نیازهای اساسی انسان چیست؟ نگاهی علمی و کاربردی با نظریه ویلیام گلسر

آیا نیازهای اساسی انسانی خود و دیگران رو میشناسید؟
طبق نظریه ویلیام گلسر، هر انسانی 5 نیاز داره.
معرفی نظریه پنج نیاز اساسی ویلیام گلسر
- اولی نیاز به بقاء یا Survival
- دومی نیاز به آزادی یا Freedom
- سومی نیاز به قدرت و پیشرفت یا Power/Achievment
- چهارمی نیاز به تفریح یا Fun
- پنجمی نیاز به تعلق و عشق یا Love & Belonging
خب حالا بیاییم تک تک اینها رو بررسی کنیم.
نیاز به بقاء (Survival)
بقاء یعنی زنده بمونم. یه آب و غذایی باشه بخورم. یه سرپناهی داشته باشم. امنیتم حفظ شه. سلامتم حفظ شه.
نیاز به بقاء در رابطه عاطفی یعنی این که در کنار شریک عاطفیت احساس امنیت کنی. هم از نظر مالی، هم فیزیکی و هم احساسی.
نیاز به آزادی (Freedom)

آزادی؛ انتخابهایی که مسیر زندگی و روابطمان را تعیین میکنند.
یعنی حق انتخاب داشته باشم. استقلال داشته باشم. مسیر زندگیم رو خودم پیدا کنم. همه اش به من نگن این کار رو بکن. این کار رو نکن.
نیاز به آزادی در رابطه عاطفی یعنی این که هر شخص در رابطه، در عین تعهد و صمیمیت، حس کنه که هویت، استقلال و فضای شخصی خودش رو حفظ کرده. منظورم از آزادی در رابطه این نیست که تعهدی وجود نداشته باشه. منظورم اینه که هر دو نفر بتونند بدون احساس محدودیت، رشد کنند، علایقشون رو دنبال کنند و خود واقعیشون باشند.
نیاز به قدرت و پیشرفت (Power / Achievement)
یعنی می خوام توانمند باشم. می خوام اثرگذار باشم. می خوام روی زندگیم کنترل داشته باشم. می خوام موفق شم. می خوام ارزشمند باشم. می خوام احترام بقیه رو به دست بیارم.
یکی می تونه در جهت منفی با کنترل گری و تحقیر و تهدید و ایجاد ترس احساس قدرت کنه. یکی با جنگ و درگیری، با تبعیض یا با دیکتاتوری نیاز به قدرتش رو پاسخ میده.
یکی می تونه در جهت مثبت با یادگیری مهارت های جدید و افزایش توانمندی هاش احساس قدرت کنه. یکی با تلاش برای رسیدن به اهدافش، با بهبود سبک زندگیش، با کمک به دیگران یا با رهبری نیاز به قدرتش رو پاسخ میده.
نیاز به پیشرفت و قدرت در رابطه عاطفی یعنی این که هر دو نفر در کنار هم بتونند رشد فردی و مشترک داشته باشند. یعنی رابطه به یک رابطه یکنواخت تبدیل نشه. بلکه زمینه ای باشه برای بهتر شدن، یادگیری و پیشرفت در ابعاد مختلف زندگی.
نیاز به تفریح (Fun)
نیاز به تفریح یعنی از زندگی لذت ببرم، بازی کنم، چیزهای جدید رو تجربه کنم، بخندم.
یکی مطالعه کتاب برای لذت بخشه. یکی نوشتن. یکی گوش دادن به موسیقی. یکی گذروندن وقت با دوستان. یکی سفر کردن. یکی بازی های گروهی. یکی ورزش. یکی پیاده روی درطبیعت. یکی دوچرخه سواری. یکی باغبونی. یکی پخت و پز. یکی تماشای فیلم یا سریال. هر کسی ممکنه از یه چیزی لذت ببره.
نیاز به تفریح در رابطه عاطفی یعنی این که زوج ها در کنار هم لحظات شاد، پرانرژی و لذتبخشی رو تجربه کنند و رابطه فقط به مسئولیت ها، وظایف و مشکلات محدود نشه. تفریح، باعث تازه شدن احساسات، کاهش استرس، افزایش صمیمیت و عمیق تر شدن پیوند عاطفی می شه. مثل سفرهای کوتاه، امتحان کردن غذاهای جدید، پیک نیک رفتن، کمپینگ رفتن، تماشای فیلم، بازی های دونفره و چالش های بامزه، بازی های کامپیوتری، کوهنوردی، آشپزی، دوچرخه سواری یا حتی یک پیاده روی ساده.
نیاز به تعلق و عشق (Love & Belonging)

تعلق و عشق؛ پیوندی عمیق که کیفیت روابط انسانی را شکل میدهد.
یه خرده بزرگتر بخواهیم بگیم میشه نیاز به دوست داشتن و دوست داشته شدن. یعنی به عزیزان و دوستان عشق بورزم و ازشون عشق دریافت کنم.
نیاز به تعلق در رابطه عاطفی یعنی حس کنید که اون شخص دوستتون داره و براش مهم هستید. حس کنید که همیشه به هم نزدیکید و هیچ وقت تنها نیستید.
رفتارها برای برآورده کردن نیازها
این نظریه بر این باور هست که همه رفتارهای ما، از ساده ترین تا پیچیده ترینش، تلاشی برای برآورده کردن یک یا چند تا از این پنج نیازه.
کسی که دزدی میکنه، در نگاه اول، ممکنه به نظر برسه که در حال برآورده کردن نیاز به بقاست. چون با دزدی، نیازهای اولیه مثل غذا یا پول رو تأمین می کنه. اما واقعیت پیچیده تر از اینه.
دزدی و نیازهای اساسی در تئوری انتخاب:
نیاز به بقا: در برخی موارد، شخص ممکنه برای تأمین نیازهای اولیه اش مثل غذا یا پول، به دزدی رو بیاره. این نشون می ده که اون فرد برای بقا به این کار پناه اورده.
نیاز به قدرت و پیشرفت: برخی افراد ممکنه با دزدی احساس قدرت و کنترل بیشتری پیدا کنند. این افراد ممکنه در سایر جنبه های زندگی احساس ضعف یا بی قدرتی کنند.
نیاز به تعلق و عشق: در برخی موارد، دزدی ممکنه به عنوان راهی برای جلب توجه و ایجاد ارتباط با گروه های خاصی دیده بشه.
نیاز به آزادی: برخی افراد ممکنه دزدی رو به عنوان راهی برای شکستن قوانین و نشون دادن استقلالشون ببینند.
شخصی که سر کار میره، به طور مستقیم و غیرمستقیم چندین نیاز از پنج نیاز اساسی که در تئوری انتخاب گلاسر مطرح شده است را برآورده می کنه:
نیاز به بقا:
- تأمین نیازهای مالی: شغل به فرد این امکان رو میده تا درآمد کسب کرده و نیازهای اولیه خود و خانواده اش رو تأمین کنه.
- امنیت شغلی: داشتن شغل به فرد احساس امنیت و پایداری میده و نگرانی های مربوط به آینده را کاهش می ده.
نیاز به قدرت و پیشرفت:
- احساس توانمندی: شغل به فرد این امکان رو میده تا از توانمندی ها و مهارت هاش استفاده کنه و احساس توانمندی و مفید بودن داشته باشه.
- به دست آوردن احترام: موفقیت در کار میتونه به شخص احساس احترام و ارزشمندی بده.
- کنترل بر زندگی: داشتن شغل به فرد احساس کنترل بیشتری بر زندگیش می ده.
نیاز به تعلق:
- ارتباطات اجتماعی: محیط کار فرصتی برای برقراری ارتباط با همکاران و ایجاد روابط اجتماعی فراهم می کنه.
- احساس تعلق به یک گروه: افراد در محیط کار احساس می کنند که به یک گروه تعلق دارند و بخشی از یک تیم هستند.
نیاز به آزادی:
- استقلال مالی: داشتن شغل به فرد استقلال مالی می ده و اون رو از وابستگی به دیگران بی نیاز می کنه.
- گرفتن تصمیم: در بسیاری از مشاغل، افراد تصمیمات مستقلی می گیرند که بهشون احساس آزادی و مسئولیتپذیری می ده.
نیاز به تفریح:
در برخی مشاغل، خود کار می تونه به عنوان یک نوع تفریح و سرگرمی محسوب شه. همچنین، درآمد حاصل از کار می تونه به شخص امکان بده تا در اوقات فراغتش به فعالیت های تفریحی مورد علاقه اش بپردازه.
رابطه ای که نیازهای اساسی انسان رو برآورده نمیکنه، محکوم به شکسته
یک سؤال دارم. در رابطه تون چند تا از این نیازها رو در طرف مقابل برآورده می کنید؟ اگه می خواهید رابطه حال به همزن باشه، هیچ نیازی رو برآورده نکنید!
نیاز به بقاء رو برآورده نکنید. یعنی طرف مقابل احساس ناامنی کنه. ترس از خیانت و رها شدن داشته باشه. نیاز مالیش رو تأمین نکنید. در بحران ها یا بیماری ها ازش حمایت نکنید. آدم بی ثباتی باشید.
نیاز به آزادی رو برآورده نکنید. محدودش کنید. یعنی هی بکن نکن کنید. نذارید طرف مقابل نفس بکشه.
نیاز به پیشرفت رو برآورده نکنید. نذارید پیشرفت کنه. نذارید رشد کنه. نذارید رابطه تون پیشرفت کنه.
نیاز به تفریح رو برآورده نکنید. یعنی هیچ فعالیت لذتبخش و هیجان انگیزی در رابطه تون وجود نداشته باشه. نه مسافرتی نه بیرون رفتنی. نه تفریحی.
نیاز به تعلق رو برآورده نکنید. بهش توجه نکنید. ابزار محبت نکنید. بغلش نکنید. دوست دارم نگید.
این رابطه، محکوم به مرگه.
رابطه کیفی از نگاه گلسر
ویلیام گلسر میگه در هر ارتباطی که بیش از یک نیاز برآورده بشه بهش میگن رابطه کیفی.
مدرسه؛ محیطی برای ارضای همزمان پنج نیاز
مثلاً توی مدرسه معمولاً برای برآورده شدن یک نیاز درس می خونیم. نیاز به قدرت و پیشرفت. یعنی دانشمون رو زیاد می کنیم. ولی خوش به سعادت دانش آموزانی که در مدارسی درس می خونند که 4 نیاز دیگه شون هم برآورده میشه .
نیاز به بقاشون برآورده می شه. معلم حواسش هست دانش آموزان سر کلاس احساس آرامش و امنیت کنند. به اندازه کافی آب می نوشند و فرصت استراحت و تحرک دارند. نور مناسب. دمای متعادل. صندلی راحت…
نیاز به تعلقشون برآورده می شه. به احساسات و نگرانی های دانش آموزان گوش میده. با بچه ها یک رابطه صمیمانه برقرار می کنه و نشون میده براش مهمند. کارگروهی میذاره تا فرصت تعامل بین هم کلاسی ها به وجود بیاد.
نیاز به قدرت و پیشرفتشون برآورده می شه. بازخورد میده و از تلاش هاشون تقدیر میکنه. براشون اهداف قابل دسترس تعیین می کنه. موفقیت ها و شکست هاشون رو جشن میگیره. به بچه ها اجازه میده اشتباه کنند و از اشتباهاتشون درس بگیرند. بهشون فرصت ارائه درس رو میده. ازشون نظر می خواد.
نیاز به تفریح شون برآورده می شه. سر کلاس بهشون خوش میگذره. بازی و کار عملی و هنری راه میندازه. طنز میگه. داستان ها و مثال های جالب میگه.
نیاز به آزادی شون برآورده می شه. معلم به بچه ها میگه می خواهید این تکلیف رو انجام بدید یا اون یکی رو؟ یا هفت تا سؤال میده میگه به پنج تاش جواب بدید. شاید جواب دو تا رو ندونید دیگه. مثل زندگیه دیگه. قرار نیست جواب همه سؤال های زندگی رو بدونیم. نمی خواد به هر هفت تاش جواب بدید. از ایده های خلاقانه شون استقبال میکنه. به جای دستور دادن، ازشون نظر می پرسه.
ارزیابی روابط خود
در رابطه با عزیزانتون ببینید کدوم یک از این نیازها رو در طرف مقابل برآورده می کنید؟ ببینید مثلاً من به عنوان شریک عاطفی آیا کمک می کنم اون آدم احساس امنیت کنه؟ احساس پیشرفت کنه؟ احساس آزادی کنه؟ تفریح کنه؟ و احساس تعلق داشته باشه؟ جواب اکثر ما منفی هست. و این سوال کمک می کنه شناخت بهتری از رابطه مون داشته باشیم.
جالبه بدونید اندازه و شدت نیازهای افراد متفاوته. مثلاً یک نفر ممکنه نیاز به تفریحش کم باشه. نیاز به پیشرفتش زیاد باشه. نیاز به آزادیش خیلی زیاد باشه. نیاز به بقاش متوسط باشه. پس هر آدم اندازه نیازهاش با دیگری متفاوته.
جمع بندی
شناخت پنج نیاز اساسی انسان از نگاه ویلیام گلسر فقط یک نظریه روانشناسی نیست. بلکه یک نقشه راه برای داشتن زندگی عمیقتر و روابطی با کیفیت بالاتره. وقتی بدونیم هر رفتار(چه مثبت و چه منفی) تلاشی برای ارضای این نیازهاست، میتونیم هم خودمون رو بهتر مدیریت کنیم و هم دیگران رو با درک بیشتری همراهی کنیم.
در روابط عاطفی، برآورده کردن این نیازها بهطور متعادل، ضمانتکننده دوام و رضایته. پس از خود بپرسید: امروز چه کاری میتونم انجام بدم تا در زندگی خود و عزیزانم، نیاز به بقاء، آزادی، پیشرفت، شادی و عشق بیشتری رو برآورده کنم؟
قدم بعدی برای ساختن روابط عمیقتر
همونطور که دیدید، یکی از مهمترین نیازهای انسان، تعلق و عشقه. و هیچ راهی برای ایجاد تعلق عمیقتر، بهتر از گوش دادن واقعی و مؤثر وجود نداره.
اگه می خواهید:
- همسرتون حس کنه واقعاً شنیده و درک می شه
- دوستانتون رابطه نزدیکتری با شما پیدا کنند
- محیط کارتون سرشار از احترام و همکاری شه
پیشنهاد من اینه که همین امروز به دوره روش حرفه ای گوش دادن بپیوندید. این دوره ابزارهایی رو در اختیار شما میذاره تا نه تنها شنونده، بلکه یک همراه واقعی در زندگی دیگران باشید.
در دوره روش حرفه ای گوش دادن، ثبت نام کنید