سبد خرید

انتقاد پذیری: کلید طلایی رشد و پیشرفت

انتقاد پذیری: کلید طلایی رشد و پیشرفت
❤️ به این مقاله امتیاز دهید!

قبول دارید یک انتقاد ممکن است یک روزمان را کاملاً خراب کند؟ قبول دارید با یک انتقاد ممکن است سه چهار روز، بی انگیزه و بی انرژی شویم؟ قبول دارید با یک انتقاد تا چند روز حالمان گرفته می شود و انگیزه نداریم که کار کنیم؟ انتقاد پذیری چیست؟

وقتی کسی از ما انتقاد می کند، بدن ما واکنش نشان می دهد و آماده فرار یا جنگ با طرف مقابل می شویم. هیچ انسان سالمی از انتقاد خوشش نمی آید. آدم هُشیار، از نتیجه ی انتقاد خوشش می آید.

اغلب افراد می گویند: انتقاد من سازنده است. اما واقعیت این است که حتی اگر نیتشان هم مثبت باشد، اینقدر ناجور انتقاد می کنند که نه تنها شخص مقابل خوشش نمی آید، بلکه حس بد هم می گیرد. تقریباً هیچ آدمی نمی گوید: آخ جون، یه انتقاد!

برخی از انتقادات رایج در جامعه ی ما به این صورت هستند:

  • چقدر فس فس می کنی!
  • چقدر شلخته ای!
  • این چه حرفی بود که تو زدی؟! آبروی منو بردی! تو جمع ضایع ام کردی!
  • برای چی این کار رو کردی؟! هان؟
  • آخه اون چه کاری بود کردی؟! یه ذره عقل تو کله ات نیست!
  • تو چرا اینقدر دلقکی؟!
  • خیلی بی مزه ای!
  • لباست خیلی زشته!
  • لباست اصلاً بهت نمیاد!
  • این چه لباسیه پوشیدی؟!
  • لباس شما اصلاً در شأن یک آدم با شخصیت نیست!
  • بی شخصیت!
  • تو چرا نمی فهمی؟!
  • فکر کردی کی هستی که حالا داری این حرف ها رو می زنی!
  • مگه من بهت نگفته بودم…
  • این چه خنگ بازی هاییه که تو درمیاری؟!
  • چرا جلوی جمع من رو ضایع کردی؟
  • لباست اصلاً در شأن یک خانم باشخصیت نیست!

شما در طول روز، چند تا انتقاد می شنوید؟

وقتی کسی از ما انتقاد می کند، احساس می کنیم تکه سنگی به سمت ما پرتاب شده است. این احساس منفی، در بین ما ایرانی ها بیشتر به وجود می آید، چون افراد روش انتقاد کردن درست را نمی دانند.

بنابراین با یک انتقاد، فکر می کنیم زیر سؤال رفته ایم و به ما گیر داده اند و این موقعیت را خطرناک می پنداریم. هر کدام از ما وقتی کلمه ی انتقاد را می شنویم، تصویر زیر در ذهنمان شکل می گیرد:

انتقاد پذیری چیست؟

انتقاد پذیری چیست؟

انتقاد، درد دارد و این درد، برای هیچ انسانی خوشایند نیست. آدم های عاقل، از نتیجه ی انتقاد خوششان می آید نه از خود انتقاد! انتقاد پذیری یعنی اینکه من سختی و درد شنیدن انتقاد را تحمل می کنم تا یک چیز مهمی را از آن یاد بگیرم.

بنابراین انتقاد، مثل یک سنگ است که به سمت ما پرتاب می شود. هنر ما این است که به جای اینکه پناه بگیریم یا از آن فرار کنیم یا به آن حمله کنیم،  سنگ را بگیریم، بشکنیم و سکه ی طلای داخل آن را درآوریم. در حقیقت در داخل سنگ انتقاد، یک سکه ی طلا قرار دارد.

انتقاد پذیری، راه موفقیت انسان هایی هست که از بدترین ها، بهترین ها را می سازند. شرکت ها و آدم های موفق، دائماً روی نظرسنجی هایشان که خیلی هم دردناک است، کار می کنند.

انتقاد پذیری چیست؟

آدم هایی که به ما انتقاد می کنند، دو دسته هستند:

  • از سر دلسوزی و محبت
  • از سر دشمنی

نوع انتقاد هایی که ما وارد می شود نیز دو دسته هستند:

  • به جا و به حق
  • نا به جا و به نا حق

در تمام چهار حالت بالا، می توانیم چیزی را یاد بگیریم. چون اگر انتقاد به جا باشد، آن مسئله را رفعش می کنیم. اگر انتقاد نا به جا باشد، جلویش را می گیریم.

با انتقاد پذیری، اگر آن شخص از سر محبت از شما انتقاد کرده باشد، می گوید: خدا رو شکر که به تلاش رسید. اگر آن شخص دوستتان نداشته باشد و به خاطر اینکه حالتان را بگیرد، انتقاد کرده باشد، می گوید: عجب اشتباهی کردما!

پس چه او ما را دوست داشته باشد و چه از ما متنفر باشد، در هر صورت با انتقادش به ما نفع می رساند. او هر طور آدمی که باشد، باعث رشد ما خواهد شد.

بنابراین انتقاد پذیری یعنی اینکه چطور طلای یک انتقاد را بیرون بکشیم.

معمولاً وقتی کسی با انتقادش به ما حمله می کند، در جوابش ما هم به او حمله می کنیم. بطور مثال اگر شخص به ما بگوید: خیلی بی مزه ای! در جواب می گوییم: نه! شما بامزه ای!

 انتقادپذیری چیست؟

بطور خلاصه در جواب انتقاداتی که به ما می شود، یا حمله می کنیم یا افسرده می شویم. بنابراین این مهارت را نداریم که در مواجهه با انتقاد چه کار کنیم. چون تا حالا کسی این موضوع را به ما آموزش نداده است.

در این مقاله به شما یاد می دهم که در مواجهه با توهین و انتقادات چه کار کنید. البته لازم است که جهت یادگیری این مهارت مهم، مدت های زیادی تمرین کنیم، اشتباه کنیم، اصلاحش کنیم تا بالاخره آن را یاد بگیریم.

چون سالیان سال یک روش اشتباه را رفته ایم و حالا می خواهیم آن را با یک روش درست جایگزین کنیم، راه سختی را در پیش رویمان داریم. شکل گیری یک عادت جدید، نیاز به تمرین و تکرار خیلی زیاد دارد.

چگونه انتقاد پذیر باشیم؟

راه مواجهه با توهین و انتقاد، به صورت فرمول زیر است:

  1. گوش دادن فعال
  2. تشکر از توجه
  3. ابراز تأسف
  4. سؤال پرسیدن (یافتن دلیل)
  5. جبران یا توضیح
  6. برنامه ریزی برای تغییر خودم (تغییر حس او نسبت به خودم یا تغییر واقعیت)

در ادامه به شرح هر یک از مراحل بالا خواهم پرداخت.

مرحله ی اول- گوش دادن فعال:

گوش دادن فعال یعنی در زمانی که او در حال انتقاد کردن از ماست، صحبت نکنیم، وسط حرفش نپریم، گارد نگیریم، حالت چهره مان عوض نشود، سرمان را تکان دهیم و با احترام به حرف هایش گوش دهیم. موبایل را هم کنار بگذاریم تا تمام توجهمان روی صحبت های شخص مقابل باشد.

بطور معمول زمانی که از ما انتقاد می شود، به اشتباه یا فرار می کنیم یا حمله می کنیم. مثلاً وقتی می گوید: لباست خیلی زشته! یا به هم می ریزیم و به این فکر می کنیم که چه جوابی دهیم. یا خودمان را با تلویزیون یا گوشی موبایل مشغول می کنیم تا حواسمان پرت شود.

در این شرایط معمولاً با جواب های زیر، به او حمله می کنیم:

  • بالاخره ما رو هم دیدی؟!
  • برو بابا!
  • تو برو خودت رو درست کن!
  • خودت بدتر از منی! همینی که هست!
  • کی گفته؟!
  • شما معیاری؟!
  • کی از تو نظر خواست؟!
  • به تو چه؟!
  • مگه فضولی؟!
  • به من چه کار داری؟!
  • هوی! فکر کردی کی هستی؟!
  • داری به من توهین می کنی ها!
  • حق نداری با من اینطوری صحبت کنی!
  • شما اصلاً آدم نیستی!
  • شما الان خودت خیلی موجهی؟! 
  • تو چی کاره ای که نظر میدی؟!
  • اصلاً شما بیا جای من دیگه از فردا!
  • حالا واسه ما شاخ شدی؟!
  • تو تا دیروز کجا بودی؟!
  • تو کی هستی که این حرف رو به من می زنی؟!
  • تو فکر کردی کی هستی که داری به من نظر می دی؟!
  • تو به چه حقی این حرف رو به من می زنی؟!
  • تو فکر کردی از کجا اومدی؟! چند ساله مدیری؟! حالا واسه ما آدم شدی؟!

در صورتی که با گوش دادن فعال، خیلی از انتقادها را رد خواهیم کرد، چون شخص مقابل با خودش می گوید: وقتی دارم ازش انتقاد می کنم، هیچی نمیگه! تازه به من توجه هم نشون میده!

وقتی شخصی در حال انتقاد کردن است، توقع دارد طرف مقابل به سرعت واکنش نشان دهد. حالا اگر به جای واکنش نشان دادن، گوشی موبایل یا تلویزیون را خاموش کنیم و به او توجه نشان دهیم، از اینکه داریم با صبوری به حرف هایش گوش می دهیم، تعجب خواهد کرد و جا می خورد!

با انجام این کار، لحن و ادبیات غیرمحترمانه ی او ناخودآگاه به لحن و ادبیات محترمانه تری تبدیل خواهد شد. خیلی وقت ها انتقاد در همین مرحله تمام می شود…

جهت یادگیری بیشتر گوش دادن فعال، در دوره آنلاین روش حرفه ای گوش دادن شرکت کنید.

مرحله ی دوم- تشکر از توجه:

بعد از اینکه به حرف های او خوب گوش دادیم، بسته به شرایط، از توجه او تشکر کنیم:

  • مرسی که نظرت رو به من گفتی.
  • مرسی که گفتی.
  • مرسی که برای من اهمیت قائل بودی.
  • مرسی از اینکه به من توجه کردی.
  • چه ارزشمند که اینقدر توجه داری.
  • ممنونم که برام وقت گذاشتی.
  • ممنونم که من برات مهم هستم.
  • ممنونم که توی دلت نگه نداشتی، گفتی که زندگیمون بهتر شه.
  • خیلی خوشحالم از اینکه راجع به مشکلاتمون صحبت می کنی.
  • خوشحالم که اهل صحبت با خودمی.
  • ممنونم که داری راهنماییم می کنی.
  • ممنونم که به رفتارهای من بی توجه نیستی.
  • متشکرم که ظاهرم برات اینقدر اهمیت داره که بهش وقت اختصاص دادی.
  • مرسی که به خودم گفتی چون می تونستی بری پشت سرم بگی. واقعاً ممنونم ازت.
  • خیلی متشکرم که نظرت رو به من گفتی. شما می تونستی پشت سرم بگی ولی به خودم گفتی. ازت واقعاً ممنونم. 
  • ممنونم که پوششم برات اهمیت داره و برام وقت گذاشتی.
  • ممنونم که به صحبت های من خیلی خوب گوش دادی.
  • مرسی که در خلوت بهم گفتی چون می تونستی توی جمع بهم بگی و ضایعم کنی.
  • مرسی که به من بازخورد می دی.
  • مرسی که کمک می کنی بهتر شم.
  • مرسی که برام وقت میذاری.
  • مامان جونم الهی قربونت بشم که به فکر منی. 
  • مامان جون مرسی که نگرانمی.
  • باباجون من فدات بشم. مرسی که دوست داری من بهتر شم. اینهایی هم که میگی، از سر خیرخواهیته. 
  • مرسی بابا جون. مرسی که خیر من رو می خوای. می دونم صلاح من رو می خوای. آخه کی بیشتر از تو صلاح منو می خواد؟
  • همسر گلم، قربونت بشم، می دونم همه ی اینهایی که می گی به خاطر اینه که می خواهی زندگی مون بهتر شه.
  • متشکرم از اینکه نظرت رو راجع به من گفتی.

 

هشدار: اگر شخص مقابل در حال  فحش دادن به ماست، در این مرحله، نیاز به تشکر کردن نیست. پس دقت کنیم که تشکر کردنمان، معقول و مناسب باشد.

در مرحله ی تشکر کردن، آن شخص دوباره تعجب خواهد کرد! چون قبلاً هر بار که از کسی انتقاد کرده، یا واکنش شدیدی دریافت کرده یا دیده که طرف مقابل در خودش فرو رفته و سکوت کرده است. حالا از اینکه شخص مقابل تشکر می کند، تعجب می کند!

البته گاهی اوقات بهتر است، به جای تشکر کردن، چیز دیگری بگوییم. مثلاً وقتی یک نفر به ما می گوید: خیلی بی مزه ای! بهتر است در جواب او به جای تشکر کردن، بگوییم: همین که نظرت رو گفتی، ارزشمنده.

انتقادپذیری چیست؟

مرحله ی سوم- ابراز تأسف:

بعد از تشکر کردن، ابراز تأسف کنیم. به طور معمول آدم ها ابراز تأسف را با عذرخواهی اشتباه می گیرند. منظور من از ابراز تأسف، عذرخواهی نیست. عذرخواهی یعنی اعتراف کنیم که من اشتباه کرده ام.

یادمان باشد در مرحله ی ابراز تأسف، از گفتن جمله ی ببخشید، خودداری کنیم. چون جمله ی ببخشید، به معنای عذرخواهی است.

در این مرحله چون هنوز مشخص نیست مقصر ما هستیم یا نه، عذرخواهی نمی کنیم. فقط با گفتن جمله ی متأسفم، ابراز تأسف می کنیم. کسی که در حال انتقاد کردن از ماست، ناراحت است. بنابراین از ناراحتی او ابراز تأسف می کنیم تا با حس و حال بد او همگام شویم.

جمله ی متاسفم، یعنی اینکه من ناراحتم. به طور مثال وقتی بینیم کودکی خودش زمین خورده، فقط متأسف و ناراحت می شویم. در این جا زمین خوردن او، تقصیر ما نبوده است.

اما وقتی کودک از دست خودمان به زمین بیفتد، مقصر ما هستیم و چون اشتباه از ما بوده، عذرخواهی می کنیم.

گفتن جمله ی متأسفم یعنی من از اینکه تو ناراحتی، خوشحال نیستم. یعنی من از اینکه تو ناراحتی، ناراحتم، چون هر دوی ما انسان هستیم.

در روابط زوجین، جمله ی متأسفم یعنی چون دوستت دارم و دوستم داری، ناراحتم که ناراحتی. چون برات مهم بودم و برام مهمی، از ناراحتی تو ناراحتم.

بنابراین در این مرحله ی ابراز تأسف، کمی با او همدردی کنیم. همدردی کردن یعنی اینکه با کلاممان نشان دهیم که از ناراحتی اش ناراحتیم.

بنابراین بسته به شرایط و اینکه طرف مقابل چه کسی است، یکی از جملات زیر را بگوییم:

  • متأسفم که رفتارم نظر شما رو جلب نکرده.
  • متأسفم که نظرتون جلب نشده.
  • متأسفم که رفتارمون جوری بوده که نظرتون جلب نشده.
  • متأسفم که شرایط اونطوری که می خواستی پیش نرفته.
  • بابت این تأخیر، متأسفم.
  • خیلی متأسفم که شرایط طوری بوده که شما ناراحتی.
  • متأسفم که شما رو ناراحت می بینم.
  • متأسفم که رضایت ندارید.
  • ببین من واقعاً ناراحتم که تو ناراحتی.
  • چقدر حیف که از اون برنامه ی خوب، این خاطره ی بد تو ذهنت مونده.
  • متأسفم که این اتفاق افتاد.
  • متأسفم که نظرتون در مورد پوشش من جلب نشده.
  • الهی قربونت بشم که دوستش نداشتی.
  • خیلی ناراحتم که اونجوری که دوست داشتید، من دیده نشدم.
  • خیلی ناراحتم که اونجوری که می خواستی، نشد.

نکته: یادمان باشد که در این مرحله، قبول اشتباه نکنیم، چون هنوز معلوم نیست که ناراحتی او تقصیر ما بوده است یا نه. مثلاً نگوییم: فکر نمی کردم ناراحت می شی. نمی دونستم ناراحت می شی.

مرحله ی چهارم- سؤال پرسیدن (یافتن دلیل):

در این مرحله، با پرسیدن سؤال، متوجه می شویم که آیا اشتباه از ما بوده یا نه. با انجام این کار می توانیم طلای انتقاد را در بیاوریم چون دقیقاً متوجه می شویم که اشتباه کار کجاست؟

بنابراین بعد از ابراز تأسف، سؤال بپرسیم. دلیل پرسیدن سؤال این است که چون بیشتر مردم جامعه، درست انتقاد کردن را بلد نیستند، با انتقادشان شخصیت ما را زیر سؤال می برند.

به طور مثال می گویند:

  • تو چرا اینقدر دلقکی؟!
  • این چه حرفی بود که تو زدی؟! آبروی منو بردی! تو جمع ضایع ام کردی!
  • چرا این کار رو کردی؟!
  • تو چرا اینقدر بی مزه ای؟!
  • تو چرا اینقدر شلخته ای؟!
  • تو چرا اینقدر نفهمی؟!
  • تو چرا اینقدر بی تربیتی؟!
  • تو چرا اینقدر دروغگویی؟!
  • تو چرا اینقدر نچسبی؟!
  • تو نمی فهمی!
  • خیلی بی شخصیتی!
  • چرا جلوی جمع من رو ضایع کردی؟
  • لباست اصلاً در شأن سخنران نیست!
انتقادپذیری چیست؟

او با گفتن این جمله ها، در حال توهین کردن به شخصیت ماست و ما نباید اجازه این کار را به او بدهیم. بنابراین از او سؤال می پرسیم تا انتقادش را از شخصیتمان به رفتارمان هدایت کنیم.

بنابراین بهتر است با یک لحن نگران و مضطرب، بپرسیم:

  • می تونم بدونم کدوم رفتار من این حس رو در شما ایجاد کرده؟ (با این سؤال، انگار مؤدبانه به او می فهمانیم که تو اجازه نداری به شخصیت من توهین کنی، تو فقط به رفتار من اشاره کن.)
  • ممکنه بگید کدوم مسئله باعث نارضایتی تون شده؟
  • ممکنه بفرمایید چه رفتاری مد نظر شما بود؟
  • ممکنه بفرمایید چه رفتاری می تونست بهتر باشه؟
  • می تونم بدونم کدوم قسمتش براتون خوشایند نبود؟
  • مثلاً اگر گفت: این چه طرز ایستادنه؟! بپرسیم: ممکنه بگید ایستادن درست چطوریه؟
  • کدوم رفتارم باعث شده که شما این حس رو نسبت به من داشته باشید؟
  • می تونم بپرسم کدوم قسمت، نظر شما رو جلب نکرده؟
  • کدوم قسمت، شما رو رنجونده؟
  • اگر در پاسخ به سؤالات بالا گفت: کُلش! یا همه ی کارهات! بپرسیم: میشه چند تاشو بگی تا اصلاحش کنم؟ یا بپرسیم: خُب، حالا چه پیشنهادی برای من دارید؟
  • میشه بیشتر توضیح بدید؟
  • یه خرده بیشتر میگی؟
  • مثلاً اگر گفت: شوخی تون زننده بود! بپرسیم: میشه بیشتر توضیح بدید؟
  • میشه بپرسم این کار چه ایرادی داره؟
  • چون فلانی هم اونجا بود، ناراحت شدی؟
  • چون تو رو یاد فلان موضوع انداخت، ناراحت شدی؟
  • میشه دقیقاً بهم بگی کدوم کارم ناراحتت کرده؟
  • میشه بگید دلیل ناراحتی تون دقیقاً چیه؟
  • همون که من اونجا این رو گفتم، باعث شد ناراحت شی؟
  • میشه ازتون خواهش کنم یه خرده بیشتر توضیح بدید؟
  • می تونم ازتون خواهش کنم بفرمایید چرا مناسب نیست؟
  • ممکنه مثال بزنید تا بهتر متوجه بشم؟
  • میشه دقیقاً یک مثال بزنی؟ یه خرده بیشتر توضیح می دی؟
  • ممکنه بگید لباسی که مناسب منه، چطوریه؟
  • الان چه پیشنهادی برای من دارید؟
  • یعنی پیشنهاد می کنید که….؟
  • باباجون تو به من دستور بده. تو که خیر منو می خواهی، مگه میشه پدر آدم، بدش رو بخواد؟ بهم می گی به نظرت باید چه چیزی رو تغییر بدم؟  راهنماییم می کنی چه کار کنم؟

هشدار: در زمان سؤال پرسیدن، نوع لحن ما بسیار اهمیت دارد. لحن ما باید به صورت ناراحت و مضطرب باشد. یادمان باشد بعد از این که او به سؤال ما پاسخ داد، با لحن بی تفاوت نگوییم: به خاطر همین بود؟! این که چیزی نیست!

دلیل دیگر سؤال پرسیدن، این است که وقتی کسی از ما انتقاد می کند، عصبانی است. پرسیدن سؤال، فرد عصبانی را کمی منطقی و آرام تر می کند. چون مجبور است برای پیدا کردن جواب، فکر کند.

البته یادمان باشد با پرسیدن اولین سؤال، ممکن است او پرخاش کند. مثلاً اگر بپرسیم: کدوم قسمت شما را رنجونده؟ ممکن است با عصبانیت بگوید: کُلش! در این شرایط بهتر است دوباره از او سؤال بپرسیم: خُب، چه پیشنهادی برای من دارید؟ 

و همینطور سؤال پرسیدن را ادامه دهیم تا کمی آرام تر شود. پس بسته به توضیحش ممکنه است لازم باشد ده تا سؤال بپرسیم تا شفاف سازی شود.

نکته: در متن سؤال، دقیقًا به توهین او اشاره نکنیم. مثلًا نگوییم: کدوم کارم باعث شد شما فکر کنی که من بی شخصیتم؟ بلکه فقط کافیست بگوییم: کدوم کارم باعث شد که شما این حس رو داشته باشید؟

با سؤال پرسیدن، سه هدف را دنبال می کنیم:

  1. نشان دهنده ی توجه ما به شخص مقابل است.
  2. موضوع شفاف سازی می شود. با پرسیدن سؤال، می خواهیم دلیل نارضایتی را بطور دقیق بدانیم. مثلاً می پرسیم: چی باعث شد شما فکر کنید من بددهن هستم؟
  3. طرف مقابل با پرسیدن سؤال، آرام تر و منطقی تر می شود چون این کار، یک وقفه ایجاد می کند. به طور مثال وقتی از کسی که در حال گریه و زاری است، بپرسیم: ساعت چنده؟ برای مدتی گریه اش متوقف می شود تا جواب سؤال را بدهد! لطفاً امتحانش کنید.

بعضی ها برای تحقیر کردن از ما انتقاد می کنند. مثلاً در جلسه ی هیئت مدیره، یک نفر می گوید: فلانی محیط کار رو با خونه ی خاله اشتباه گرفته! اگر در جواب انتقاد او، سؤال بپرسیم: ممکنه بگید کدوم رفتار من باعث شده که چنین حسی رو داشته باشید؟ او مجبور می شود که منطقی باشد.

خیلی وقت ها مسئله در همین مرحله، حل خواهد شد.

مرحله ی پنجم- جبران یا توضیح:

بعد از پرسیدن سؤال و یافتن دلیل ناراحتی او، وارد مرحله ی جبران یا توضیح می شویم.

انتقاد به جا

اگر در حین سؤال پرسیدن، متوجه شدیم که انتقادش، موجه و به جاست، جبران کنیم.

در اینجا اکثر آدم ها فقط می گویند: ببخشید، عذرمی خوام. در این شرایط، گفتن ببخشید، کافی نیست. گفتن ببخشید و قول دادن به عدم تکرار آن کار که وظیفه مان است. حالا لازم است این اشتباه را جبران کنیم.

بسته به این که شخص مقابل ما کیست، مدل های جبران متفاوتی داریم.

به طور مثال اگر همسر هست:

  • بگوییم: برای جبرانش فردا شام بریم بیرون.
  • برایش هدیه بخریم.
  • بگوییم: حاضرم بیام جلوی جمع و از این بابت عذرخواهی کنم.

اما وقتی که یک خرابکاری بزرگ کرده ایم و نمی دانیم چه بگوییم، بهتر است بگوییم:

  • واقعاً فکر نمی کردم که این کار می تونه روی تو اینقدر اثر منفی داشته باشه، نمی دونم برای جبرانش چه کار باید بکنم، تو به من بگو چه جوری جبران کنم؟ واقعاً ازت کمک می خوام.

یا اگر طرف مقابل یکی از کاربران سایتمان است، به اعتبارش در سایت اضافه کنیم. یا به او کوپن تخفیف یا هدیه بدهیم. خلاصه که به او یک امتیاز واگذار کنیم.

جهت یادگیری بهتر مرحله ی جبران، مقاله ی چگونه عذرخواهی کنیم تا بپذیرد را بخوانید.

گاهی اوقات متوجه می شویم که انتقادش به جاست اما همین الان آمادگی تغییر را نداریم. بطور مثال او خواسته که همین حالا آشغال های روی میزمان را جمع کنیم و الان خسته ایم! در این شرایط بگوییم: عزیزم درست می گی. حالا ایندفعه رو اجازه بده چون الان واقعاً خسته ام.

انتقاد نا به جا

اگر متوجه شدیم که انتقادش موجه نیست و نابه جاست، به او دلیل رفتارمان را توضیح دهیم.

در ویدئوی زیر مشاهده می کنید که خانم شیلا خداداد چطور به زیبایی جواب انتقاد چرا موهات سفید شده؟! چرا پیر شدی؟! را می دهد.

برای نمایش ویدئوی ( واکنش شیلا خداد به پیری و سفید شدن موهاش ) روی لینک کلیک کنید.

بطور مثال اگر می گوید: خیلی بی مزه ای! در جواب بگوییم: ممنونم. نظر شما محترمه. می دونید طنز، یه چیز سلیقه ایه. من فکر می کنم اغلب آدم ها این سبکم رو می پذیرند. هر چند نظر شما محترمه، اما من فکر می کنم اینجا با همدیگه اتفاق نظر نداریم. اما من شما رو دوست دارم و برام ارزشمند هستید. متشکرم.

اگر می گوید: چرا سر تا پا سرمه ای پوشیدی؟! در جواب بگوییم: ممنونم. می دونید، من به خاطر قوانین محیط کارم از سر تا پام سرمه ای پوشیدم.

اگر می گوید: چرا رنگ زرد پوشیدی؟! آخه این هم شد رنگ؟! در جواب بگوییم: ممنونم. نظر شما محترمه. می دونید، رنگ لباس، یک چیز سلیقه ایه. من رنگ زرد رو دوست دارم. هر چند نظر شما محترمه، اما فکر می کنم اینجا با هم اتفاق نظر نداریم. اما من شما رو دوست دارم و برام ارزشمند هستید. متشکرم.

اگر می گوید: این چه لباسیه پوشیدی؟! در جواب بگوییم: شاید تو این لباس رو دوست نداشته باشی اما برای من قشنگه. 

اگر فکر می کنیم توضیح دادن دلیل رفتارمان، منجر به بحث و مجادله خواهد شد، بهترین کار این است که هیچ توضیحی ندهیم.

در این شرایط فقط از آن شخص تشکر کنیم و بگوییم که روی حرفش فکر خواهیم کرد:

  • ممنونم که نظرت رو گفتی. حتماً سعی می کنم در موردش فکر کنم.
  • خیلی ممنون. اصلاً تا حالا بهش فکر نکردم. حتماً راجع به این موضوع بیشتر فکر می کنم. متشکرم.

و واقعاً هم بعداً راجع به آن فکر خواهیم کرد. ولی الان در این جا و در این لحظه، جای فکر و بحث کردن نیست.

مرحله ی ششم- برنامه ریزی برای تغییر خودم(تغییر حس او نسبت به خودم یا تغییر واقعیت)

بعد از پایان مراحل قبلی، اگر متوجه ایراد یا اشکالی در کارمان شدیم، اینکه فقط توضیح دهیم و بگوییم: خُب، باشه! فایده ای ندارد. بنابراین برای بیرون آوردن طلای انتقاد، بهتر است برای تغییر خودمان، برنامه ریزی کنیم.

به دلیل اینکه یک عمر به روش قبلی عادت کرده ایم، تغییر کردن کار سختی است و ممکن است فراموشش کنیم. بنابراین لازم است به این موضوع آگاه باشیم که: مگه این رفتار یک شبه در من شکل گرفته که بخوام یک شبه بذارمش کنار؟! 

بنابراین به طرف مقابل بگوییم: همسر عزیزم، من خیلی دلم می خواد تغییر کنم. ولی خُب می دونی که تغییر کردن، خیلی سخته و آدم وقتی بخواد تغییر کنه، خیلی وقت ها یادش میره. اگه یه بار دیگه این رفتار رو داشتم، میشه یادم بندازی؟ خیلی آروم بهم بگو که من رفتارم رو تغییر بدم. 

یا بگوییم: میشه ازت خواهش کنم هر دفعه بهم یادآوری کنی؟ چون ممکنه یادم بره.

با این درخواست، دفعه ی بعد او دیگر نمی گوید: واسه چی این کار رو کردی؟! بلکه خیلی ملایم و با شدت کمتری از قبل می گوید: ببین داری این کار رو می کنی ها.

نکته: وقتی طرف مقابل از من انتقاد می کند، مهم نیست که حرفش درست است یا نه. مهم این است که حسش نسبت به من خوب نیست. بنابراین بهتر است حسش را درست کنم.

بطور مثال او می گوید: خیلی بی مسئولیتی! با بررسی جواب سؤال، متوجه شده ایم که واقعاً مشکل از بی مسئولیتی ما نبوده است. ولی او این حس را داشته که ما بی مسئولیت هستیم. یا او این حس را دارد که ما بدقولیم و می پیچانیم.

نکته مهم: گاهی حس مهم تر از حقیقت است. بنابراین در اینجا به واقعیت کاری نداریم. حس خیلی مهم تر است . 

پس اصلاً مهم نیست که ما بدقولیم یا نه. مهم این است که آن شخص چه حسی نسبت به ما دارد.

بطور مثال وقتی همسر می گوید: تو خیلی زیاد حرف می زنی! مهم نیست که من زیاد حرف می زنم یا نه. مهم این است که همسر از من ناراحت و دلخور است و وقتی با من است، حالش خوش نیست.

وقتی مدیر می گوید: کم کاری می کنی! مهم نیست که من کم کاری می کنم یا نه. اینکه حسش این است که من کم کاری می کنم، اهمیت دارد.

در این جور شرایط، فقط توضیح دادن و گفتن: خُب، باشه! فایده ای ندارد. لازم نیست چیزی را اثبات کنیم. بهتر است برداشت و حس شخص مقابل را مثبت کنیم.

بطور مثال ممکن است لازم باشد گزارش کار روزانه ارائه دهم تا مدیر تصور نکند که من تنبلم. با ارائه ی گزارش کار، او  حس می کند که شب و روز در حال انجام فعالیت های مُفید هستم. انجام این کار کوچک، ما را از اخراج شدن نجات خواهد داد و روی میزان درآمد ما تأثیر مثبت خواهد گذاشت.

یا اگر در حین انجام کار، مسئله ای برایم پیش آمد، بلافاصله گزارشش دهم تا به جای حس پیچاندن، حس عزیز بودن به دست بیاورم. چون اگر هیچ خبری از خودم ندهم، او از کجا بفهمد که دچار یک مسئله شده ام؟!

بدون خبر دادن، او تصور می کند که من خیلی بدقولم و دارم می پیچانم.

نکته: یادمان باشد حتی اگر شخصی از سر حسادت از ما انتقاد کرده، دقت کنیم که به چه چیزی گیر داده است؟ آنوقت برویم و همان را اصلاح کنیم. اینطوری روز به روز در زندگی و کارمان بهتر می شویم(بیرون آوردن طلای انتقاد).

دوستان خوبم پیاده سازی این شش مرحله در عمل، کار چندان راحتی نیست. تنها راه مسلط شدن به آن، تمرین زیاد است. لازم است بارها اشتباه کنیم، اصلاحش کنیم و ناامید نشویم و ادامه دهیم. اینکه اوایل کار، اشتباه کنیم، کاملاً طبیعی و بخشی از مسیر یادگیری است.

حالا تصور کنید یک نفر می آید و از شما انتقاد می کند. در ذهنتان با این شش مرحله، به آن شخص جواب دهید:

  1. گوش دادن فعال
  2. تشکر از توجه
  3. ابراز تأسف
  4. سؤال پرسیدن (یافتن دلیل)
  5. جبران یا توضیح
  6. برنامه ریزی برای تغییر خودم (تغییر حس او نسبت به خودم یا تغییر واقعیت)

گفتگوی زیر را در ذهنتان تصور کنید:

می گوید: عجب آدم گندی هستی تو! همه جا آبروم رو می بری!

جواب: متأسفم که ناراحت شدی. می شه بپرسم کدوم رفتارم ناراحتت کرده؟

می گوید: همه ی کارهات!

جواب: چند تا شو می گی تا بتونم اصلاحشون کنم؟

کسی که به انتقادها، با این فرمول خیلی شیک جواب می دهد، فوق العاده خاص دیده می شود.

به چه انتقادهایی با فرمول شش مرحله ای بالا جواب ندهیم؟

  • خیلی بی ربط هستند: مثلاً وقتی حین رانندگی یک نفر به ما می گوید: هوووو! تو برو بشین پُشت گاری! چون این توهین موقتی است و دیگر پیش نمی آید، لازم نیست جواب او را بدهیم. پس در اینجا که ارتباطمان با آن شخص مهم نیست، بهتر است کاملاً به او بی توجه باشیم. البته خوب است که به این فکر کنیم دفعه بعد چطوری رانندگی کنم که بهم اینو نگن؟
  • یک عده از آدم ها، کارشان فقط انتقاد کردن است و با انتقاد، فقط وقت ما را تلف می کنند.

اگر آدم این مدلی می گوید: کارت اشتباه بود! بگوییم: آره، بیشتر باید راجع بهش فکر کنم.

یا اگر می گوید: تو چرا اینطوری هستی؟! جواب: به هر حال هر آدمی یک سری ویژگی داره، حالا بعداً راجع بهش صحبت می کنیم.

اینجور افراد چون کارشان حالگیری آدم هاست، عاشق بحث کردن هستند. بنابراین بهتر است مانند مثال های بالا از بحث کردن با آنها و تلف شدن وقت و انرژی مان خودداری کنیم.

در واقع هر کاری که انجام می دهیم، یک عده می گویند: اشتباهه! یک کار را نام ببرید که همه ی آدم های دنیا با آن اتفاق نظر داشته باشند. هیچ کاری نیست! داستان ملانصرالدین و خرش را یادتان می آید؟

  • وقتی شخص در حال کتک کاری با ماست و همزمان انتقاد هم می کند، نیاز به پاسخگویی با این فرمول نیست!
  • وقتی شخص دارد به ما فحش می دهد، نیاز به پاسخگویی با این فرمول نیست!

بطور مثال می گوید: فلان فلان شده! در این شرایط به او بگوییم: لطفاً محترمانه در چارچوب صحبت کنید تا با هم به گفتگو ادامه بدیم. می گوید: نه، آخه تو نمی فهمی! ممنون میشم مورد دقیق رو لطفاً بفرمایید که چی هست. اگه بی احترامی کنید من نمی تونم چیزی رو تغییر بدم. شما الان از یه چیزی ناراضی هستید و می خواهید تغییری اتفاق بیوفته. به من بفرمایید چیه تا اصلاحش کنم.

یا وقتی صدایش را بالا برده است و بی احترامی می کند، بگوییم: بابا جونم، نظرت محترمه اما تا وقتی که با صدای بلند با من صحبت کنی، گفتگومون ادامه نداره. من خیلی دوستت دارم ولی صدای بلند به من احساس ناامنی میده. اگه صدات رو پایین نیاری، من بحث رو ادامه نمی دم.

یا اگر از همان اول می دانیم که اشتباه از ما بوده، بطور مثال  خراب کاری کرده ایم و همکارمان ما را مسخره می کند و به ما می گوید: خاک تو سرت! گند زدی به شرکت! احمق! در جوابش بگوییم: بله ،من اشتباه کردم. عذرخواهی می کنم. ولی فکر می کنم بدون توهین هم می تونیم صحبت کنیم. به من می گی برای جبران این اشتباه، الان چه کار می تونم بکنم؟

تکنیک سراب دریایی:

برای نمایش ویدئوی ( تکنیک سراب دریایی  ) بر روی لینک کلیک کنید.

 

وقتی یک نفر از ما انتقاد نابجا می کند یا به ظاهر ما که نمی توانیم تغییرش دهیم، ایراد وارد می کند:

  • شکمت خیلی بزرگه!
  • سواد نداری!
  • چه ایده مزخرفی!
  • این مزخرف ها چیه توی این کلاس ها بهت یاد دادن؟!

جواب های اشتباه به سؤالات بالا، به صورت زیر هستند:

  • نه، بزرگ نیست!
  • اتفاقاً خیلی هم باسوادم!
  • خیلی هم خوبه!
  • خیلی هم عالی هستند!

جواب درست این است که بگوییم:

  • آره، ممکنه بزرگ باشه!
  • آره، ممکنه بی سواد باشم!
  • آره، ممکنه از نظر بعضی ها مزخرف باشه!
  • آره، ممکنه از دید بعضی ها مزخرف باشه!

بنابراین در این جور مواقع، بحث نکنیم. چون بحث کردن فقط اعصاب ما را خرد می کند و ما را به جایی نمی رساند. پس با آنها کل کل نکنیم.

نقل قول: به کسانی که به شما حسودی می کنند، احترام بگذارید. زیرا آنها کسانی هستند که از صمیم قلب معتقدند: شما بهتر از آنها هستید.

وقتی می بینیم شخصی مدام با انتقادات نابجایش درصدد تخریب ماست، این جمله ی بالا به ما کمک می کند. البته طبق آموزش های این مقاله یاد گرفتیم که چگونه طلای انتقادهای نابجا را هم در جهت رشد خودمان دربیاوریم.

در ارتباط با نزدیکان خانواده چه کار کنیم؟

به طور مثال وقتی پدر یا یکی از نزدیکان خانواده می گوید: پسر، تو خیلی گاوی! خیلی خری! عجب نفهمی هستی تو! حمال! بی شعور!

در این شرایط با استفاده از ترکیب تکنیک سراب دریایی و انتقادپذیری به این صورت عمل کنیم:

بگیم: آره، ممکنه باشم. هر کسی تو زندگی ممکنه گاو باشه. یه جاهایی همه مون تو زندگی گاو میشیم(تکنیک سراب دریایی). الهی قربونت بشم باباجون. مرسی که دوست داری من بهتر شم. اینهایی هم که میگی، از سر خیرخواهیته فدات شم. بهم می گی به نظرت باید چه چیزی رو تغییر بدم؟ 

می گه: آره، شعور نداری، شعور!

بگیم: قربونت بشم به من راهنمایی می کنی من چطور می تونم باشعورتر باشم؟ 

می گه: بی جا کردی! نمی خواد واسه من اینطوری صحبت کنی! 

بگیم: فدات بشم، تو بگو من چطوری صحبت کنم؟

می گه: نخیر! حالا واسه ما دو تا کلاس رفتی، جفتک میندازی؟!

بگیم: الهی قربونت بشم، تو به من دستور بده، تو که خیر منو می خواهی، مگه میشه پدر آدم، بدش رو بخواد؟ بگو چه کار کنم؟

و اینطوری پدر دیگر ادامه نمی دهد و داستان تمام می شود.

اگر ده بار با مهربانی با او صحبت کنیم، بیانش عوض خواهد شد. 

پس با اعضای نزدیک خانواده با مهربانی و مشفقانه رفتار کنیم. قرار نیست به جانشان بیوفتم  و بحث کنیم!

اگر دوست نداریم به یک سؤال جواب دهیم، چه کار کنیم؟

در این شرایط، بهترین راه این است که از روش هایی که در مقاله ی روش برخورد با افراد فضول ، توضیح داده ام، استفاده کنیم.

دوستان عزیز در این مقاله یاد گرفتیم که در جواب انتقاد، چه بگوییم تا طلای آن را دربیاوریم. فرمول مواجه شدن با انتقادات به صورت زیر است:

  1. گوش دادن فعال
  2. تشکر از توجه
  3. ابراز تأسف
  4. سؤال پرسیدن (یافتن دلیل)
  5. جبران یا توضیح
  6. برنامه ریزی برای تغییر خودم(تغییر حس او نسبت به خودم یا تغییر واقعیت)

دوستان خوبم با به کارگیری روش هایی که در این مقاله یاد گرفتیم، دیگر از انتقادات نه اذیت می شویم و نه به ما توهین می شود.

دوستان عزیز، من را در اینستاگرام فالو کنید تا از مطالب آموزشی رایگان در زمینه ی مهارت های ارتباطی، بهره مند شوید. جهت فالو کردن، روی لینک زیر بزنید:

اینستاگرام من

برگرفته از:

کتاب تیغ

کتاب ارتباط مؤثر به زبان آدمیزاد

دیدگاه‌ها ۲۰