قاطعیت: چرا ۸۰ میلیون ایرانی به آن نیاز دارند؟ (و شما هم؟!)

قاطعیت چیه و چرا از آنچه تصور میکنید مهمتره؟
ببینید من یه جمله ای دارم، ادعای بزرگیه. میگم 80 میلیون نفر ایرانی به قاطعیت نیاز دارند.
خیلی ها فکر می کنند خجالتی یعنی یه نفری که آروم و ساکت، یه گوشه می شینه، بی زبون و بی دست و پاست.
نه، این فقط بخشی از خجالته. خجولی خیلی بزرگ تر از اینه.
ممکنه دومتر سر و زبون داشته باشی، ولی نمی تونی حرف دلت رو بزنی، نمی تونی نه بگی. یا نه رو درست نمی تونی بگی.
دعوا میشه، بحث میشه، نارضایتی و دلخوری پیش میاد.
این یعنی به مهارت قاطعیت نیاز داری.
پس فکر نکن اگه یکی فقط خوب حرف میزنه، یعنی قاطعیت داره، نه. خوب حرف زدن، فقط بخشی از قاطعیته.
قاطعیت یعنی شما نیاز داری بتونی تعارف ها رو بذاری کنار، نیاز داری بدونی حد و مرزها چی اند؟ و در چند ناحیه از زندگی ات، حد و مرز بذاری.
اینها نمونه هایی از قاطعیت هستند. و اکثر افراد قاطعیت این رو ندارند که خوب زندگی کنند.
بنابراین فکر نکنیم اگر پرروییم، قاطعیت داریم. اتفاقا پررو بودن، قاطعیت نیست، وقاحته و اصلاً زیبا نیست.
از اون طرف خجالتی بودن و یک گوشه بودن هم نه.
قاطعیت یعنی محترمانه، قاطعانه، منصفانه و مهربانانه پیامت رو منتقل کنی. با محبت و با قدرت، همزمان.
مهارت بسیار خاصیه که کمتر کسی اون رو داره.
قاطعیت یعنی چه؟ خیلی ها به اشتباه فکر می کنند قاطعیت به معنی پررو بودن هست. میگن خانوم معتمد پویا من خجالتی نیستم. خیلی هم پررو ام.
میگه نه من حرفم رو اونجایی که لازمه میزنم.
میگم باشه. خوب بلدی حرفت رو بزنی؟
میگه نه من حقم رو میگیرم.
میگم باشه. خوب بلدی حقت رو بگیری؟
میگه نه من راحت می تونم از بقیه درخواست کنم.
میگم باشه. خوب بلدی درخواست کنی؟
پس هدف ما ففط این نیست که خجالت رو بر طرف کنیم.
خجالتی که باشی، نمره ات منفیه. آفرین حالا که خجالتی نیستی، تازه میشی صفر.
ما راجع به نمره صد صحبت می کنیم. راجع به مهارتهای ارتباطی با قاطعیت بودن.
پس این نکته ی خیلی مهمیه که باید حواسمون باشه.
نداشتن قاطعیت چه بلاهایی سرمون میاره؟ (۱۶ ناحیه مهم)
نداشتن قاطعیت چه بلاهایی سر ما میاره؟ آقای دکتر مایکل فریش، نویسنده کتاب روان درمانی مبتنی بر بهبود کیفیت زندگی هست.
ایشون میگه چرا کلی آدم هستند که هیچ بیماری روحی ندارند مثل افسردگی و وسواس اما حال دلشون خوب نیست، از زندگی شون راضی نیستند و دنیا به کامشون تلخه؟
آقای مایکل فریش یک نظریه ای داره به نام کوآلیتی آف لایف تراپی یعنی درمان مبتنی بر کیفیت زندگی. میگه 16 ناحیه در زندگی وجود داره که اگر این 16 ناحیه در زندگی رو درست مدیریت کنید، می تونید کیفیت زندگی خوبی داشته باشید.
حالا می خواهیم یک نگاهی به 16 ناحیه زندگی مون بندازیم.
ببینیم نداشتن قاطعیت چطوری روی این نواحی اثر منفی میذاره.
این 16 ناحیه چیا هستند؟
ناحیه اولی که وجود داره، بحث سلامته. اگه یک بیماری داشته باشی، معلومه که حالت نمی تونه خوب باشه یا خوشحالی و خشنودیت کمتر میشه.
دومیش چیه؟ عزت نفسته. اون احساس احترام به خودت. شامل احترام به نقاط ضعف و قوتت. هردو تاش.
ناحیه سوم، ارزش ها و اهدافته. ارزش های تو چیا هستند؟ فلسفه زندگی یا معنای زندگیت چیه؟ چه اهدافی توی زندگیت گذاشتی؟
چهارم، پول شماست. چقدر درآمد داری؟ اوضاع مالیت چطوره؟
پنجمی، شغلت. چه شغلی داری؟ چون بیشتر زمانت رو برای کارت میذاری. کارت رو دوست داری؟ افرادی که باهاشون کار می کنی رو دوست داری؟ اگه یه همکار مزخرف گنده دماغ داشته باشی، رضایت شغلیت پایین میاد. از پولی که از کارت به دست میاری، راضی هستی؟
ششمی، تفریحه. با زمان های خالیت چه کار می کنی؟ انجام چه کارهایی بهت لذت میده؟ چه کارهایی حالت رو خوب می کنه؟ ورزشه؟ بازیه؟ دیدن فیلمه؟ گوش دادن به موسیقیه؟ کتاب خوندنه؟ طبیعت گردیه؟ باغبونیه؟ آشپزیه؟ کارهای هنریه؟ چه کار می کنی؟
هفتم، یادگیریه. چه مهارتهای جدیدی؟ کتاب، کلاس، آموزش. می خواد تعمیر ماشین باشه، زبان باشه، کامپیوتر باشه، مهارت های توسعه فردی باشه. قاطعیت باشه، هدفگذاری باشه، هر چیزی می تونه باشه.
ناحیه هشتم، خلاقیته. چه روش های جدیدی توی زندگیت برای حل مسائل قدیمیت داری؟ یا حتی ممکنه این خلاقیت رو ببری توی تفریحاتت. مثلاً توی نقاشی، موسیقی، عکاسی
نهمی، کمک به دیگرانه. نه فقط به دوستان. کارهای خیریه و داوطلبانه. فعالیت هایی سیاسی که کمک به بهتر شدن دنیا می کنه.
دهمی، عشقه . روابط عاشقانه با یک فردی که داری. به لحاظ جنسی، احساسی، دوست داشته شدن، دوست داشتن. ارتباط دو طرفه و همه اینها.
یازدهمی، دوستانمون. دوستان من کیا هستند؟ یعنی غیر فامیل ها. آدمهایی که خیلی خوب میشناسی شون، براشون اهمیت قائلی. چیزهایی مشترکی دارید و باهاشون خوش میگذرونی.
دوازده، فرزندان. چطور با بچه هاتون کنار میایید؟ چطور باهاشون تعامل می کنید؟
سیزده، اقوام عزیز که خیلی وقت ها نقش بزرگی در کاهش کیفیت زندگی دارند. مخصوصاً با دایرکت هایی که شما می فرستید، آدم حسابی خنده اش میگیره چه بلایی سر همدیگه میارند دوستان. اینکه مثلاً با پدربزرگ، مادربزرگ، والدین، خواهر، برادر، خاله، دایی، عمو، عمه(نمی دونم چرا روی عمه تاکید کردم؟) ارتباط برقرار می کنید؟
چهاردهم، خونه تون یا محل زندگیتونه.
پانزدهم، همسایگی تونه.
و شانزدهم که مورد آخر هست، میشه اجتماعی که توش زندگی می کنید.
سلامت: نادیده گرفتن نیازهای جسمی و روحی
آدمی که قاطعیت نداره، چون یا خجولی گری می کنه یا پرخاشگری، دچار خشم میشه
آدم خجالتی، رفتارهای پرخاشگرانه منفعلانه داره، مثل سکوت، لجبازی یا طعنه زدن.
آدم پرخاشگر، رفتارهای پرخاشگرانه تهاجمی یا کلامی داره مثل فریاد زدن، پرتاب اشیاء، درگیری فیزیکی یا توهین، تهدید
مثلاً وقتی توی صف ازش جلو میزنند،
آدم خجالتی سکوت می کنه، خودخوری می کنه.
آدم پرخاشگر داد و بیداد می کنه.
پس هر دوتاشون حالشون بد میشه.
هر دو گروه آدم های خجول و پرخاشگر، چون دچار خشم هستند، به بیماری های روان تنی مبتلا میشن.
اثرات کوتاهمدت خشم: افزایش ضربان قلب و فشار خون، تنش عضلانی، سردرد، تاری دید، حالت تهوع، سرگیجه.
اثرات بلندمدت خشم: فشار خون بالا، بیماری قلبی، سکته، ضعف سیستم ایمنی، مشکلات گوارشی، افسردگی، اضطراب، سوء مصرف مواد، خشونت.
میری پیش دکتر، میگه دلیل بیماریت عصبیه.
خیلی از ما رومون نمیشه بریم دکتر بگیم من یک رابطه ای برقرار کردم، نگران ایدزم. چه کار کنم؟
بسیاری از افراد به خاطر خجالت، تست ایدز نمی دن و به همین دلیل این بیماری رو به خیلی های دیگه منتقل می کنند.
خیلی ها روشون نمیشه از داروخونه وسایل پیشگیری از بیماری های مقاربتی بگیرند. یا برند سؤال بپرسند.
و سلامتشون به خطر میفته.
می بینید چقدر آسیب های این مدلی وجود داره؟
یا به دلیل تعارف، دچار بیماری شدی.
هی تعارف می کنی نه خواهش می کنم، گرسنه ام نیست.
یا باید با قرصت یه چیزی می خوردی، درخواست خوراکی نکردی، با شکم خالی خوردی و معده درد گرفتی.
یا توی اتوبوس نیاز به دستشویی داشتی، به راننده نگفتی، کلیه درد گرفتی.
کلی به خودت یا به دیگران آسیب رسوندی.
دیگه چی؟ آدمی که قاطعیت نداره، نه نمی تونه بگه. وقتی شما نه نگی، میری سراغ چیزهای خاک برسری.
مثلاً یکی ارزش ها و چارچوب هات اینه که من می خوام سبک زندگی سالم داشته باشم بنابراین الکل مصرف نمی کنم. حالا یا می تونه دلیلش دینی باشه یا می تونه نوروساینسی باشه که میگه الکل قشنگ ساختار مغز رو عوض می کنه. و من نمی خوام این اتفاق برام بیفته. برام خوب نیست، برام خوشایند نیست. می خوام ذهنم سالم بمونه.
حالا توی یک مهمونی هستی. بغل دستت هم یک فردی با جنس مکمله که شما یک نیم نگاه برادرانه یا خواهرانه ای بهش داری و بعد اون بهت تعارف میکنه. و تو قاطعیت نداری نه بگی.
و بعد می دونی چی میشه؟ هیچی. وارد یک بازی بد شدی.
بسیاری از افراد اصلاً تمایلی نداشتند که سیگار بکشند. فقط به خاطر اینکه توی یک جمعی بودند و اگر سیگار نمی کشیدند، ضایع می شدند یا مسخره می شدند و نمی تونستند نه بگند، رفتند سراغ این کار. و ناراضی اند از این وضعیت.
و معمولاً اگه به اولین پیشنهاد نه بگی، خیلی راحت تری. تا دفعات بعد بخواهی نه بگی. چون بعداً چالش های بیشتری داری.
پس اون اولیه مهمه. اولین سیگار. اولین گل. اولین نوشیدنی.
یا اصلاً یه چیز ساده تر. توی مهمونی بهت شیرینی تعارف می کنند. میگن بردارید. تو رو خدا بردارید. اصرار. اصرار. اصرار.
بعضی ها رژیم دارند و نمی خوان شیرینی بخورند.
بلد نیستیم نه بگیم.
چشم به خاطر شما این ده تا رو می خورم.
میشه این جمله رو گفت: میگم می خواهی منو حسابی خوشحال کنیدا. میگه: آره.
بگیم: ولی من بیشتر بخورم، ناراحت میشم.
تموم شد و رفت.
با نهایت احترام نه می گیم. ضمن اینکه بهش توجه میکنیم که ببین من می دونم تو می خواهی من رو خوشحال کنی، یک ارتباط خوب برقرار می کنم.
عزت نفس: ریشه خودکمبینی و روابط ناسالم
نداشتن قاطعیت می تواند عزت نفس شما را کاهش دهد.
ارزشها و اهداف: زندگی کردن بر خلاف خودتان
اگر قاطع نباشید، به سختی می توانید ارزش هاتون رو زندگی کنید
مثلاً فردی که مسلمون باشه، قاعدتاً نماز رو یک موضوع بسیار جدی میدونه. میگه نماز ستون دینه. اما خجالت میکشه جلوی دیگران نماز بخونه. میگه نه ضایع است اینجا. آخه من اینجا برم نماز بخونم که چی؟
میگم یعنی واقعا دیدت اینه؟ اینطوری هم دنیات رو خراب می کنی چون آخر اون روز به خودت لعنت میفرستی : نوچ. وای قضا شد.
و از اونطرف اون دنیات هم که نابود میشه. به خاطر مردم، خدا رو فروختی رفت.
پس ببینبد خجالت در جنبه های مختلف زندگی هست. فقط مالی نیست. معنوی هم هست.
و این نکته خیلی نکته ی مهمیه ها.
نداشتن قاطعیت اثرات منفی روی رسیدن به اهدافتان داشته باشد. به خاطر ترس از اقدام، عدم درخواست کمک، عقب انداختن کار و تسلیم شدن در برابر موانع….
پول: ضررهای پنهان رودربایستی مالی
کجا خرج یک رابطه ی یکطرفه کردی؟ همه اش براش خرج کردی اما… از اونطرف هیچ خبری نبود…
یا تا کی می خواهی تو پول رو پرداخت کنی؟ مثلاً دو نفری میرید بیرون، حالا یا با پارتنرت یا با دوست هم جنست. نه لزوماً دوست عاطفی. هرکسی. فرقی نمی کنه. آیا همیشه تو باید پرداخت کنی؟
یا مثلاً اون میگه که فلان رستوران بریم، تو باید حتماً بگی آره؟
کجاها بوده که بیشتر از دنگ خودت پرداخت کردی و بقیه حساب نکردند، تو بیشتر پرداخت کردی؟
روت نشده یه چیزی رو پس بدی، بگی من این رو نمی خوام. یا مثلاً روت نشده توی مغازه لباس رو باز کنی دقیق نگاه کنی، رفتی خونه دیدی سوراخه. بعدشم روت نشده بری پس بدی.
در نتیجه کالایی که می خواهی رو بهت نمیدن و حقت خورده میشه.
کجا نرفتی یک چیزی رو بپرسی و فرصت مالی رو از دست دادی. یک چیز خیلی ساده مثل اینکه بری از بانک بپرسی شرایط این وامتون چیه؟ چون اگه وام رو اون سال می گرفتی، باهاش می تونستی چه کارهایی کنی. و الان شاید باید خوابش رو ببینی.
کجا قرارداد ننوشتی و پولت رو بالا کشیدند؟
یک آدم خجالتی سر رودربایستی میگه فامیله، زشته. بقیه چه فکری می کنند. قرارداد ننویسیم.
به خاطر همین کلی ضرر مالی می کنه. و پولش رو می خورند و به مشکل می خوره
این که زیر بار یک قرارداد اشتباه رفتید. مثلا ً به خاطر تعارف، ضامن یک آدمی شدی… یا واسه یکی وام گرفتی و به مشکل خوردی.
تا حالا چقدر به این و آن پول قرض دادهاید اما پولتان را پس ندادهاند؟ یا دیر پس دادهاند. موقعی که میخواستید بهتان پس ندادهاند. زمانی که دلار سه هزار تومان بود، ازتان پول گرفته، با دلار ۶۰ هزار تومان پولتان را پس داده.
تا حالا چقدر به این و اون پول قرض دادی اما پولت رو پس ندادند؟
یا دیر پس دادند. موقعی که می خواستی بهت پس ندادند. زمانی که دلار سه هزار تومن بود، ازتون پول گرفته، با دلار 60 هزار تومن پولت رو پس داده.
یک آدم خجول روش نمی شه به کسی پول قرض نده. می دونه پول رو پس نمیده اما نه نمی تونه بگه و قرض میده و حالش بده.
بقیه ازش سوء استفاده می کنند. اقوام پولش رو می خورند.
یک آدم خجول توی وصول مطالباتش مشکل داره.
نمی تونه طلبش رو بگیره
نمی تونه پولی که قرض داده رو پس بگیره
ماشین رو به کسی دادید که نمی خواستید و ماشین رو قشنگ یک خط خوشگل دور تا دورش رو انداخته و اورده تحویل داده
یا کجا واسه فک و فامیل و همسایه کاری انجام دادی اما پول نگرفتی.
کجاها تخفیف نگرفتی؟
مثلاً می خواهی یک خونه ای رو رهن کنی یا اجاره کنی. اگه ماهی فقط 500 هزار تومن برای اجاره خونت تخفیف بگیری، میشه سالی 6 میلیون تومن. ولی تو این کار رو نمی کنی.
وقتی می خواهی یک خونه یا ملکی رو بخری، حداقل سر زمان پرداختش می تونی یه خورده چونه بزنی. ولی به خاطر نبود قاطعیت این کار رو نمی کنی.
یا مثلاً فروشنده مغازه بهت اصرار می کنه، تو نه تخفیف می گیری، نه چونه میزنی.
بنابراین پولت رو از دست می دی. مهم تر از پول، اینه که اعصابت خورد میشه.
کجا به خاطر مذاکره نکردن در مورد مهریه آسیب های بزرگی دیدید.
یا کجا یه نفر پول اضافه ازت گرفته؟
مثلاً رفتی فروشگاه، چند قلم جنس ساده خریدی، دیدی قیمتش بالا شده. روت نشده سؤال بپرسی کدومش اینقدر قیمت رو بالا برده؟ و بعد بگی پس من این رو اصلاً نمی خوام.
وقتی میوه فروش، میوه یا سبزی بیشتر توی پلاستیکت میریزه، هیچ بهش نمیگی.
راجع به منوی کافی شاپ یا رستوران سؤال نپرسیدی و چیزی رو برات اوردن که نمی خواستی
کجاها شده که بقیه پولت رو آدامس یا چسب زخم دادند؟
مثلاً میری داروخانه، بقیه پولت رو چسب زخم داده. روت نشده بگی من چسب زخم نمی خوام، پولم رو می خوام.
این پوله اونقدر مهم نیست ها. اون اعصابه که اون لحظه خورد میشه، اون حس بدی که به خودت داری مهمه.
کجاها راننده تاکسی کرایه اضافه ازت گرفته؟
کجاها راننده تاکسی کرایه اضافه ازت گرفته؟
یه حساب کتاب ساده کنیم. اگه یه راننده تاکسی هر روز توی مسیری که داریم میریم، 5 هزار تومن کرایه اضافه تر از ما بگیره، در ماه چقدر میشه؟ 30 ضربدری 5 در سال چقدر میشه؟ انقدر در سال.
من نمی خوام بگم 5 هزار تومن رو حتماً بگیرید. نه. من می خوام بگم اگر میخواهید بگیرید و نمی گیرید و حالتون بد میشه، خیلی بده. این میشه خجولی.
وگرنه اگه میگید اصلاً مهم نیست، با خیال راحت بدید. هیچ ایرادی هم نداره. بخشش شماست.
شغل: دیده نشدن توانمندیها و عدم پیشرفت
آدم خجالتی دستاورد بزرگی داره، کار بزرگی انجام داده.
اما به دلیل نداشتن مهارت های ارتباطی و پرزنت نکردن، نمایش ندادن توانمندی ها، بروز ندادن توانمندی ها، ارائه نکردن هنرهای خودش، کارش دیده نشده. بعد هم میگه این مردم همه اش دنبال حاشیه اند. هر کی صداش بیشتر باشه، موفق تره.
مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید. عزیز من این چه ربطی داره؟ مشک آن است که خود ببوید. یعنی مشک رو خودت باید بو کنی. اینکه اون بگه بوش خوبه، فایده نداره، خودت باید بوش کنی.
آیا این دلیل اینه که تو توانمندی هات رو بروز ندی؟ مگه توانمندی هات بو داره؟
پس تو باید نشون بدی که من این توانمندی رو دارم. بیایید ببینید. پس باید بگید.
ببینید من همین الان دارم چه کار می کنم؟ من میگم من یک توانمندی خاص و منحصر بفرد دارم که دوره ی قاطعیته. حرف دارم، ادعا دارم. دارم با هیجان براتون توضیح میدم.
اگه همینجوری ساکت باشم. اینجوری. حالا یک دوره ای هست، ایشالا تشریف بیارید. خب این خیلی بده.
و جالبه انسان هایی که خجولی گری می کنند، از اینکه می بینند یه نفر توانمندی هاش رو خوب بروز میده، ناراحت میشن، گارد میگیرند.
خیلی برای من عجیبه.
آدم خجالتی نمی تونه توی کارش موفق شه چون نمی تونه دیگران رو متقاعد کنه.
من باید متقاعد سازی بلد باشم که یک عده با من همراه شن. یک عده با من سرمایه گذاری کنند. یک عده با من مشارکت کنند. بتونم به یک عده ایده ام رو بفروشم. کارم رو بفروشم.
اما کسی که خجوله، نمی تونه خوب متقاعدسازی کنه بنابراین هیچ وقت توی کارش موفق نمیشه. و فرصت های مالی زیادی رو از دست میده.
احتمالاً توی محیط کار دیدید افرادی که خیلی خوب رشد می کنند، پیشرفت می کنند. در جایگاه بالاتر قرار می گیرند.
کارشونم خوبه ها اما به اندازه شما تلاش نمی کنند.
ولی چون خوب کارشون رو ارائه می دن، بهتر از شما توانمندی هاشون رو بروز میدن و سر و زبون دارند، خیلی خوب رشد می کنند.
شما ایده های خیلی خوبی داریدها اما نمی تونید ارائه شون بدید. انگار زبونتون راحت نمی چرخه و اونجور که باید نمی تونید مطلب رو بگید. موقع سخنرانی و صحبت کردن به هم می ریزید. نمی تونید نشون بدید که توانمند هستید. بنابراین بقیه هم خبردار نمیشند و اونجوری که باید جدی گرفته نمیشید.
اگه من ارزشمندترین حرف دنیا رو داشته باشم اما ارائه نکنم، کی می خواد متوجه بشه؟
بنابراین شما که کار بیشتری کردی، آخر سر اون همه چیز رو به نام خودش تموم می کنه و پایان. اون رشد می کنه، شما همینجوری پایین می مونید.
و این باعث میشه رضایت شغلی یک آدم خجول پایین بیاد.
به مدیرت نمی دونی چطوری نه بگی.
نمی دونی چطوری با فردی که مرجع قدرته و جایگاه بالاتری از تو داره، مخالف کنی.
بنابراین یک بله قربان گویی میشی که خودت رو هم دوست نداری. ببین بعضی ها بله قربان گوئند، حداقل خودشون رو دوست دارند. میگند به به، ما پاچه خواری می کنیم، بعد با این پاچه خواریه یک امتیازاتی می گیریم. این نه امتیاز می گیره، نه خودش رو دوست داره و این خیلی بده.
کجا در مصاحبه استخدامی نتونستی خوب حرف بزنی، مذاکره کنی و حقوقت رو 500 هزار تومن بیشتر کنی که در یک سال میشه 6 میلیون تومن. و بعد سال بعد که افزایش حقوق می خوره، چقدر میشه؟ وقتی با پایه کم شروع می کنی، کلی ضرر می کنی. کلی فرصت های مالی رو از دست میدی. اما دیدی بقیه حقوق درخواستی بالاتر اعلام کردند و پول بیشتری گرفتند.
یا کاری که می کنید با حقوقش جور در نمیاد
خیلی ها خیلی جاهای دیگه با ساعت کاری کمتر، حقوق بیشتری دریافت می کنند.
ولی نمی تونید درست درخواست افزایش حقوق بدید
یا می خواهید کارتون رو تغییر بدید اما نمی تونید درخواست تغییر کار بدید.
کجاها یک ارتباط کاری رو شروع نکردید؟ نرفتی سراغ یک آدم؟
همکارتون ازتون می خواد جاش شیفت بمونید و نمی خواهید چون
حال ندارید
حالتون خوب نیست
به اعضای خانواده قول دادید
اما نه نمی تونید بگید
ایده تون رو بروز ندادید
یه سوال: اگه خودمون رو ابراز نکنیم، کجا دیده می شیم؟
مثلاً در جمعی، حرفی که داشتی رو نزدی.
توی جلسه یا سرکلاس می خواستی دستت رو ببری بالا و بگی من یک حرفی دارم، من یک ایده ای دارم اما نگفتی و ضربه خوردی.
یا مثلاً در یک جمعی، نظر مخالف داریم یا یک نظر دیگه ای داریم. نه فقط مخالف
یا نمیگیم یا بد می گیم.
آیا بلدیم از یک روش خوب و زیبا برای ارائه نظرمون استفاده کنیم؟ کجا یاد گرفتیم؟
تفریح و یادگیری: محرومیت از تجربههای جدید
تصور کنید به بهترین جای تفریحی دنیا رفتید، توی صف بلیط ایستادید، یک نفر میاد از شما جلو میزنه. کل اون روزتون رو خراب می کنه. و واقعاً مهمه که بلد باشیم چطور این موقعیت رو مدیریت کنیم.
یادگیری یعنی انجام کارهای جدید و کسی که از قضاوت بقیه می ترسه، نمی تونه کار جدید رو انجام بده.
بنابراین در زمینه ی روابط اجتماعی و بین فردی، نمی تونه چیز زیادی یاد بگیره.
خلاقیت و نوآوری: سد راه ایدههای ناب
افراد خجول به خاطر ترس از امتحان کردن چیزهای جدید، ترس از قضاوت دیگران، عدم اعتمادبنفس، کاملگرایی و ترس از شکست، خلاقیت و نوآوری ندارند.
کمک به دیگران: یاری رساندن از سر اجبار
افراد خجول به دیگران کمک می کنند اما نه با رضایت قلبی، به خاطر رودربایستی.
یعنی
پول میده
کمک می کنه
وقت میذاره
همه این کارها رو می کنه ولی دلش نمی خواد
یا به ندرت دلش می خواد
عشق: روابط ناکارآمد و سرکوب احساسات
به عنوان یک آقا بلدی با خانمی که ازش خوشت میاد سرصحبت باز کنی؟
به دلیل اهمیت این موضوع، من کتاب جرقه با موضوع سرصحبت و گفتگو رو نوشتم.
کیا کتاب جرقه رو خوندند؟
چطور بود؟
اگه دوست داشتید می تونید کتاب جرقه رو از سایت معتمد پویا دات کام تهیه کنید.
به عنوان یک خانم حاضری با یک آقای خجالتی ازدواج کنی؟
دوست نداریم با کسی که بی دست و پا تعامل کنیم
و یا به عنوان شریک عاطفی باهاش زمان بگذرونیم
یک آقای جوون ساکت و خجالتی تعریف میکرد من و همسرم عقد کرده بودیم، منو گذاشت رفت. چون به من می گه تو بی دست و پایی. برای چی نمی تونی حقت رو بگیری؟ برای چی نمی تونی تخفیف بگیری؟ چرا وقتی توی جمع یه چیزی بهت میگن، چیزی نمی گی؟ اصلاً چرا بقیه جرأت میکنند این حرف رو بهت بزنند؟
این داستان ناراحت کننده ایه. چون این بنده خدا باید اینها رو توی مدرسه یاد میگرفت نه اینکه بعد از تجربه سنگین شکست عاطفی، توی سن سی سالگی. حالا تحقیر خانواده هم هست. دو تا خانواده با هم درگیر شدند، . و خیلی چیزهای دیگه. فقط به خاطر نبود قاطعیت.
و واقعاً حیفه. مگه چقدر زنده ای که بخواهی بدون قاطعیت زندگی کنی؟
یا خیلی قرارهایی که در دوران خواستگاری گذاشته میشه
به خاطر اینه که قاطعیت نداشته گفتگو کنه، اونها هم دیدند هر چی بگیم قبول می کنه، هر چی بوده گفتند. اون هم پذیرفته. و بعد چه بهایی داره؟
خیلی وقت ها دیدیم فرد میره خواستگاری، بعد خانواده طرف مقابل یه عددی میگن، یه حرفی میزنند، یه تعهدی میگرند، که اصلاً نمی تونه بپذیره. یا جوری برخورد می کنند که میگه این اصلاً توهینه به منه. من نمیرم اون گواهی ای که شما میگید رو بگیرم. ممکن هم هست بگید نه برای من مهم نیست، میرم این گواهی رو می گیرم. خوب و بد نداریم. می خوام بگم با سیستم ارزشی خودش، نمی تونه حقش رو بگیره.
مورد بعدی که نبود قاطعیت و خجالتی بودن، ایجاد می کنه، عدم بروز احساسات و عشقه.
اکثر ما احساساتمون رو نمیشناسیم. چه برسه به اینکه بخواهیم بروزشون هم بدیم.
خیلی هامون نمی تونیم اسم احساسمون رو بگیم که من الان چمه؟ دلم گرفته؟ ناراحتم؟ بغض دارم؟
اکثر ما یه حرف ساده رو نمی تونیم بگیم.
نمی تونیم بگیم ببین اونجا که اون حرف رو زدی، من یک کم دلخور شدم.
من خیلی ها رو دیدم که چنین چیزهای ساده ای رو نمیگن. میگن بابا ولش کن .خودش می فهمه. آخه این چه طرز فکریه؟
یا نمی تونم عشقم رو بروز بدم. نمی تونم بگم فلانی دوستت دارم. حتی به همسرم. نوچ، لازم نکرده.
یا نمی تونم علاقه ام رو بروز بدم. به پدرم، مادرم،خواهرم، برادرم، فرزندم . چه برسه به ابراز علاقه به یک آدم جدیدی که می خوام ارتباطم رو باهاش شروع کنم. اون که دیگه جای خود.
و فرهنگ ما این رو تشویق میکنه مخصوصاً برای آقایون .
و اگه نتونیم احساساتتمون رو بروز بدیم، به مشکل می خوریم. پس ابراز احساسات خیلی مهمه.
یک مسئله ی دیگه، عدم ابراز خواسته های جنسی هست.
در بین بسیاری از زوجین این مسئله وجود داره. خواسته های جنسی شون رو نمیگن.
و چون بر روی این بخش از زندگیت کنترل نداری، آسیب می بینی، ذهنت درگیر میشه، کلافه ای، عصبانی ای و کل زندگیت بهم میریزه. چرا؟ چون نمی تونی خواسته های جنسیت رو بگی. یک خجالت الکی وجود داره.
دوستان: تنهایی و اذیت شدن در روابط
کسی که خجالتیه، ارتباطاتش کمه.
چون بلد نیست با یک آدم جدید ارتباط بگیره و یک دوستی خوب بسازه
با چند تا آدم مهم ارتباط دارید که در سختی ها کمکتون کنه؟
چون نمی تونه به درخواست دیگران نه بگه، در تعاملاتش اذیت میشه.
فرزندان: پرخاشگری در خانه، ناتوانی در تربیت
افراد خجالتی معمولاً در ارتباط با فرزندانشون پرخاشگری می کنند
همه جا خجالتیه
خونه با بچه ها داد و بیداد و پرخاشگری
که این خیلی بده. خیلی بده.
آیا فرزندان به یک پدر و مادری که قاطعیت ندارند، افتخار می کنند؟
احتمالاً نه
چون میگن اینها نمی تونند حقشون رو بگیرند.
خب یکی دیگه از موضوعات، بحث موضوعات جنیسی ضروریه.
نمی گم همه چیز باید گفته بشه. هر سنی، یک سری مقتضیات داره. باید بریم آموزش ببینیم. توی اینترنت هم تا دلتون بخواد کلی مطلب درست راجع بهش وجود داره که چه چیزهایی رو باید به بچه ها بگیم.
خیلی از والدین خجالت می کشند و قاطعیت ندارند به بچه هاشون موضوعات جنسی ضروری رو بگند. اینطوری چالش های خیلی بزرگی برای فرزندانشون ایجاد می کنند و بعدا بد چوبش رو می خورند.
اقوام: سوءاستفاده و شناخته شدن به عنوان “بیدستوپا”
به خاطر عدم نه گفتن، چون نمی تونه نه بگه، توسط اقوام ازش سوء استفاده می شه.
خانه و همسایه: آرامش از دست رفته در محیط زندگی
فرض کن در بهترین برج تهران ساکن هستی و
طبقه بالایی شما صدای ضبطش زیاده یا ماشینش رو جای شما پارک کرده
چون نمی دونی چطور باهاش تعامل کنی، بهترین برج تهران برات به جهنم تبدیل میشه.
اگه یه همسایه مزخرف گنده دماغ داشته باشی و ندونی چطوری باهاش تعامل کنی، رضایت از زندگیت پایین میاد.
جامعه: نگرانی از قضاوت و از دست دادن آسایش
مثلاً یه نفر باید یک چیزی، یک کاری رو بهتون تحویل بده اما نمی تونید به موقع اون کار رو ازشون تحویل بگیرید. بدقولی می کنند. بدقلقی می کنند.
آژانس گرفتید و راننده صدای ضبط رو بالا برده
سرتون هم درد می کنه
اون هم داره دوبس دویس میکوبه
و اعصابتون خورد میشه
باز هم نمیگید آقا لطفاً قطعش کن
آیا آموزش دیدیم که چه کار کنیم که دعوا نشه؟
چون می خواهیم محترمانه حقمون رو بگیریم
کجا شده تو تاکسی نشستی، راننده از نقشه استفاده نمی کرده، روت نشده بگی آقا لطفاً نقشه رو باز بذار، طبق همون برو. یا سیگار میکشیده، نگفتی لطفاً سیگار نکشید یا نگفتی لطفاً شیشه رو بده بالا یا شیشه رو بده پایین. بنابراین کلی اذیت شدی. خلقت اومده پایین. و بعد در ادامه کلی اتفاق بد برات افتاده و اون روزت خراب شده.
مورد بعدی این که آسایش کمتری خواهیم داشت
همه اش نگران حرف بقیه ایم. اون راجع به من چه حرفی زد؟ نمی تونی خودت باشی، نمی تونی راحت باشی.
همه جا آرایش می کنیم. چون فکر می کنیم بقیه میگن زشتیم! می خواهیم تا نونوایی هم بریم، باید مفصل آرایش کنیم.
روی پوشش خیلی حساس هستیم. بیش از حد حساسیم.
این که به خاطر رضایت خودمون مرتب باشیم، عالیه ها. ولی اگه به خاطر حرف بقیه این کار رو انجام بدیم و این کار رو دوست نداشته باشیم، بده.
مثلا تا سر کوچه هم میخواد بره، بهترین لباس رو باید بپوشه. خانوم و آقا هم نداره. برای آماده شدنش کلی وقت میذاره. یا یک چروک میفته، میگه وای چروک افتاد. یا وای لک شد. وای زشته . وای چه کار کنم؟ و آسایش کمتری داره. کاری که می کنه رو دوست نداره. با نارضایتی داره این کار رو انجام میده.
و خیلی چیزهایی دیگه که باعث میشه آسایش مون در زندگی کمتر شه.
مگه من چقدر زنده ام که آسایشم رو به خاطر فکر بقیه از دست بدم؟
هرگز.
یک آدم باقاطعیت هرگز این این کار رو نمی کنه.
حس خوبی به جامعه دارد؟ کسی که حقش خورده میشود، قدرش دانسته نمیشود، همه اش شاکی است. شما کجاها قاطعیت نداشتید و به مشکل خوردید؟
بدتر از همه: بد شدن با خود!
حالا همه اینها رو گفتم ولی این چیزی که الان می بینید، از همه چیز بدتره.
چیزی بدتر از بد شدن با خود داریم؟
وقتی قاطعیت نداری که جوری که درسته و دوست داری زندگی کنی، اون لحظه زمانیه که از خودت بدت میاد.
عزت نفس ستون های مختلفی داره. یکی از ستون هاش، قاطعیت یا اسرتیونسه
زمانی که نتونی حقت رو بگیری،
زمانی که نه نتونی بگی.
زمانی که نتونی خوب صحبت کنی.
زمانی که نتونی درخواست کنی.
از خودت خوشت نمیاد. خودت رو سرزنش می کنی. و احساس بی ارزشی می کنه.
و این از همه ی این چیزهایی که گفتم، بدتره…
یه سؤال: این موضوع برات مهمه؟ و چقدر به خودت تعهد میدی؟ و حاضری براش وقت بذاری؟
که جوری که دوست داری زندگی کنی. جوری که فکر می کنی درسته زندگی کنی.
ظاهر من به خودم ربط داره. منشم به خودم ربط داره. اینکه چطور می خوام تعامل کنم. اینکه با چه آدم هایی می خوام تعامل کنم. چه شغلی می خوام برم. چه رشته ای می خوام برم. کجا می خوام برم. با کی می خوام ازدواج کنم.
بعضی ها هستند میگن فلانی در حد تو نیست که بخواهی باهاش ازدواج کنی. یا تو در حد فلانی نیستی که بخواهی باهاش ازدواج کنی. تو کی هستی که نظر بدی؟ این زندگی منه. نهایتاً می تونی به من پیشنهاد بدی. تازه من می گم آدم نباید جایی که ازش نخواستند، پیشنهاد بده.
وقتی قاطعیت داشته باشی، مرزهای واضح میذاری. هر کسی هر حرفی نمیتونه بهت بزنه.
پس نخواهیم همه اش به خاطر بقیه زندگی کنم.
و فرهنگ ما بیش از بسیاری فرهنگ های دیگه ما رو به این سمت هدایت میکنه که به خاطر بقیه زندگی کنیم. چون سر بقیه همه اش تو زندگی ماست.
و اگه قاطعیت نداشته باشیم، عروسک بازی دیگران میشیم. بازیچه دیگران میشیم. که واقعاً چیز وحشتناکیه
فکر کنم الان دیگه متوجه شدید که چرا میگم 80 میلیون ایرانی به قاطعیت نیاز دارند.
در این مقاله یاد گرفتیم قاطعیت چیست.
یاد گرفتیم قاطعیت به معنی پررو بودن نیست.
قاطعیت یعنی محترمانه، منصفانه، قاطعانه و مهربانانه، پیاممون رو منتقل کنیم. با محبت و با قدرت، همزمان.
با 16 ناحیه زندگی آشنا شدیم و دیدیم نداشتن قاطعیت چه اثرات منفی ای رو روی این 16 ناحیه زندگی می ذاره.
وقت تغییر است: زندگی ایدهآل در دستان شماست!
حالا که با جنبه های متعدد مهارت قاطعیت و اثرات منفی نداشتن آن آشنا شدید، میدانید چرا ۸۰ میلیون ایرانی به این مهارت نیاز دارند. ما در دوره جامع قاطعیت، تمام آنچه را برای تبدیل شدن به یک فرد قاطع نیاز دارید، به شما آموزش میدهیم. این دوره یک سرمایهگذاری برای تمام عمر شماست تا زندگیای را بسازید که واقعاً لیاقتش را دارید.
همین حالا برای آیندهای بهتر تصمیم بگیرید. برای کسب اطلاعات بیشتر و ثبتنام در دوره جامع قاطعیت، روی لینک زیر کلیک کنید:
[لینک ثبتنام در دوره جامع قاطعیت]
فرصت ساختن زندگی قاطعانه و رضایتبخش را از دست ندهید.