سبد خرید

چگونه نه بگوییم تا کمتر ناراحت شود؟(هنر نه گفتن)

چگونه نه بگوییم تا کمتر ناراحت شود؟(هنر نه گفتن)
  • تا حالا شده کسی بخواهد از شما پول قرض بگیرد، بعد در رودربایستی قرار بگیرید و به او قرض دهید؟
  • تا حالا شده کسی با شما تماس بگیرد و بخواهد که به خانه تان بیاید اما با وجود اینکه آمادگی پذیرش مهمان را ندارید، درخواستش را بپذیرید؟
  • تا حالا شده همکارتان از شما درخواست کند که جای او اضافه کار بمانید و نتوانسته باشید نه بگویید؟
  • تا حالا شده یک نفر بخواهد به زور چیزی را به شما بفروشد، بعد برخلاف میلتان از او بخرید؟
  • تا حالا شده کسی از شما برای خیریه پول بخواهد، بعد نتوانید به او نه بگویید؟
  • تا حالا شده کسی از شما شماره تلفن بخواهد، بعد برخلاف میلتان به او شماره دهید؟
  • تا حالا شده بخواهید از یک گروه تلگرامی خارج شوید اما می ترسیدید که ناراحت شوند؟
  • تا حالا شده کسی از شما بخواهد که: میشه من رو هم توی مسیرتون برسونید و شما دلتان بخواهد که در ماشینتان تنها باشید؟
  • تا حالا شده کسی در زمانی که ناهار آمده است، به گفتگوی تلفنی ادامه دهد و چون غذا سرد می شود، شما دلتان می خواهد گفتگو را قطع کنید و نتوانید؟
  • تا حالا شده از اینکه لطف مکررتان، حق مسلم اطرافیانتان شده است، ناراحت و دلگیر شده باشید؟
  • برایتان پیش آمده که از اینکه نمی توانید به درخواست مدیرتان نه بگویید، کلافه شده باشید؟
  • تا حالا شده کسی به شما مشروب تعارف کند و نتوانید نه بگویید؟
  • تا حالا شده کسی به شما سیگار تعارف کند و نتوانید نه بگویید؟

در شرایط بالا چه کار می کنید؟

نه گفتن به درخواست دیگران، حق طبیعی ما انسان هاست. ما حق داریم نیازهایمان را در اولویت بگذاریم، بدون ایجاد زحمت برای دیگران.

اگر نه بگوییم، ارتباطاتمان شفاف تر می شود. اینطوری همه متوجه می شوند که تعارف الکی با کسی نداریم. بنابراین بهتر است به خاطر نه گفتن، احساس  گناه نکنیم. البته یادمان باشد به همه نباید نه گفت. وقتی می توانیم به کسی کمک کنیم و دوست داریم این کار را کنیم، حتما انجامش دهیم.

نه گفتن، برای ما انسان ها خیلی دشوار است. نه گفتن، کار سختی است. افراد موفق خیلی راحت نه می گویند. یکی از شاگردانم می گفت خانم معتمد پویا، وقتی برخلاف میلمان به درخواست کسی بله می گوییم، در حقیقت به خاطر اینکه او را ناراحت نکنیم، خودمان را ناراحت کرده ایم.

اگر نتوانیم نه بگوییم:

  • آسایش کمتری خواهیم داشت.
  • جوری که بقیه می خواهند، زندگی می کنیم.
  • فکر می کنیم که دیگران از ما سوء استفاده کرده اند.
  • خشم و نفرت وجودمان را فرا می گیرد.
  • وقتمان تلف می شود.
  • در نهایت حالمان با خودمان بد می شود. به نظر شما چه چیزی بدتر از این است که حالمان با خودمان بد شود؟

پس خیلی مهم است که مهارت نه گفتن را بلد باشیم. در این مقاله یاد می گیریم که چگونه نه بگوییم تا دیگران کمتر ناراحت شوند.

چگونه نه بگوییم؟(مهارت نه گفتن)

خیلی ها بلد نیستند که چگونه نه بگویند. آنها از نه گفتن می ترسند و خجالت می کشند که نه بگویند. مثلا وقتی کسی از او می خواهد که بچه اش را نگه دارد، نمی تواند نه بگوید و اذیت می شود. در نتیجه با قبول این پیشنهاد، بهای زیادی را می پردازد.

یک عده هم دروغ می گویند. مثلا وقتی کسی از آنها پول می خواهد می گویند: ندارم! دستم تنگه! شرمنده!

یک عده هم خیلی خشن و محکم نه می گویند. مثلا می گویند: نه، ندارم! داشتم هم نمی دادم! نه، نمی دم! تو بدحسابی!

یک عده هم می پیچانند. مثلا می گویند: اجازه بده تا عصر بهت خبر بدم. عصر هم موبایلشان را خاموش می کنند!

تمام روش های بالا، نامناسب هستند.

برای نمایش ویدئوی ( هنر نه گفتن ) بر روی لینک کلیک کنید.

چگونه نه بگوییم؟

در اینجا روش اصولی نه گفتن را یاد می گیریم. بهتر است جوری نه بگوییم که ملایم باشد. نه گفتن درست، چهار مرحله دارد:

  1. تصمیم قطعی گرفتن
  2. همراهی اولیه یا تشکر
  3. گفتن نه با دلیل
  4. راهکار دادن

حالا به توضیح هر یک از مراحل بالا می پردازم:

اول – تصمیم قطعی گرفتن

در این مرحله، تصمیم می گیریم که نه بگوییم یا درخواست را اجابت کنیم. بنابراین به این فکر کنیم که کسی که از ما درخواست کرده، چقدر پیش ما ارزش، اعتبار و جایگاه دارد.

  • آیا اون، شخصیه که ارزش و اعتبار و بالایی برام داره؟ چقدر حاضرم خودم رو براش به سختی بندازم؟
  • آیا شخصیه که خیلی دوستش دارم و کیفیت ارتباطم با اون برام مهمه؟ این آدم چقدر برای من اولویت داره؟ 
  • بهای نه گفتن برای من چیه؟ اگه نه بگم، چی از دست می دم، چی به دست میارم؟
  • اگه بله بگم، چی از دست می دم، چی به دست میارم؟

در این حالت اگر امکانش را داریم، به او بله بگوییم. این شخص می تواند دوست، فامیل همسر، فامیل خود یا همکار باارزشمان باشد.

حالا اگر او شخص با ارزش و اعتباری است، اما امکانش را نداریم، باز هم نه بگوییم.

اگر او فردی است که برایمان هیچگونه ارزش و اعتباری ندارد، همینجا تصمیم بگیریم که به او نه بگوییم. بطور مثال به افراد غریبه و فروشنده ها خیلی راحت می توانیم نه بگوییم.

استادم آقای بهرام پور می گفت: وقتی کسی از من می خواهد پول قرض بگیرد، یک استانداردی را برای خودم تعیین کرده ام. من با این شرط به کسی پول قرض می دهم که اگر هیچ وقت آن پول را پس ندهد، اختلالی در زندگی من ایجاد نشود.

نکته: توقع داشتن، یک نگرش اشتباه است. بنابراین وقتی به کسی پول قرض دادیم، توقع داشته باشیم پس ندهد که اگر پس داد، خوشحال شویم. توقع داشتن، حال ما را بد می کند.

بنابراین در این مرحله، بسنجیم که طرف مقابل چقدر برای ما ارزش دارد و اینکه آیا ما امکاناتش را داریم یا نه. این معیار، تعیین می کند که به درخواستی بله یا نه بگوییم.

پس یک چارچوبی از قبل برای تصمیم گیری داشته باشیم. 

یک بار در زندگی بپذیریم که با نه گفتن، طبیعتاً آنها ناراحت خواهند شد. اینطوری نیست که نه بگوییم و اصلاً ناراحت نشوند! هر چند با روش اصولی نه گفتن، کمتر ناراحت و اذیت خواهند شد.

دوم – همراهی اولیه یا تشکر

قبل از اینکه نه بگوییم، کمی با او همراهی و همدلی کنیم. بنابراین در این مرحله، کمی به او توجه می کنیم.

مثلا وقتی کسی از ما پول می خواهد، بپرسیم: خُب، به سلامتی ایشالله. این پول رو برای چه کاری می خواهی؟

یا وقتی او می گوید: بهم پول قرض بده، می خوام ماشین جدید بخرم. بگوییم: چه خوب! انگار ماشینت دیگه قدیمی شده.

بنابراین کمی با او همراه شویم تا به او نشان دهیم که چون تو انسان مهمی هستی، به تو توجه می کنم.

یا وقتی می گوید: بیست میلیون تومن داری بهم قرض بدی؟ چون چک دارم. بیست روز دیگه ان شاء الله بهت برمی گردونم. یک گام با او همراه شویم: آخ آخ! واقعا چک داشتن هم دردسر داره ها!

نکته مهم: بیش از حد با او همراهی نکنیم، چون شخص مقابل بی جهت امیدوار می شود، بعد که به او نه می گوییم، حالش گرفته می شود!

گاهی به جای همراهی، می توانیم از او تشکر کنیم: ممنون که این موضوع رو با من مطرح کردی. 

سوم – گفتن نه با دلیل

در مثال پول قرض دادن، دلیل نه گفتن به این صورت است:

دلیل کلی بگوییم: 

  • متأسفانه الان پولم رو برای پروژه ی ساختمان سازی، کنار گذاشته ام.
  • متأسفانه الان موجودی حسابم رو برای کار دیگه ای نگه داشته ام.
  • متأسفانه الان پول هام نقد نیستند.
  • الان پولم جایی هست که نمی تونم بهش دست بزنم.
  • الان پولم جای دیگه ای مشغوله.
  • الان با پولم دارم کار می کنم.

 

پس نیاز به به دروغ گفتن نیست. به جای اینکه بگوییم: ندارم! دلیل نه گفتنمان را بگوییم.

پس طوری نه می گوییم که طرف مقابل ناراحت نشود. در حقیقت یک نه ی غیر واضح می گوییم.

 

چهارم – راهکار دادن

در آخرین مرحله، اگر پیشنهاد دیگری داریم، حتما مطرح کنیم. خیلی از دوستان به اشتباه این مرحله را فراموش می کنند. پس اگر راه حل دیگری به ذهنمان رسید، حتما بگوییم. حواسمان باشد پیشنهاد الکی ندهیم که بعدا در انجامش بمانیم!

مهارت نه گفتن

در مثال پول قرض دادن:

ببین من نمی تونم بهت پول بدم اما اگر برای وام، ضامن خواستی، من حاضرم ضامنت بشم(البته اگر واقعا حاضریم ضامن آن شخص شویم!). یا بگوییم: اجازه بده جستجو کنم اگه وام به کارت میاد، ببینم می تونم برات جایی رو پیدا کنم که وام خوب می دن که شما بتونی ازش استفاده کنی.

پس فرمول نه گفتن، به این صورت است:

  1. تصمیم قطعی گرفتن
  2. همراهی اولیه یا تشکر
  3. گفتن نه با دلیل
  4. راهکار دادن

در این جا چند مثال دیگر از نه گفتن با فرمول بالا را می زنم:

وقتی تماس می گیرد و می گوید: می خواهم چند ساعت یا چند روز به خانه تان بیایم و آماده ی پذیرایی از او نیستم:

تصمیم قطعی گرفتن:

دلمان نمی خواهد که بیاید چون آمادگی پذیرایی از مهمان را نداریم.

همراهی اولیه یا تشکر:

عزیزم ممنونم که با من تماس گرفتی و خوشحال می شدم اگه شرایط طوری بود که پذیرای شما بودم.

گفتن نه با دلیل:

اما الان شرایط به گونه‌ای هست که نمی‌تونم پذیرای شما باشم. (با این جمله یک دلیل بیرونی می آوریم که دست ما نیست. اینطوری برای نه گفتن، مسئولیت کمتری به عهده ما قرار می گیرد. برخی ها در این مرحله به اشتباه می گویند: چون آمادگی شو ندارم!) 

یا الان فلان جا هستم نمی تونم.

یا الان درگیر فلان کاریم، نمیشه.

یا در روزهای کرونا امکان مهمون داری نداریم چون قرنطینه هستیم.

راهکار دادن:

از اون طرف چون دوست ندارم از دست من ناراحت باشید، چه خدمت دیگه‌ای از من ساخته هست که شرمنده شما نشم؟

طبیعتاً آنها از نه گفتن ما ناراحت خواهند شد، هر چند با این روش، کمتر ناراحت می شوند. پس تکلیفمان را مشخص کنیم که نه بگوییم و ناراحت شوند.

بهتر است قوانین مان را با تمام کسانی که قرار است سرزده به خانه مان بیایند، از قبل مشخص کنیم که باید قبلش اطلاع دهند:

مثلاً بگوییم: اگه دفعه ی بعد خواستی تشریف بیاری، لطفاً حتماً اینقدر زودتر به من بگو، یا لطفاً اینقدر زودتر با من هماهنگ باش که من اینطوری شرمنده ات نشم.

اگر از نزدیکان هستند: مامان جون، قربونت بشم، یه خواهشی بکنم فدات شم؟ قربونت بشم، اگر خواستید بیایید خونمون، زودتر به من بگید، یکهو نیایید. خواهش می کنم ازت. 

اگر خانواده ی همسر هستند، بهتر است خود همسر این خواسته را با آنها درمیان بگذارد چون اگر خودمان درخواست کنیم، داستان خواهد شد و همسر ناراحت می شود. پس بهتر است به همسر بگوییم: عزیزم چه کار کنیم که خانواده هامون وقتی میان، آمادگی بیشتری داشته باشیم؟ بعضی موقع ها واقعاً آمادگی مهمون نداریم. به نظرت چه کار کنیم؟

یادمان باشید احترام گذاشتن به دیگران به معنی احترام گذاشتن به خواسته ی آنها نیست. همه ی انسان ها محترم هستند. ولی نباید هر موقع که دلشان خواست به خانه مان بیایند! 

وقتی آشنا و فامیل می خوان به رایگان ازت خدمت بگیرند:

تصمیم قطعی گرفتن:

نمی خواهی براش رایگان کار کنی، پس تصمیم می گیری که نه بگی.

همراهی اولیه یا تشکر:

ببین من می تونم یه سری راهنمایی ها بهت بکنم.

گفتن نه با دلیل:

خودم روی این موضوع خیلی متمرکز نیستم و زمان ندارم زیاد برات وقت بذارم. خدایی نکرده کارت روی زمین می مونه، اونوقت هم رفاقتمون از بین میره و هم شرمنده ی شما میشم.

راهکار دادن:

اما دوستم آقای فلانی در این موضوع متخصصه، اون می تونه به شما کمک بکنه.

وقتی کسی می گوید: میشه توی مسیرتون من رو هم برسونید؟ 

تصمیم قطعی گرفتن:

چون آن شخص برایمان ارزش ندارد و می خواهیم تنها باشیم، تصمیم می گیریم که نه بگوییم.

همراهی اولیه یا تشکر:

خیلی خوشحال می شدم اگه می تونستم در خدمتتون باشم.

گفتن نه با دلیل:

چون تو ماشینم کار شخصی دارم (می خوام فایل صوتی گوش بدم یا می خوام تلفن بزنم) ، نمی تونم.

من چون تماس شخص دارم، امکانش نیست که با ماشینم در خدمتتون باشم

راهکار دادن:

 اما می دونم ناقابله اما اگر اجازه بدید چون نتونستم خواسته شما رو بپذیرم، اجازه میدید یک اسنپ مهمون من باشید؟ هر چند ناقابله.

یا می خواهید اعلام کنم آیا اینجا کسی با شما هم مسیر هست یا نه؟ بپرسم براتون؟

یا می تونم تا در نگهبانی شما رو ببرم که برید زیر سایه بون.

وقتی کسی زمان ناهار، می خواهد به گفتگوی تلفنی ادامه دهد:

تصمیم قطعی گرفتن:

در اینجا آن شخص برایمان ارزش و اعتبار دارد. اما چون غذا سرد می شود، به او نه می گوییم.

همراهی اولیه یا تشکر:

ممنونم از صحبت های خوبتون.

گفتن نه با دلیل:

در این مرحله به جای اینکه بگوییم: من گرسنه مه یا وقت ناهارمه، بگوییم: غذا اومده. با این جمله یک دلیل بیرونی می آوریم که دست ما نیست. اینطوری برای نه گفتن، مسئولیت کمتری به عهده ما قرار می گیرد.

در این مرحله می توانیم از طنز نیز استفاده کنیم:

  • بوی غذا میاد!
  • آقای/خانم فلانی، جاتون خالی! الان یه غذا گذاشتن جلوی من، بوش هم می خورره به دماغم، کاش بودید با هم می خوردیم!
  • آقای/خانم فلانی می تونم ازتون خواهش کنم کمک کنید برای حفظ جان بنده؟ الان غذا رو اوردند، همه دارند زیر چشمی منو نگاه می کنند، منتظر من هستند. یا باید قطع کنم یا این آخرین مکالمه مونه چون بعدش کشته می شم! اگه اجازه بدید من با شما در کمتر از 30 دقیقه ی دیگه تماس بگیرم. اجازه می فرمایید؟

راهکار دادن:

به او پیشنهاد دهیم که بعد از ناهار، خودم با شما تماس خواهم گرفت(حتما زنگ بزنیم!).

وقتی کسی از ما شماره تلفن می خواهد:

تصمیم قطعی گرفتن:

چون نمی خواهیم با او ارتباط تلفنی داشته باشیم، تصمیم می گیریم که نه بگوییم.

همراهی اولیه یا تشکر:

منم دوست دارم با هم در ارتباط باشیم.

گفتن نه با دلیل:

چون تلفن همراهم، کاری هست نمی تونم بدم.

راهکار دادن:

می تونیم از طریق اینستاگرام با هم در ارتباط باشیم. این آی دی اینستاگرام منه.

وقتی میگه: میشه جای من اضافه کار بمونی؟

تصمیم قطعی گرفتن:

تصمیم می گیریم که: نه، نمی خوام!

همراهی اولیه یا تشکر:

می دونم که کار داری و قطعاً اولویت های بالاتری داری.

گفتن نه با دلیل:

اما حقیقتش برای من امکان پذیر نیست، چون خودم یه سری دغدغه ها دارم.

راهکار دادن:

اما می خواهی تو گروه بذارم ببینم کی می تونه جات بمونه؟ یا اما می خواهی روزهای دیگه رو زودتر به من اطلاع بدی؟

وقتی کسی مشروب تعارف می کند:

تصمیم قطعی گرفتن:

چون اعتقاد به مشروب نداریم، تصمیم می گیریم که نه بگوییم.

همراهی اولیه یا تشکر:

مرسی از تعارفتون.

گفتن نه با دلیل:

نمی خورم چون به معده ام نمی سازه.

راهکار دادن:

به جاش برام آب میارید؟

وقتی کسی سیگار تعارف می کند:

تصمیم قطعی گرفتن:

چون با سیگار مخالفیم، تصمیم می گیریم که نه بگوییم.

همراهی اولیه یا تشکر:

مرسی از تعارفتون.

گفتن نه با دلیل:

چون برای ریه ام ضرر داره، سیگار نمی کشم .

راهکار دادن:

آدامس دارید؟

حالا اگر برای بار بیستم بگوید: خُب، سیگار نمی کشی؟ بیا حالا ایندفعه رو سیگار بکش! در اینجا نیاز به یک نه گفتن قاطع داریم که در عین قاطع بودن، مؤدبانه هم هست:

متشکرم، نه! لطف کن دیگه هم به من این پیشنهاد رو نده! اگه یکبار دیگه این پیشنهاد رو به من بدی، ارتباطم رو به کلی باهات قطع می کنم!

وقتی راننده سیگار می کشد: 

تصمیم قطعی گرفتن:

به سیگار حساسیت دارم پس نه می گم.

همراهی اولیه یا تشکر:

عزیز می دونم خیلی خسته ای ها. تنها استراحت شما همین سیگاره.

گفتن نه با دلیل:

من به سیگار حساسیت دارم.

راهکار دادن:

 میشه خواهش کنم بزنید بغل، من پیاده شم، سیگارتون رو بکشید، بعد بریم؟

وقتی یک آدم پر حرف زنگ می زند و کلی کار داریم:

برای نمایش ویدئوی ( روش برخورد با افراد پرحرف ) بر روی لینک کلیک کنید.

نکته مهم: اگر طرف مقابل سماجت کرد و بارها درخواستش را تکرار کرد، ما از او سمج تر باشیم. آنقدر نه گفتن را تکرار کنیم تا کوتاه بیاید.

نکته: اگر همان لحظه راهکاری به ذهنمان نرسید، بگوییم: میشه بعداً به من زنگ بزنی؟ من چیزی به ذهنم نمی رسه، اجازه بده فکر کنم، دو دقیقه دیگه بهت زنگ میزنم. که چیکار می شه کرد. یا بگوییم: اجازه بده من دو دقیقه فکر کنم، اگه چیزی به ذهنم رسید، میگم خدمتت. یا بگوییم: کار یا خدمت دیگه ای هست من انجام بدم؟ 

روش زمان خریدن

گاهی وقتی کسی از ما درخواستی کرد، ممکن است همان لحظه هول شویم، تحت فشار قرار بگیریم و جواب درست را ندهیم. در این شرایط، حق داریم که زمان بخریم. بنابراین از او زمان بخریم تا در فرصت مناسب به پیشنهادش فکر کنیم.

برای نمایش ویدئوی ( روش زمان خریدن ) بر روی لینک کلیک کنید.

با این جملات، زمان می خریم:

  • اجازه بدید بهش فکر کنم.
  • متشکرم، ولی نیاز دارم که بیشتر فکر کنم.
  • چون دوست ندارم بدقولی کنم، اجازه بدید الان جواب ندم.
  • اجازه بدید برنامه مو نگاه کنم، چون الان نمی خوام یه چیزی بگم که بعداً شرمنده ی شما بشم.
  • الان نمی تونم همه ی جوانب رو بسنجم. اجازه بدید سر فرصت حتماً به شما اطلاع می دم.

یکی از همکلاسی هایم می خواست کتابی را که خودش نوشته بود، به زور به من بفروشد. من هم برای فرار از او مستقیما گفتم که نه! نمی خوام! با این کارم، نه را به سمت او پرتاب کردم. الان که فکر می کنم، می بینم بهتر بود ابتدا با او همراهی می کردم، یک دلیل نه گفتن می آوردم و در انتها به او راهکار دیگری می دادم. مثلا بهتر بود می گفتم: معلومه که  برای این کتاب زحمت زیادی کشیدی. چون قبلا دوره ی آموزشی این مبحث رو رفتم، الان بهش نیاز ندارم. می تونم کتابت رو به دوستام معرفی کنم.

در هر سفری که با تور می روم، یک گروه تلگرامی برای به اشتراک گذاشتن عکس ها تشکیل می دهند. بعد از مدتی در گروه فقط مطالب بی ارزش گذاشته می شود و چیزی به جز هدر رفتن وقت برایم ندارد. بنابراین تصمیم می گیرم که از گروه خارج شوم. در این شرایط این پیام را برای گروه می فرستم: دوستان خوبم از اینکه با شما همسفر شدم، بسیار خوشحالم. چون تلگرامم برایم جنبه کاری دارد، نمی توانم مطالب این گروه را بخوانم و شرمنده ی شما می شوم. بنابراین  همینجا از شما خداحافظی می کنم. امیدوارم که در آینده دوباره با هم همسفر شویم.

چند وقت پیش از خیریه تماس گرفتند و از من پول خواستند.من قبل از آن به یک خیریه ی دیگر کمک کرده بود. اما در رودربایستی قرار گرفتم و به حسابشان پول ریختم. در این مورد بهتر بود می گفتم: با شما موافقم که کمک مالی به انجمن های خیریه، مهمه. برای همین، قبلاً به یکی از انجمن های خیریه ی دیگه، پول داده ام. به جاش می تونم به صورت رایگان به بچه های بی سرپرست تحت پوشش اونجا، آموزش مهارت های ارتباطی بدم.

سر یکی از کلاس هایم، یک نفر از من پرسید: خانم معتمد پویا، کپسول ژلوفن دارید؟ منم سریع گفتم نه! بهتر بود می گفتم: برای چی می خواهید؟ سرتون درد می کنه؟ نه متاسفانه ندارم. بذارید از دوستم بپرسم ببینم داره یا نه.

بعد از مدتی گفتگو با یکی از خواستگارانم، تصمیم گرفتم که به او جواب منفی دهم. دلیل جواب منفی من این بود که رفتار او مورد پسندم نبود. بنابراین خواستم برای رد کردن او، از مراحل نه گفتن اصولی استفاده کنم. به او گفتم: از همصحبتی با شما خوشحال شدم. چون با هم تناسب نداریم، مایل به ادامه ارتباط با شما نیستم. می تونم یکی دیگه از دوستانم را به شما معرفی کنم. چون دلیل نه گفتنم، مبهم بود، او پرسید که در چه مورد با هم تناسب نداریم؟ در آن لحظه برایم سخت بود که بگویم از رفتار شما خوشم نیامده است. بنابراین حرف را عوض کردم. ولی او در ذهنش این سوال مانده بود که چرا با هم تناسب نداریم؟

پیشنهاد من برای مراحل خواستگاری این است که اگر طرف مقابل به ما جواب منفی داد، از او دلیلش را پرس و جو نکنیم. احتمالاً دلیل نپسندیدن او رفتار یا ظاهر ماست و چون می ترسد با ذکر دلیل، باعث ناراحتی مان شود، از گفتنش طفره می رود.

یکی از خواستگاران دختری از آشنایانمان، بعد از سه جلسه، انصراف داد. دختر اصرار داشت که دلیل این انصراف را بداند. آن دختر نمی دانست که پسر سختش است که دلیل واقعی را بگوید.

تکنیک بله، اگه

بطور مثال شخصی می گوید: میشه این پروژه رو با هم انجام بدیم؟

اگر برایمان سخت است که به او نه بگوییم، جواب درست: بله، اگر که به من بتونید زمان بدید من سه تا چهار ماه دیگه شرایط رو بررسی کنم، حتماً. سپس سه چهار ماه دیگر بررسی می کنیم و آن موقع جواب می دهیم. بعد از گذشت سه چهار ماه، آن شخص اشتیاقش کمتر شده و ما راحت تر از قبل می توانیم به او نه بگوییم.

بله گفتن به کسی که با او تعارف داریم

اگر می خواهید به کسی بله بگوییم و با او تعارف داریم، بهتر است حداقل به او بگوییم که چه بهایی را داریم می پردازیم. بطور مثال مدیر می گوید: میشه این کار رو بکنی؟ حالا اگر نمی خواهیم به او نه بگوییم، جواب درست: بله، فقط امروز به همسرم قول دادم که امروز زود می رم، باید بزنم زیر قولم! اگر شما دستور می دید، چشم!

نه گفتن به مدیر

نه گفتن به مدیر، متفاوت با نه گفتن به سایر آدم هاست. وقتی مدیر از ما درخواست می کند، ما خیلی راحت نمی توانیم نه بگویم. قبول دارید؟ بطور مثال اگر به مدیر بگوییم: متأسفم! خیلی دوست دارم انجام بدم، ولی نمی تونم! کاملاً طبیعی است که مدیر هم پاسخ می دهد: متأسفم! دیگه در خدمتتون نیستیم!

بنابراین در این شرایط، گفتن یک نه ی حرفه ای، اهمیت زیادی دارد. 

بطور مثال وقتی مدیر می گوید: سریع نامه ها رو بنویس و بهم بده!

روش اول- جای فلان کار انجامش بدم؟

بگوییم: جای این کار که گفتید برچسب ها رو بزنم، انجام بدم یا اول برچسب ها رو بزنم و بعد نامه ها رو بنویسم؟

روش دوم- الان اولویت کدومه؟

بطور مثال بگوییم: ممکنه بگید الان اولویت کدومه؟ این کار قبلیه که گفتید یا این کاری که الان گفتید؟

بطور مثال وقتی هزار و پونصد کار به سرمان ریخته و نمی رسیم همه را انجام دهیم.

بگوییم: با توجه به حجم کارهایی که در طول روز انجام می دم، خواستم ازتون بخوام اگر ممکنه یه اولویت بندی برای من در نظر بگیرید که من بدونم کدوم کارها در اولویت هستند و از اونها شروع کنم که ان شاء الله به باقی کارها هم برسم. بهم اولویت ها رو می گید که کدوم مهم تر از اونه؟ که من اول برم سراغ کدوم، بعد سراغ کدوم؟ که اگر در طول روز به یک سری از این کارها نرسیدم، خیالم راحت باشه که کارهای با اولویت پایین تر هستند. (اینطوری بدون اینکه غُر بزنیم، خیلی حرفه ای به مدیر می فهمانیم کارها زیاده، ضمن اینکه به صورت یک کارمند تنبل هم به چشم نمی آییم.)

مدیر می گوید: شما باید به همه ی کارها برسی. 

بگوییم: چشم. من همه ی تلاشم رو می کنم که به همه ی کارها برسم. فقط خواستم یه درخواستی داشته باشم. اگر ممکنه اگر من تا ظهر به همه ی کارها نرسیدم، یه وقتی ازتون بگیرم که بیایید کمک کنید ببینید چقدر زمان می بره.

حالا یا خودمان یک کارمند کند هستیم، که متوجه ایرادمان می شویم و سرعتمان را درست می کنیم. یا مدیر بالای سرمان می آید و می بینید که این کار واقعاً چقدر زمان می برد. اینطوری به او نشان می دهیم که این کار به جای پنج دقیقه، واقعاً 5 ساعت زمان می برد.

روش سوم- آخرین فرصت من کی هست؟ (پرسیدن دوباره)

تصور کنید مدیری داریم که دمدمی مزاج است. یعنی وقتی یک ایده به ذهنش می رسد، می خواهد به سرعت آن را عملی کند. و بعد ما سریع می رویم و آن کارها را انجام می دهیم. سپس مدیرمان پس فردا می بیند که آن ایده خوب نبوده! در نتیجه تمام زمانی را که برای آن کار گذاشته بودیم، به هدر می رود و حرص می خوریم!

بنابراین در این شرایط، خیلی مهم است که بپرسیم: آخرین فرصتی که برای انجام این کار دارم، کی هست؟

امروز یکشنبه است و می گوید: تا آخر روز سه شنبه انجامش بده.

سپس در ابتدای روز سه شنبه که می خواهیم آن کار را انجام دهیم، یک بار دیگر از او بپرسیم: آقا/خانم فلانی، قرار شد این کار رو انجام بدم، این کاره هنوز در اولویته یا الان اولویت های بالاتری هست؟

روش برخورد با افراد درخواست کننده و متوقع

درخواست کننده ها افرادی هستند که مدام از ما چیزی را درخواست می کنند! یک بار درخواست، مسئله ای ندارد، با کمال میل به آنها کمک می کنیم. اما زمانی این مسئله دردسرساز می شود که: لطف مکرر، حق مسلم! یعنی آنها فکر می کنند که دیگر وظیفه مان است! و دائماً از ما درخواست می کنند.

در اینجا سه روش روبه رو شدن با افراد درخواست کننده و متوقع را یاد می گیریم.

روش اول- مکث کنیم

یکی از روش های خیلی خوب، مکث کردن است. بطور مثال:

می گوید: می تونی این کار رو برای من انجام بدی؟

حتی اگر می توانیم انجامش دهیم، بگوییم: اجازه بده من 5 دقیقه ی دیگه بهت خبر میدم.

بعد از گذشت 5 دقیقه، بگوییم: بله، می تونم.

این مکث کردن، کمک می کند که لطف مکرر ما، حق مسلم آنها نشود.

روش دوم- ازش درخواست کنیم

خیلی وقت ها خودمان هم از آن شخص، درخواست کنیم. این درخواست کردن، کمک می کند کمک می کند که لطف مکرر ما، حق مسلم آنها نشود.

روش سوم- تکنیک بله، اگر

بطور مثال خواهرمان می گوید: می تونی تا پای کامپیوتر هستی، فرم ثبت نام اینترنتی من رو هم پر کنی؟

بگوییم: بله، اگه فقط برای من یه قهوه درست کنی، بیاری! یا اگه واسه من میوه بیاری!

دوستان خوبم در این مقاله یاد گرفتیم که چگونه نه بگوییم تا کمتر ناراحت شوند. مراحل نه گفتن اصولی به صورت زیر است:

  1. تصمیم قطعی گرفتن
  2. همراهی اولیه و تشکر
  3. گفتن نه با دلیل
  4. راهکار دادن

همچنین روش نه گفتن به مدیر را یاد گرفتیم:

  • روش اول- جای فلان کار انجامش بدم؟
  • روش دوم- الان اولویت کدومه؟
  • روش سوم- آخرین فرصت من کی هست؟(پرسیدن دوباره)

و با روش برخورد با افراد درخواست کننده، آشنا شدیم:

  • روش اول- مکث کنیم
  • روش دوم- ازش درخواست کنیم
  • روش سوم- تکنیک بله، اگر

اگر شما هم تجربه ای در این زمینه دارید، خوشحال می شوم که در قسمت نظرات، با من به اشتراک بگذارید.

دوستان عزیزم مرا در اینستاگرام فالو کنید تا از مطالب آموزش رایگان در زمینه ی مهارتهای ارتباطی، بهره مند شوید:

اینستاگرام من

برگرفته از:

کتاب روانشناسی اعتراض

چگونه در هر موقعیتی قاطع باشیم؟

 

دیدگاه‌ها ۳۱