.
پذیرش سختی ها و دردهای رابطه
ترس از شکست و درد طبیعی زندگی
خیلی از ما می ترسیم وارد یک رابطه بشیم، چون می ترسیم شکست بخوریم. وقتی می خواهیم درخواست کنیم، یه ارتباط رو شروع کنیم و ادامه بدیم، میگیم نکنه رد بشم یا نکنه برم جلوتر، به من نه بگه. نکنه بعداً که ازدواج کردیم، همه چی تموم بشه.
یعنی دائماً این نگرانیه هست و خیلی ها به خاطر این موضوع، خیلی از چیزها رو از دست میدهند. این طرز فکر، طرز فکریه که باعث میشه ما در زندگی چیزی رو تجربه نکنیم.
یکی ممکنه بگه که من اصلاً توی دنیا نمی خوام درد بکشم. خب نباید متولد میشدی چون از لحظه تولد درد وجود داره. معمولاً کنار لذتها، دردها هم وجود دارند.
عزیزی که دوستش داری، زندگیت باهاش خیلی خوبه، بیمار میشه. از دستش خواهی داد. یا اون تو رو از دست میده.
این یه چیز خیلی طبیعیه در طول زندگی، تمام عزیزانمون رو از دست میدیم، دیر یا زود. یا خودمون زودتر بیمار میشیم می میریم. یا عزیزانمون بیمار میشند.
مشکلات اقتصادی داری، مشکلات عاطفی داری. و این بخشی از زندگیه.
پذیرش مشکلات به عنوان بخشی از تصمیم درست
هر تصمیمی مشکلات خودش رو داره. این رو باید بپذیریم. هر تصمیمی مشکلات خودش رو داره و این میدونید یعنی چی؟ یعنی من بدونم توی زندگیم، تو روابطم حتماً شکست هست، حتماً نارضایتی هست، حتما نا امیدی هست و اینو بپذیرم.
من دل به دریا می زنم، وارد این رابطه میشم و هر زمان ممکنه به صورت طبیعی و غیرطبیعی آسیب ببینم. این میشه یک تصمیم درست. یعنی با آگاهی و پذیرش وارد این فضا میشی.
تفاوت ارتباط نزدیک و غریبه ها
میزان وابستگی و شدت ناراحتی
خب من میترسم. بله ترس داره. واقعاً هم ترس داره. شما به کسی وابسته بشید، خیلی بیشتر اذیت میشید تا وقتی بهش حس خاصی نداشته باشید. اون یه حرفی میزنه، شما خیلی بیشتر بهم میریزید. اون بذاره بره، خیلی بیشتر به هم میریزید تا کسی که نمی شناسید.
یه مثال ساده. توی مهمونی، دوست صمیمیت نشسته کنارت، یهو پا میشه میره، هیچ حرفی هم بهت نمیزنه. بدون خداحافظی بلند میشه میره. چقدر ناراحت می شی؟ خیلی زیاد.
اما از اون طرف، یک آدم غریبه که اصلاً نمی شناسیش، تو مهمونی بلند میشه میره. اصلاً برات مهم نیست؟
پس هر چقدر آدم ها برامون عزیزتر باشند، درد بیشتری هم می تونند بهمون وارد کنند. سختی و نارضایتی بیشتری هم می تونند برامون داشته باشند.
درک و پذیرش طبیعی بودن این تفاوت ها
و این پذیرش رو باید داشته باشیم که این بخشی از روند زندگیه.
پس برای اون زندگی ای که میخوایم بسازیم، تلاش می کنیم اما این رو هم بپذیریم که بله زندگی درد داره. و بعد اقدام می کنیم.
پس لطفاً به این موضوع فکر کنید.
خطر عجله در شروع رابطه
اشتباه در سرعت بالا
البته یادتون باشه بعضی ها هم عجله دارند، سرعتی جلو میرند.
یعنی بدون این که ارتباطی شکل بگیره، شناختی شکل بگیره، یک مرتبه پیشنهاد میدن. و طرف مقابل هم حتماً یه جواب نه محکم میده.
اهمیت شکل گیری شناخت و گفتگوهای کوتاه
لازمه که اول سرصحبت رو باز کنیم و یک گفتگوی کوتاه و دوستانه راجع به موضوعات عمومی شکل بدیم. قرار نیست گفتگوی خیلی جدی باشه.
اگه در محیط کاره، میشه یک پروژه کاری دو نفره تعریف کرد. اگه در محیط دانشگاهه، میشه به یک کار گروهی دعوتش کرد. لزوماً قرار نیست یک دفعه وارد یک رابطه عاطفی جدی بشیم.
ممکنه یک شناخت اولیه شکل بگیره، خودت به این جمع بندی برسی که نه نمی خواهی یا طرف مقابل این دید رو داشته باشه.
جمع بندی: شروع رابطه با آگاهی و آرامش
در این مقاله راجع به شروع رابطه گفتیم.
یاد گرفتیم شروع یک رابطه عاطفی همیشه با ترسها و تردیدهایی همراه است؛ از ترس نه شنیدن گرفته تا نگرانی از شکست یا دلزدگی. اما اگر همیشه به خاطر این ترس ها عقب نشینی کنیم، چیزی جز حسرت نصیبمان نخواهد شد.
برای شروع یک ارتباط سالم باید:
شجاعت اقدام کردن را داشته باشیم.
مهارت گفتگو و باز کردن سر صحبت را یاد بگیریم.
قدم ها را آهسته و طبیعی برداریم، نه با عجله.
بپذیریم که بخشی از زندگی همراه با سختی و درد است، اما همین تجربه هاست که رشد می آورد.
به یاد داشته باشید: «نه» شنیدن پایان دنیا نیست، بلکه نشانه ای از شفافیت و روشن شدن مسیر است. پس با آگاهی، آرامش و احترام به خود و دیگران، شروع کننده رابطه باشید و اجازه ندهید ترس ها مانع ساختن آینده ای زیبا شوند.