چگونه تنهایی سالم داشته باشیم و مرزهای رابطه را حفظ کنیم؟

چگونه تنهایی سالم داشته باشیم و مرزهای رابطه را حفظ کنیم؟
در این پست می‌خوانید:

تنهایی: پیش نیاز یک رابطه سالم

می خواهیم راجع به یک موضوعی صحبت کنیم که خیلی ها حواسشون بهش نیست. تا صحبت راجع به رابطه عاطفی میشه اغلب آدم ها سریع میرند سراغ دو نفره و اینها. نه نه. یه چیز مهم اینجا جا موند و اون هم تنهایی سالم هست.

زمانی می تونی رابطه عاطفی یا متأهلی خوبی داشته باشی(تأهل چه به معنی ازدواج چه به معنی این که فقط توی یک رابطه عاطفی باشی) که تنهایی و مجردی درستی داشته باشی.

خیلی از ماها اصلاً فکر نمی کنیم که مجردی مهمه. و این رو باید درست مدیریت کنیم.

بسیاری از ما فقط برای این که از تنهایی فرار کنیم یا بهمون نگند سینگل، یا مناسبت ها رو بتونیم به یکی تبریک بگیم یا یکی باشه، حاضریم با هر کسی توی رابطه باشیم.

و اصلاً یادمون میره شأن من چیه؟ جایگاه من چیه؟ من می خوام چه جور آدمی باشم؟ و اجازه میدیم هر کسی مهمون دلمون باشه.

و از تنهایی وحشت داریم. میگیم نکنه توی مهمونی تنها برم؟ نکنه اینجا بگن تنهاست؟ نکنه فلان؟ راجع به من چی فکر می کنند؟ و با هر کسی هستیم و از خودمون داریم فرار می کنیم.

بنابراین لطفاً برای خودت احترام قائل باش و بدون جایگاه ارزشمندی داری و هر کسی لایق این نیست که با تو باشه. پس لطفاً حتماً مراقب خودت باش.

فردی در حال تفکر عمیق درباره ویژگی‌های شریک عاطفی ایده‌آل و اهمیت خودشناسی برای داشتن رابطه موفق.Ask ChatGPT

شریک عاطفی ایده آلت چه کسی رو می خواد؟

و بعد لطفاً به این فکر کن که من می خوام با چه کسی باشم و اون آدم چه جور انسانی رو می خواد؟ پس من چه جور انسانی باید باشم؟

یه روز یه خانومی بود که می گفت من می خوام وارد رابطه بشم ولی نمی تونم. تنهام.

خب ایشون ظاهر خوبی داشت، بیان خوبی داشت، جایگاه اجتماعی خوبی داشت. و هر طور نگاه می کردی می دیدی جور در نمیاد.

از فرمول همیشگیم استفاده کردم که می خوام به شما هم بگم.

گفتم دوست داری با کی ازدواج کنی؟ یا دوست داری شریک عاطفیت چه کسی باشه؟

شروع کرد به توضیح دادن. گفت می خوام این ویژگی رو داشته باشه. اینطوری باشه. آدمی باشه که موفقه، توانمنده، پرتلاشه، اعتماد به نفس داره. شخصیت قوی داره، عزت نفس داره. مسئولیت پذیره. ارزش هاش رو میشناسه. هدفمنده. مستقله. جایگاه اجتماعی بالایی داره. به خودش افتخار می کنه اما بقیه رو تحقیر نمی کنه و  …

گفتم خب حالا فرض کن این آدم میاد سراغت و به تو پیشنهاد میده. میگه می تونیم بریم بیرون؟ چی پاسخ میدی؟ گفت معلومه که میگم نه.

گفتم چرا؟ گفت خب اگه همون اول بگم آره که دیگه پررو میشه. بعد هزار تا توقع پیش میاد و اینها.

گفتم آهان. شما یک انسان با کلاس، با شخصیت، معتبر، موفق، توانمند می خواهی که در عین حال بیاد منت تو رو هم بکشه، ناز تو رو هم بکشه و وقتی در اولین برخورد باهاش بد ارتباط برقرار کردی، دوباره بیاد سراغت و ادامه بده؟ آره؟

یه خرده فکر کرد گفت: نمیشه؟ گفتم: به نظر خودت میشه؟

و خیلی از ما اصلاً حواسمون نیست. یک شخص ایده آل مورد نظرمون هست اما اصلاً مناسب اون آدم نیستم. از خودت بپرس اون انسانی که می خواهی به عنوان شریک عاطفی تو باشه، چه ویژگی هایی داره؟ حالا اون آدم چه جور  انسانی رو می خواد؟ و آیا تو حداقل بخشی از اون ویژگی ها رو داری یا نه؟

پس مهم ترین مسئله برای داشتن رابطه عاطفی درست اینه که روی خودت کار کنی. خودت توانمند بشی. خودت اعتماد به نفس و عزت نفس بالایی داشته باشی. خودت اشراف ارتباطی داشته باشی، مهارتهای ارتباطی بلد باشی. و خیلی از افراد این ویژگی ها رو ندارند. بنابراین حتماً روی این موضوع کار کنید.

چطور مرز بذاریم بدون اینکه نچسب یا ول به نظر برسیم؟

حالا یکی از سوالات پر چالش برای آدم ها اینه: چطوری حد و مرزمون رو در رابطه حفظ کنیم که نه بهمون بگن اه اه چه آدم نچسبیه و از اون طرف بهمون نگند که اوه این چه آدم ولیه!

این یک مهارت خیلی مهمه که متأسفانه اکثر آدم ها ندارند.

یه سؤال، این موضوع فقط برای ارتباط خانم با آقا یا آقا با خانمه؟ نه.

این مهارت برای همه آدم ها هست. از یک معلم که میگه شاگردام پررو میشند تا مدیری که میگه کارمندام پررو میشند.

می خواهیم ببینیم چطوری حد و مرز مون رو توی رابطه حفظ کنیم؟

من کی ام؟ و میخوام کی باشم؟

گام بسیار مهم اول اینه که باید مشخص کنم من کی ام؟ و میخوام کی باشم؟

یعنی به این سؤالات فکر کن:

  • من می خوام با چه کسی باشم و اون آدم چه جور انسانی رو می خواد؟ پس من چه جور انسانی باید باشم؟
  • من رابطه رو برای خوش گذرونی می خوام؟ یا دنبال تعهد بلندمدت هستم؟
  • من می خوام تعاملات زیادی داشته باشم؟ دوست های زیادی داشته باشم اما ارتباط سطحی؟ یا نه، من می خوام روابطم محدود باشه؟ می خوام دوست های کمی داشته باشم اما ارتباط عمیق؟

پس اول  ارزش هات رو پیدا میکنی. یعنی این که الان من کی ام؟ می خوام کی باشم؟

پیدا کردن ارزش ها، کار چندان راحتی نیست. اکثر آدم ها وقتی این بخش رو می خونند، میگند که چه جالب. ولی هیچ وقت ارزش هاشون رو مشخص نمی‌کنند که من کی ام؟ می خوام کی باشم؟

فردی در جمع دوستانه با لبخند و حالت باز، در حال حفظ مرزهای شخصی و احترام به خود.

حد و مرز گذاری

گام دوم، حد و مرز گذاری هست. اکثر آدم ها معمولاً توی حد و مرز گذاری، مشکل دارند.

من اینجا روش مرزبندی خودم رو بهتون میگم.

روش من اینطوریه که اولش سعی میکنم با همه راحت و باز باشم. یعنی وقتی یه جایی میرم، یه دوستی، آشنایی، کسی رو می بینم، خیلی راحت و بازم. می گم، می خندم.

و به محض اینکه ببینم اون شخص داره از مرزهای من رد می شه، فوراً  مرزم رو بسیار سفت و سخت می بندم.

پس من اول کار خیلی راحت و بازم، میگم، می‌خندم. اما به محض اینکه علامتی بگیرم، سخت گیری هام شروع میشه. یعنی اگه دیدم نه، این آدم داره هی ادامه می ده، موقعیت رو متوجه نمی شه، جلوی این کارش رو می‌گیرم.

این روش خیلی خوبه. آدم ها رو یک امتحان کوچک می کنیم. اگه دیدیم می‌تونند حد و مرز رو نگه دارند، باهاشون ادامه می دیم، اگه دیدیم نمی تونند، یک مانع می ذاریم.

اون مانع رو هم خیلی واضح میذاریم. اصلا لازم نیست قیافه بگیریم یا بگیم خودش باید بفهمه! خودش باید بفهمه، برای آدم‌هاییه که مهارت های ارتباطی بلد نیستند. آدمی که مهارت های ارتباطی بلده، نمیگه خودش باید بفهمه! میگه من شفاف و واضح بهش میگم. با یه لبخند بهش میگم: می‌شه دیگه راجع به این موضوع شوخی نکنیم؟ این جمله از هزار تا نگاه و قیافه گرفتن، حرفه ای تر و اصولی تره.

پس به صورت پیش بینی پذیر جلو بریم. یه طوری نباشه که  بگند ا! این چرا اینجوری کرد؟!

هرچقدر نسبت به اتفاق ها پیش‌بینی پذیرتر باشیم، دیگران بیشتر می‌تونند به ما اعتماد کنند و راحت تر می تونند با ما ارتباط برقرار کنند.

البته منظورم این نیست که مثلاً کسی رو برای تولدش سورپرایز نکنیم. نه، ابداً این رو نمیگم. یک آدم خسته کننده هم نباشیم. منظورم در زندگی عادیه. در زندگی روزمره است.

امیدوارم این روش بهتون کمک کنه حد و مرز های روابطتون رو واضح  و شفاف مشخص کنید.

جمع بندی

یادت باشه رابطه سالم از خودت شروع می شه. جایی که تنهایی ات رو می پذیری، ارزش هات رو می شناسی و حد و مرزهات رو محترم می شمری. اگه امروز شروع به کار روی خودت کنی، فردا دیگه از ترس تنهایی به یک رابطه وارد نمیشی بلکه از سر انتخاب و آگاهی وارد رابطه می شوی. پس از همین لحظه، یک گام برای خودت بردار.

دیدگاه‌ها ۰
ارسال دیدگاه جدید