سبد خرید

خلاصه کتاب روانشناسی عزت نفس: 6 ستون برای ساختن خودِ بهتر

خلاصه کتاب روانشناسی عزت نفس: 6 ستون برای ساختن خودِ بهتر
5/5 - (1 کاربر)

با خواندن کتاب روانشناسی عزت نفس، متوجه شدم که متأسفانه خیلی از مردم کشورمان ایران، از عزت نفس پایینی برخوردار هستند. در صورتی که عزت نفس، اصل و پایه تمام مهارت های زندگی است. تا عزت نفس نداشته باشیم، دست و  دلمان به هیچ کاری نمی رود.

دلم می خواست شما هم با اهمیت عزت نفس آشنا شوید. بنابراین تصمیم گرفتم در این مقاله نکاتی را که از این کتاب آموختم، با شما هم به اشتراک بگذارم.

کتاب روانشناسی عزت نفس، اثر ناتانیل براندن است. کتابی که من خواندم، ترجمه ی مهدی قراچه داغی است. این کتاب، سیصد صفحه است.

کتاب روانشناسی عزت نفس یکی از منابع ارزشمند در حوزه روانشناسی است که به بررسی مفهوم عزت نفس، عوامل موثر بر آن و راهکارهای تقویت آن می‌پردازد. این کتاب به شما کمک می‌کند تا درک عمیق‌تری از خودتان پیدا کنید و با شناسایی عوامل مخرب عزت نفس، به سمت بهبود آن گام بردارید.

در این کتاب با عوامل کاهش و افزایش عزت نفس آشنا می  شویم. در حقیقت کارهایی که در هر ساعت از عمرمان انجام می دهیم، تعیین کننده ی میزان عزت نفس ما هستند. پس عزت نفس، نتیجه ی اعمالی است که ما در طول روز انجام می دهیم.

چرا مطالعه این کتاب اهمیت دارد؟

  • خودشناسی عمیق‌تر: با خواندن این کتاب، به شناخت بهتری از جنبه‌های مختلف شخصیت خود خواهید رسید.
  • افزایش عزت نفس: تکنیک‌ها و راهکارهای عملی ارائه شده در کتاب، به شما کمک می‌کنند تا عزت نفس خود را تقویت کنید.
  • بهبود روابط بین فردی: عزت نفس بالا، تاثیر مستقیمی بر روابط شما با دیگران دارد و به شما کمک می‌کند تا ارتباطات سالم‌تری برقرار کنید.
  • کاهش اضطراب و استرس: عزت نفس بالا، به شما کمک می‌کند تا با اعتماد به نفس بیشتری با چالش‌های زندگی روبرو شوید و از اضطراب و استرس کاسته شود.
  • افزایش رضایت از زندگی: با افزایش عزت نفس، احساس رضایت شما از زندگی نیز افزایش خواهد یافت.

مباحث مهم کتاب روانشناسی عزت نفس

  • تعریف عزت نفس: در این بخش، مفهوم عزت نفس به طور دقیق و علمی تعریف می‌شود.
  • عوامل موثر بر عزت نفس: عوامل مختلفی مانند تجربیات کودکی، مقایسه با دیگران، شکست‌ها و موفقیت‌ها بر عزت نفس تاثیر می‌گذارند.
  • علائم پایین بودن عزت نفس: با شناخت علائم پایین بودن عزت نفس، می‌توانید به موقع اقدام کنید.
  • شش ستون عزت نفس: ناتانیل براندن، نویسنده این کتاب، عزت نفس را بر شش ستون اصلی استوار می‌داند که عبارتند از:
    • زندگی آگاهانه
    • خودپذیری
    • مسئولیت‌پذیری
    • ابراز وجود
    • هدفمندی
    • یکپارچگی
  • راهکارهای تقویت عزت نفس: در این بخش، تمرین‌ها و تکنیک‌های عملی برای تقویت هر یک از شش ستون عزت نفس ارائه می‌شود.

چه کسانی باید این کتاب را بخوانند؟

  • افرادی که احساس می‌کنند عزت نفس پایینی دارند.
  • افرادی که به دنبال بهبود روابط بین فردی خود هستند.
  • افرادی که می‌خواهند اعتماد به نفس خود را افزایش دهند.
  • والدینی که می‌خواهند به فرزندان خود کمک کنند تا عزت نفس بالایی داشته باشند.
  • درمانگران و روانشناسان

کتاب روانشناسی عزت نفس، یک راهنمای جامع و کاربردی برای افزایش عزت نفس است. با مطالعه این کتاب، می‌توانید به شناخت عمیق‌تری از خودتان برسید و با استفاده از راهکارهای ارائه شده، به سمت زندگی شادتر و موفق‌تری حرکت کنید.

فهرست

خلاصه کتاب روانشناسی عزت نفس

عزت نفس چیست؟

عزت نفس تعاریف مختلفی دارد که عبارتند از:

تعریف اول

من احساس توانمندی دارم. یعنی من آدم توانمندی هستم. حق رشد و موفق شدن دارم. یعنی اگر قرار باشد کار جدیدی را انجام دهم، به توانایی ام ایمان دارم که هر چیزی که برای انجام این کار لازم است را می روم یاد می گیرم و بالاخره انجامش می دهم.

با این تعریف، می بینید که متأسفانه اکثر مردم کشورمان عزت نفس ندارند. چون جملات زیر را خیلی زیاد از زبان آنها می شنویم:

  • نمیشه.
  • من که نمی تونم.
  • ما نمی تونیم.
  • دیگه از من گذشته.

تعریف دوم

من احساس ارزشمندی دارم. یعنی من آدم محترم و ارزشمندی هستم و خودم را دوست دارم. من لایق خوشبختی و شادی هستم. متأسفانه در کشورمان ایران خیلی کم پیش می آید که کسی خودش را دوست داشته باشد. اکثر آدم ها با خودشان بد هستند و به خود بد و بیراه می گویند.

وقتی کسی می گوید: خاک تو سرم! گند زدم! منه بی عرضه! منه بدبخت! منه بیچاره! انجامش بدم که چی؟ عزت نفس پایینی دارد.

تعریف سوم

همه ی موجودات و انسان ها هم توانمند، محترم و ارزشمند هستند. یعنی من خوبم شما هم خوبی. همه ما با تلاش زیاد، حق رشد و پیشرفت داریم، ارزشمندیم و لایق خوشبختی هستیم. پس با این تعریف، این آدم ها عزت ندارند:

  • کسی که حیوانات را اذیت می کند.
  • کسی که به طبیعت صدمه وارد می کند.
  • کسی که بچه ها را کتک می زند.
  • کسی که با آدم های زیر دستش بد صحبت می کند.
  • کسی که خودش موفق، با اعتماد به نفس و ثروتمند است اما می گوید: بذار بقیه تو بدبختی خودشون بمونند!
  • کسی که نمی تونه خوشی بقیه رو ببینه.

با توجه به سه تعریف گفته شده، براندن عزت نفس را به عنوان احساس ارزشمندی و لایق بودن و اعتماد به توانمندی خود تعریف می‌کند. این احساس، بر اساس توانایی ما در شناخت خود، پذیرش خود، مسئولیت‌پذیری، هدفمندی، خودارزشیابی و خودشکوفایی شکل می‌گیرد.

چرا عزت نفس مهم است؟

عزت نفس بالا، تاثیر مستقیمی بر همه جنبه‌های زندگی ما دارد. افرادی که عزت نفس بالایی دارند، معمولاً:

  • اعتماد به نفس بیشتری دارند.
  • روابط بین فردی سالم‌تری برقرار می‌کنند.
  • با چالش‌های زندگی بهتر کنار می‌آیند.
  • رضایت بیشتری از زندگی دارند.
  • خلاق‌تر و نوآورتر هستند.

خلاصه کتاب روانشناسی عزت نفس

عوامل موثر بر عزت نفس:

عوامل متعددی بر عزت نفس ما تأثیر می‌گذارند، از جمله:

  • تجربیات کودکی: نحوه برخورد والدین و اطرافیان در دوران کودکی، نقش مهمی در شکل‌گیری عزت نفس دارد.
  • مقایسه با دیگران: مقایسه مداوم خود با دیگران، می‌تواند به کاهش عزت نفس منجر شود.
  • شکست‌ها و موفقیت‌ها: نحوه برخورد با شکست‌ها و موفقیت‌ها، بر عزت نفس تأثیرگذار است.
  • تصور خود: تصویری که از خود داریم، چه مثبت و چه منفی، بر عزت نفس ما تأثیر می‌گذارد.

اغلب ما ایرانی ها در دوران کودکی در محیط های خانوادگی و مدارسی بوده ایم که بر اثر ناآگاهی عزت نفس ما را خدشه دار کرده اند. پس  بهتر است گذشته مان را با وجود تمام تلخی هایش بپذیریم و حالا که بزرگ شده ایم به عنوان یک انسان بالغ، مسئولیت افزایش عزت نفسمان را بپذیریم.

6 ستون عزت نفس:

  1. زندگی آگاهانه: زندگی آگاهانه به معنای توجه کامل به لحظه حال است. این به معنای آن است که بدون قضاوت، افکار، احساسات و تجربیات خود را مشاهده کنیم.
  2. خودپذیری: پذیرش خویشتن به معنای پذیرفتن تمام جنبه‌های خود، چه مثبت و چه منفی، بدون قضاوت است. این شامل پذیرفتن نقاط ضعف، اشتباهات و نقص‌هایمان می‌شود. خودپذیری به ما کمک می‌کند تا با خودمان مهربان‌تر باشیم و از خودمان انتقاد نکنیم.
  3. مسئولیت‌پذیری: مسئولیت‌پذیری به معنای پذیرفتن مسئولیت اعمال و تصمیمات خود است. این به معنای آن است که ما به جای سرزنش دیگران، به دنبال راه حل برای مشکلات خود باشیم. مسئولیت‌پذیری به ما کمک می‌کند تا بر زندگی خود کنترل بیشتری داشته باشیم.
  4. ابراز وجود: ابراز وجود به معنای بیان صادقانه افکار، احساسات و نیازهای خود به روشی محترمانه و قاطعانه است. این به ما کمک می‌کند تا در روابط خود موثرتر باشیم و از حقوق خود دفاع کنیم.
  5. هدفمندی: داشتن اهداف مشخص و تلاش برای رسیدن به آن‌ها.
  6. یکپارچگی: یکپارچگی به معنای پایبندی به ارزش‌ها و اصول اخلاقی است. این به معنای آن است که ما در گفتار و رفتارمان یکسان باشیم و به وعده‌های خود عمل کنیم. یکپارچگی به ما کمک می‌کند تا اعتماد به نفس خود را افزایش دهیم و به دیگران نشان دهیم که فرد قابل اعتمادی هستیم.

حالا در ادامه ی این مقاله به بررسی هر کدام از موارد بالا طبق آموخته هایم از این کتاب می پردازم.

اول – زندگی آگاهانه

زندگی آگاهانه به معنای زندگی کردن با توجه کامل به لحظه حال و آگاهی از افکار، احساسات و رفتارهای خود است. این به معنای آن است که به جای اینکه در گذشته گیر کنیم یا نگران آینده باشیم، بر روی “اینجا و اکنون” تمرکز کنیم. زندگی آگاهانه به ما کمک می‌کند تا تصمیمات آگاهانه‌تری بگیریم، روابط بهتری برقرار کنیم و از زندگی خود لذت بیشتری ببریم.

ویژگی‌های زندگی آگاهانه:
  • توجه کامل به لحظه حال: تمرکز بر روی آنچه در حال حاضر در حال رخ دادن است، بدون قضاوت و ارزیابی.
  • آگاهی از افکار و احساسات: شناسایی و پذیرش افکار و احساسات بدون قضاوت، چه مثبت و چه منفی.
  • پذیرش واقعیت: پذیرفتن شرایط موجود بدون تلاش برای تغییر آن چیزی که قابل تغییر نیست.
  • تصمیم‌گیری آگاهانه: انتخاب‌های آگاهانه بر اساس ارزش‌ها و اهداف شخصی.
  • ارتباط مؤثر: برقراری ارتباط صادقانه و عمیق با خود و دیگران.
  • کاهش استرس: تمرکز بر روی لحظه حال به کاهش استرس و اضطراب کمک می‌کند.
  • افزایش خلاقیت: زندگی آگاهانه باعث افزایش خلاقیت و نوآوری می‌شود.
  • افزایش رضایت از زندگی: لذت بردن از کوچک‌ترین لحظات زندگی.
فواید زندگی آگاهانه:
  • بهبود سلامت روان: کاهش اضطراب، افسردگی و استرس.
  • تقویت روابط: برقراری ارتباط بهتر با خود و دیگران.
  • افزایش بهره‌وری: تمرکز بهتر و انجام کارها با کیفیت بالاتر.
  • رشد شخصی: شناخت بهتر خود و توسعه پتانسیل‌ها.
  • افزایش رضایت از زندگی: لذت بردن بیشتر از زندگی.

خلاصه کتاب روانشناسی عزت نفس

چگونه به زندگی آگاهانه برسیم؟
  • مدیتیشن: مدیتیشن یکی از بهترین راه‌ها برای تمرین توجه به لحظه حال است.
  • یوگا: یوگا به ما کمک می‌کند تا ارتباط بهتری با بدن و ذهن خود برقرار کنیم.
  • تنفس عمیق: تنفس عمیق به آرامش ذهن و بدن کمک می‌کند.
  • گذراندن وقت در طبیعت: بودن در طبیعت به ما کمک می‌کند تا از شلوغی زندگی شهری دور شویم و به خودمان زمان دهیم.
  • نوشتن روزانه: نوشتن درباره افکار و احساسات به ما کمک می‌کند تا آن‌ها را بهتر بشناسیم.
  • تمرکز بر روی یک کار در هر زمان: انجام چند کار همزمان باعث می‌شود که نتوانیم به هیچ یک از آن‌ها به خوبی توجه کنیم.

به یاد داشته باشید: زندگی آگاهانه یک سفر است، نه یک مقصد. هر روز فرصتی برای تمرین و بهبود آگاهی خود داریم.

هر چقدر آگاهی و شناخت انسان از مهارت های زندگی بیشتر باشد، بهتر زندگی می کند. تا حالا از کسی شنیده اید که بگوید: آدم هر چی ندونه، براش بهتره. اینطوری راحت تره. به نظر شما دلیل این حرفشان چیست؟

به نظر من یکی از دلایل این حرف این است که وقتی انسان آگاه می شود و می فهمد یک عمر به اشتباه زندگی کرده، برایش تلخ و ناراحت کننده است. از طرفی تغییر، بسیار سخت است. هر کسی حاضر نیست این سختی را به جان بخرد. زمان زیادی طول می کشد تا یک مسیر عصبی ساخته شود تا یک عادت جدید به وجود آید.

به نظرم دلیل دیگر این است که همرنگ جماعت مردم ایران شدن، آسان است و بر خلاف جریان جامعه پیش رفتن، سخت است. در ایران چند نفر مسئولیت پذیرند؟ چند نفر مهارت های ارتباطی بلدند؟ چند نفر برای زندگی شان هدف دارند؟ چند نفر کتاب می خوانند؟ چند نفر قدر وقتشان را می دانند؟

یکی از نیازهای طبیعی انسان، نیاز به خوشی و راحتی است. سختی تغییر، مغایر با این نیاز است. به همین دلیل آدم ها ترجیح می دهند تا آخر عمر در نادانی باقی بمانند و سختی کمتری را پذیرا باشند. موافقید؟

پس این ما هستیم که تصمیم می گیریم زندگی آگاهانه داشته باشیم یا نداشته باشیم. اگر آگاه نباشیم از پس مسائل زندگی برنمی آییم. در نتیجه عزت نفسمان پایین می آید. پس یادمان باشد تا پایان عمر هر روز در حال یادگیری و آموزش دیدن باشیم.

عدم پذیرش اشتباهات

خیلی از ما می دانیم که داریم کم کاری می کنیم اما ترجیح می دهیم که به آن فکر نکنیم. می دانیم که اوضاع کسب و کارمان خوب نیست اما کاری به کار آن نداریم. می دانیم رابطه مان با همسرمان خوب نیست اما آن را به حال خودش رها می کنیم. می دانیم در تربیت فرزندانمان اشکالی وجود دارد اما به دنبال یادگیری مهارت های تربیت فرزند نمی رویم. می دانیم که عادت سیگار کشیدن بد است اما ترکش نمی کنیم. خیلی از اعتیادهای ما به خاطر فرار از رنج آگاهی از مشکلات است. قبول دارید؟ می دانیم کم تحرکی به ضررمان است اما ورزش نمی کنیم. می دانیم خوردن فست فود ضرر دارد اما به خوردن آن ادامه می دهیم. می دانیم داریم وقتمان را هدر می دهیم اما …

نتیجه ی همه ی این کارها، کاهش عزت نفس ماست. زندگی آگاهانه یعنی اینکه براساس آنچه که می دانیم، رفتار کنیم. اگر آگاهی ما به اقدام و عمل تبدیل نشود، از عزت نفس ما کم خواهد شد.

اگر می دانیم که اشتباه کرده ایم اما آن را انکار کرده و همچنان به آن ادامه دهیم، عزت نفس ما کم می شود. پس یکی از راه های افزایش عزت نفس، پذیرش اشتباهات و عدم تکرار آن در آینده است.

آدم های با عزت نفس بالا با مهارت انتقاد پذیری، اشتباهاتشان را پیدا می کنند و درصدد اصلاح آن بر می آیند. و این گونه در زندگی شخصی و شغلی روز به روز بهتر از قبل می شوند.

وقتی اشتباهاتمان را نپذیریم، چگونه می توانیم آن ها را اصلاح کنیم و بهتر شویم؟ قبول دارید؟

دوم – خودپذیری

خودپذیری چیست؟

خودپذیری به معنای پذیرفتن تمام جنبه‌های خود، چه مثبت و چه منفی، بدون قضاوت و انتقاد است. این شامل پذیرش نقاط قوت، ضعف‌ها، احساسات، افکار و تجربیات ما می‌شود. در واقع، خودپذیری به این معناست که ما خودمان را آن‌طور که هستیم دوست داشته باشیم.

چرا خودپذیری مهم است؟

خودپذیری یکی از ستون‌های اصلی عزت نفس است. زمانی که خودمان را می‌پذیریم:

  • استرس و اضطراب‌مان کاهش می‌یابد: زیرا دیگر مجبور نیستیم خودمان را با استانداردهای غیر واقعی مقایسه کنیم.
  • روابطمان بهبود می‌یابد: زیرا با پذیرفتن خود، به دیگران نیز اجازه می‌دهیم که خودشان باشند.
  • خلاقیت‌مان افزایش می‌یابد: زیرا وقتی خودمان را قضاوت نمی‌کنیم، آزاد هستیم تا ایده‌های جدید را کشف کنیم.
  • رضایت‌مان از زندگی بیشتر می‌شود: زیرا از بودن با خودمان لذت می‌بریم.
چگونه خودمان را بپذیریم؟

خودپذیری یک فرایند است و نیاز به تمرین دارد. در اینجا چند راهکار برای افزایش خودپذیری آورده شده است:

  • خودآگاهی: با احساسات و افکار خود آشنا شوید و آن‌ها را بدون قضاوت بپذیرید.
  • مهربانی با خود: به خودتان به اندازه دیگران مهربان باشید و از خودتان انتقاد نکنید.
  • جملات مثبت: به خودتان یادآوری کنید که فرد ارزشمندی هستید.
  • پذیرش نقاط ضعف: همه انسان‌ها ضعف دارند و این طبیعی است.
  • تمرین مدیتیشن: مدیتیشن به شما کمک می‌کند تا در لحظه حال حضور داشته باشید و خودتان را بهتر بشناسید.
  • کمک گرفتن از دیگران: با یک دوست، خانواده یا درمانگر در مورد احساسات خود صحبت کنید.
موانع خودپذیری:
  • مقایسه با دیگران: مقایسه خود با دیگران باعث می‌شود که احساس کنیم کافی نیستیم.
  • انتقادهای داخلی: صدای درونی که دائماً به ما می‌گوید که خوب نیستیم.
  • ترس از شکست: ترس از اینکه دیگران ما را قضاوت کنند.
  • کمال‌گرایی: تلاش برای بی‌نقص بودن.

به یاد داشته باشید: خودپذیری به معنای راضی بودن به هر شرایطی نیست. به این معناست که خودتان را با تمام کمال و نقص‌تان دوست داشته باشید و برای بهبود خود تلاش کنید.

خودپذیری یعنی اینکه من خودم را همانگونه که هستم، می پذیرم. یعنی با خود خوب باشیم. دیدید خیلی از آدم ها با خودشان خوب نیستید؟

خودپذیری یعنی اینکه احساسات و افکارمان را همانگونه که هستند، بپذیریم. دیدید یک عده ناراحتی، ناامیدی یا عصبانیتشان را انکار می کنند؟ مثلا وقتی به آنها می گوییم الان عصبانی هستی؟ می گویند:نه. اصلا هم عصبانی نیستم.  یا افرادی که در دوران مجردی احساس تنهایی خود را انکار می کنند و می گویند: خانواده و دوستانم برایم کافی هستند، من نیاز به همسر ندارم. انکار احساسات، باعث ایجاد بیماری های جسمی می شود.

 دخترانی را دیده ام که از جنسیتشان خوششان نمی آید و با خود درگیرند. افرادی را دیده ام که شرایط بد خانوادگی شان را نمی پذیرند و مدام در حال جنگیدن و درگیری با پدر و مادرشان هستند. عده ی زیادی شرایط کنونی کشورمان را همانگونه که هست، نمی پذیرند. در نتیجه در خشم و غضب به سر می برد. به همین خاطر از خلاقیت و انجام کارهای مفید، باز می مانند.

وقتی من بپذیرم که امروز حوصله ی کار کردن را ندارم و با این پذیرش شروع به کار کنم، ذهنم شفاف تر است. چون خودم را گول نزده ام. وقتی افکار و احساساتمان را همان گونه که هستند بپذیریم، راحت تر می توانیم از شر آنها خلاص شویم. بنابراین افکار و احساساتمان را بپذیریم حتی اگر آنها را دوست نداریم.

خودپذیری، شرط تغییر کردن است. اگر اشتباهی کرده ایم، بپذیریم که اشتباه از ما بوده و از این بابت ناراحتیم. آن وقت است که می توانیم از آن اشتباه درس بگیریم و دفعه ی بعد بهتر عمل کنیم. اما اگر آن اشتباه را نپذیریم، هیچ درسی از آن نمی گیریم و درجا می زنیم. قبول دارید؟

اگر نپذیریم که آگاهی مان کم است، چطور می توانیم آگاهانه تر زندگی کردن را یاد بگیریم؟ اگر نپذیریم که مسئولیت کارهایمان را به عهده نمی گیریم، چطور می توانیم مسئولانه تر زندگی کنیم؟ اگر نپذیریم اهمالکاری می کنیم، چطور می توانیم روش های غلبه بر اهمالکاری را به کار بگیریم؟ اگر ترسمان را نپذیریم، چطور می توانیم با آن رو به رو شویم؟

خودپذیری یعنی این که با خود دوست باشیم. وقتی کاری کرده ایم که از آن پشیمانیم، اگر خود را سرزنش کنیم، یعنی با خود دوست نیستیم. بهتر است به جای سرزنش کردن، به این فکر کنیم که دفعه ی بعد چه کار کنیم که این مسئله دیگر پیش نیاید؟

خودپذیری یعنی اینکه بدنمان را با وجود تمام نقص هایی که دارد، بپذیریم.

خلاصه کتاب روانشناسی عزت نفس

طبق راهکارهای این کتاب، گاهی رو به روی آینه قدی اتاقم می ایستم و به چهره و بدن خودم نگاه می کنم. به خودم دقیق می شوم. بخش هایی از بدنم را بیشتر دوست دارم. از دیدن بخش هایی از بدنم ناراحت می شوم چون دوستشان ندارم. دلم می خواهد به این بخش ها نگاه نکنم. ولی نگاه می کنم. طبق آموزش های این کتاب با خودم می گویم: من همه ی نقص ها و اشکالات بدنم را می پذیرم. همینی که هست…

وقتی از بدنمان بدمان بیاید، چطور می توانیم عزت نفس داشته باشیم؟ وقتی از ظاهرمان بدمان بیاید، چطور می توانیم خود را دوست داشته باشیم؟

متأسفانه در کشور ما اکثر آدم ها حتی بعد از عمل های زیبایی هم از ظاهرشان بدشان می آید. 

نکته: پذیرفتن، مخالف دوست داشتن است. پذیرفتن یک چیز همان گونه که هست، به این معنی نیست که نمی توانیم آن را تغییر دهیم.

اگر واقعیت را همانگونه که هست بپذیریم، احساس آرامش عجیبی وجودمان را فرا می گیرد. با پذیرش چیزهایی که دوستشان نداریم، راحت تر می توانیم آنها را اصلاح کنیم.

سوم – مسئولیت در قبال خود

برای اینکه احساس کنیم لایق خوشبختی هستیم، بهتر است کنترل زندگی مان را به عهده بگیریم. شرط این کار، مسئولیت پذیری در برابر رفتارهایمان است. کسی که مسئولیت رفتارهای خود را می پذیرد، عزت نفس بالایی دارد.

تعریف مسئولیت پذیری

مسئولیت پذیری یعنی این که مسئول رسیدن به خواسته هایمان، خودمان هستیم. مسئولیت خوب و بد انتخاب هایمان، به عهده ی خودمان است. یعنی من مسئول کیفیت ارتباطاتم هستم. من مسئول این هستم که وقتم را چگونه می گذارم. صرف خودم یا دیگران؟ من مسئول خوشبختی خودم هستم. باور اشتباه رایج میان افراد مجرد ایرانی این است که یکی پیدا شه منو خوشبخت کنه! قبول دارید؟

آهنگ تیک تاک از مهدی تارخ را وقتی زیر دست آرایشگرم بودم شنیدم. با شعرش به یاد این افتادم که آدم ها به دنبال کسی هستند که به آنها حس خوب دهد. بدون این که خودشان به خودشان حس خوب دهند.

اونجایی که میگه:

خدا قسمت کنه حال منم این جور شه غصه هام دور شه
یکی بیاد از دست این تنهایی راحت شم

مثل ساعت شم هی تیک تاک وقت بگذره
این خیلی بهتره کاشکی از سر بپره تلخی دنیا

پس مسئولیت‌پذیری به معنای پذیرش عواقب اعمال و تصمیمات خود، چه خوب و چه بد، است. فرد مسئولیت‌پذیر کسی است که:

  • تعهدات خود را جدی می‌گیرد: وظایف و تعهداتی که بر عهده می‌گیرد را به موقع و با کیفیت انجام می‌دهد.
  • اشتباهات خود را می‌پذیرد: از اشتباهات خود درس می‌گیرد و تلاش می‌کند آن‌ها را تکرار نکند.
  • عواقب تصمیمات خود را می‌پذیرد: چه تصمیماتش به نتیجه‌ی مطلوب برسد و چه نرسد، مسئولیت آن‌ها را بر عهده می‌گیرد.
  • به دیگران اعتماد می‌کند: به دیگران اعتماد می‌کند و انتظار دارد که آن‌ها نیز به او اعتماد کنند.
  • به قوانین و مقررات احترام می‌گذارد: از قوانین و مقررات پیروی می‌کند و به حقوق دیگران احترام می‌گذارد.

طبق این کتاب، من مسئول انتخاب ارزش های زندگی ام هستم.من مسئول بالابردن عزت نفس خودم هستم.پس این توقع که یکی پیدا شه عزت نفس منو بالا ببره، بی جاست!

یادمان باشد کسی برای نجات ما نمی آید.کسی نمی آید مسائل ما را حل کند.اگر خودمان مسئولیت نپذیریم و کاری نکنیم، هیچ اتفاقی نمی افتد.در آرزوی آمدن یک ناجی، ما را به صورت یک انسان منفعل که هیچ کاری نمی کند، در می آورد. مطمئن باشیم هیچ معجزه ای اتفاق نمی افتد. معجزه، دروغ است.

در شرایط اقتصادی کنونی کشورمان، آدم هایی را می شناسم که دست روی دست گذاشته اند تا بلکه اوضاع بهتر شود.شاید به دنبال معجزه هستند. نمی دانم. فقط می دانم که با هیچ کاری نکردن، هیچ تغییری اتفاق نمی افتد!

کسی که مسئولیت پذیر است، دیگران را مقصر نمی داند و سرزنش نمی کند: تقصیر پدر و مادرمه.تقصیر همسرمه.تقصیر دولته.او بعد از اشتباه کردن به این فکر می کند که چه کار کنم که این اشتباه دوباره تکرار نشود؟ افراد بی مسئولیت منتظر هستند تا دیگران مسائل آنها را حل کنند.

نکته ی مهم این است که ما مسئول چیزهایی هستیم که در کنترل ماست.خیلی از کارها از عهده ی ما خارج هستند.مثل شرایط کشور و جامعه.

چرا مسئولیت‌پذیری مهم است؟

مسئولیت‌پذیری یک ویژگی شخصیتی بسیار ارزشمند است که به افراد کمک می‌کند تا:

  • اعتماد به نفس بیشتری داشته باشند: افرادی که مسئولیت‌پذیر هستند، به توانایی‌های خود اعتماد دارند و می‌دانند که می‌توانند بر مشکلات غلبه کنند.
  • روابط بهتری برقرار کنند: افراد مسئولیت‌پذیر، قابل اعتماد هستند و دیگران به آن‌ها احترام می‌گذارند.
  • موفق‌تر باشند: افراد مسئولیت‌پذیر، اهداف خود را دنبال می‌کنند و برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کنند.
  • رضایت بیشتری از زندگی داشته باشند: افرادی که مسئولیت‌پذیر هستند، احساس می‌کنند که بر زندگی خود کنترل دارند.
چگونه مسئولیت‌پذیر باشیم؟

برای اینکه فرد مسئولیت‌پذیری باشیم، می‌توانیم از راهکارهای زیر استفاده کنیم:

  • اهداف مشخصی برای خود تعیین کنیم: با داشتن اهداف مشخص، می‌دانیم که برای رسیدن به آن‌ها چه باید بکنیم.
  • برنامه‌ریزی کنیم: برنامه‌ریزی به ما کمک می‌کند تا کارهایمان را سازماندهی کنیم و به موقع انجام دهیم.
  • به تعهداتمان پایبند باشیم: قول‌هایی که می‌دهیم را عملی کنیم.
  • از اشتباهاتمان درس بگیریم: به جای اینکه خودمان را سرزنش کنیم، از اشتباهاتمان به عنوان فرصتی برای یادگیری استفاده کنیم.
  • به دنبال راه حل باشیم: به جای اینکه به دنبال مقصر بگردیم، به دنبال راه حلی برای مشکلات باشیم.
موانع مسئولیت‌پذیری
  • ترس از شکست: ترس از شکست باعث می‌شود که افراد از پذیرفتن مسئولیت شانه خالی کنند.
  • کامل گرایی: انتظار داشتن از خود که همیشه بی‌نقص باشد، باعث می‌شود که افراد از پذیرفتن مسئولیت اشتباهات خود اجتناب کنند.
  • نداشتن اعتماد به نفس: افرادی که اعتماد به نفس پایینی دارند، ممکن است احساس کنند که توانایی انجام وظایف خود را ندارند.
هدف نداشتن

کسی در زندگی هدف ندارد، نمی تواند احساس مسئولیت داشته باشد. با انجام کارهای هدفمند، احساس ارزشمندی ما بالا می رود.

متأسفانه در کشور ما ایران، فقط افراد کمی برای زندگی شان هدف دارند.

نکته مهم: یادمان باشد سایر آدم ها خدمتکار ما نیستند. آنها زندگی نمی کنند تا خواسته های ما را اجابت کنند. پس اجازه نداریم از دیگران برای رسیدن به خواسته هایمان استفاده کنیم. پس هیچ وقت از کسی نخواهیم که برخلاف منافع و خواسته های خودش، برای ما کار کند.

به یاد داشته باشید: مسئولیت‌پذیری یک مهارت است و با تمرین می‌توان آن را تقویت کرد. با پذیرفتن مسئولیت اعمال خود، می‌توانید به فردی موفق‌تر و شادتر تبدیل شوید.

چهارم – ابراز وجود

تعریف ابراز وجود

ابراز وجود به معنای توانایی بیان صادقانه افکار، احساسات، نیازها و خواسته‌های خود به روشی محترمانه و قاطعانه است. این مهارت به شما کمک می‌کند تا در روابط خود موثرتر باشید، اعتماد به نفس خود را افزایش دهید و از حقوق خود دفاع کنید.

ابراز وجود یعنی احترام گذاشتن به خواسته ها، نیازها و ارزش های خود. ابراز وجود به معنی پرخاشگری نیست. ابراز وجود بی توجهی به حقوق دیگران نیست. ابراز وجود یعنی این که حق خود را بگیریم، حرف خود را بزنیم و خودمان باشیم. یعنی به خود احترام بگذاریم.

بدانیم زندگی ما برای دیگران نیست. قرار نیست مطابق با خواسته های دیگران ظاهر شویم. متأسفانه افرادی که حرف مردم برایشان خیلی مهم است، ابراز وجود ندارند. مردم چی میگن؟!

کسی که ابراز وجود دارد، ارتباط چشمی برقرار می کند، زبان بدن قوی دارد و در مواقع لازم نه می گوید. او به استقبال چالش های زندگی و چیزهای جدید می رود. او تصمیم می گیرد که مهارت های جدیدی را در جهت رسیدن به اهدافش بیاموزد.

خیلی ها می ترسند که با ابراز وجود، دشمن پیدا کنند. و اگر خود را دوست داشته باشند، دیگران را ناراحت کنند. و اگر شاد و خوشبخت باشند، دیگران به آنها حسادت کنند. و اگر روی پای خود باشند و حرفشان را بزنند، تنها بمانند. و این گونه عزت نفسشان را از دست می دهند.

چرا ابراز وجود مهم است؟
  • روابط بهتر: ابراز وجود به شما کمک می‌کند تا ارتباطات سالم‌تری با دیگران برقرار کنید و از درگیری‌ها جلوگیری کنید.
  • اعتماد به نفس بیشتر: وقتی احساس کنید که توانایی بیان خود را دارید، اعتماد به نفس شما افزایش می‌یابد.
  • کاهش استرس: ابراز نکردن احساسات می‌تواند منجر به استرس و اضطراب شود.
  • تصمیم‌گیری بهتر: وقتی نیازها و خواسته‌های خود را می‌شناسید، می‌توانید تصمیمات بهتری برای خود بگیرید.
  • احترام بیشتر: دیگران به شما احترام بیشتری می‌گذارند وقتی که شما به خودتان احترام می‌گذارید.
ابراز وجود چگونه است؟

ابراز وجود، نقطه مقابل دو سبک ارتباطی دیگر است:

  • سبک منفعل: در این سبک، فرد از بیان احساسات و نیازهای خود اجتناب می‌کند و به خواسته‌های دیگران اولویت می‌دهد.
  • سبک پرخاشگرانه: در این سبک، فرد به طور مستقیم و اغلب تهاجمی، خواسته‌های خود را بیان می‌کند و به حقوق دیگران توجهی ندارد.

ابراز وجود، راه میانه‌ای بین این دو سبک است. فردی که به خوبی ابراز وجود می‌کند، با احترام و قاطعیت، نظر خود را بیان می‌کند و به حقوق دیگران نیز احترام می‌گذارد.

چگونه ابراز وجود کنیم؟
  • خودآگاهی: احساسات، نیازها و خواسته‌های خود را بشناسید.
  • تمرین کنید: هر چه بیشتر تمرین کنید، راحت‌تر می‌توانید احساسات خود را بیان کنید.
  • “من” را به کار ببرید: به جای اینکه دیگران را سرزنش کنید، از جملات “من” استفاده کنید (مثلاً به جای اینکه بگویید “تو همیشه دیر می‌کنی”، بگویید “وقتی دیر می‌کنی، من احساس ناراحتی می‌کنم”).
  • گوش دادن فعال: به نظر دیگران نیز گوش دهید و سعی کنید درکشان کنید.
  • قاطع باشید: با اطمینان و بدون تردید، خواسته‌های خود را بیان کنید.
  • محترمانه باشید: حتی وقتی مخالف هستید، با احترام با دیگران برخورد کنید.
موانع ابراز وجود:
  • ترس از رد شدن: ترس از اینکه دیگران ما را رد کنند یا به ما بخندند.
  • ترس از ایجاد درگیری: ترس از اینکه بیان احساسات ما منجر به مشاجره شود.
  • کمبود اعتماد به نفس: عدم باور به ارزش خود و توانایی‌هایمان.
  • نگرانی از اینکه به دیگران صدمه بزنیم: ترس از اینکه احساسات دیگران را جریحه‌دار کنیم.

ابراز وجود یک مهارت است که با تمرین قابل یادگیری است. با تمرین مداوم، می‌توانید به فردی تبدیل شوید که به خوبی از خود دفاع می‌کند و در عین حال به دیگران نیز احترام می‌گذارد.

پنجم – زندگی هدفمند

تعریف هدفمندی

هدفمندی به معنای داشتن یک مسیر مشخص و روشن در زندگی است. این بدان معناست که شما می‌دانید به کجا می‌روید و برای رسیدن به آن چه کارهایی باید انجام دهید. هدفمندی به شما انگیزه می‌دهد، به شما کمک می‌کند تا بر روی چیزهای مهم تمرکز کنید و احساس رضایت بیشتری از زندگی داشته باشید.

اگر زندگی مان هدفمند نباشد، دستخوش شانس و اقبال می شود. چون بدون داشتن یک هدف معین، تشخیص این که تا چه اندازه در حال حرکت در مسیر درست هستیم، برایمان سخت می شود. زندگی هدفمند یعنی این که از تمام توانمان برای رسیدن به اهدافمان استفاده کنیم.

هدف ها می توانند به این صورت ها باشند:

  • خواندن یک کتاب
  • تشکیل خانواده
  • بهبود کیفیت ارتباطات و ارتباط موفق: برای حفظ یا ایجاد خوشبختی مان چه برنامه ای داریم؟
  • کسب درآمد
  • شروع یک کار جدید
  • حل یک مسئله
  • ساخت یک خانه
  • ایجاد یک رابطه ی عاشقانه
  • سلامتی بدن

داشتن این اهداف، به ما انگیزه و انرژی جلو رفتن را می دهد.

احساس توانمندی، با رسیدن ما به اهداف به وجود می آید. یادمان باشد هدفی که برنامه ی عملی برای رسیدن به آن نداشته باشد، هیچ گاه به وقوع نمی پیوندد. و فقط در حد یک آرزو می ماند.

چرا هدفمندی مهم است؟
  • انگیزه و انرژی: داشتن هدف به شما انگیزه می‌دهد و به شما انرژی می‌دهد تا برای رسیدن به آن تلاش کنید.
  • تمرکز: وقتی هدف مشخصی دارید، می‌توانید بر روی کارهایی که به شما کمک می‌کنند تا به آن هدف برسید، تمرکز کنید.
  • رضایت: رسیدن به اهداف به شما احساس موفقیت و رضایت می‌دهد.
  • رشد شخصی: برای رسیدن به اهداف، شما باید مهارت‌های جدید یاد بگیرید و از خودتان بیشتر بشناسید.
  • جهت‌دهی به زندگی: داشتن هدف به شما کمک می‌کند تا زندگی‌تان را سازماندهی کنید و تصمیمات بهتری بگیرید.

خلاصه کتاب روانشناسی عزت نفس

چگونه هدفمند باشیم؟
  • اهداف خود را مشخص کنید: اهداف خود را به صورت واضح و قابل اندازه‌گیری بنویسید.
  • اهداف SMART تعیین کنید: اهداف شما باید Specific (مشخص)، Measurable (قابل اندازه‌گیری)، Achievable (قابل دستیابی)، Relevant (مرتبط) و Time-bound (زمان‌بندی شده) باشند.
  • برنامه‌ریزی کنید: برای رسیدن به اهداف خود، یک برنامه‌ی دقیق و مرحله به مرحله تهیه کنید.
  • اقدام کنید: از حرف به عمل بگذرید و برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید.
  • انعطاف‌پذیر باشید: ممکن است در طول مسیر با موانعی روبرو شوید. انعطاف‌پذیر باشید و برنامه‌های خود را متناسب با شرایط تغییر دهید.
  • از شکست نترسید: شکست بخشی طبیعی از زندگی است. از شکست‌ها درس بگیرید و به راه خود ادامه دهید.
  • از دیگران کمک بگیرید: از خانواده، دوستان یا یک مربی برای رسیدن به اهداف خود کمک بگیرید.
مزایای هدفمندی
  • افزایش اعتماد به نفس: وقتی به اهداف خود می‌رسید، اعتماد به نفس شما افزایش می‌یابد.
  • کاهش استرس: داشتن هدف به شما کمک می‌کند تا بر روی آینده تمرکز کنید و از نگرانی در مورد مسائل روزمره بکاهید.
  • بهبود روابط: وقتی شما هدفمند هستید، دیگران متوجه می‌شوند که شما فردی با انگیزه و هدفمند هستید.
  • زندگی باکیفیت‌تر: داشتن هدف به شما کمک می‌کند تا زندگی پربارتر و باکیفیت‌تری داشته باشید.

به یاد داشته باشید: هدفمندی یک سفر است، نه یک مقصد. مهم‌ترین چیز این است که به راه خود ادامه دهید و هر روز برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید.

ششم – یکپارچگی شخصی

تعریف یکپارچگی

یکپارچگی شخصیت به معنای انسجام و هماهنگی بین باورها، ارزش‌ها، احساسات و رفتارهای یک فرد است. فردی که یکپارچگی شخصیتی دارد، هویت مشخص و پایداری دارد و در موقعیت‌های مختلف، رفتارهای سازگار و قابل پیش‌بینی از خود نشان می‌دهد.

پس یکپارچگی زمانی اتفاق می افتد که رفتارمان با ارزش ها و باورهایمان همخوانی داشته باشد.

برای خود یک سری ارزش ها و خط قرمزها داشته باشیم که تحت هر شرایطی به آنها عمل می کنیم. نه این که یک روز حال داشته باشیم انجامش دهیم، یک روز حال نداشته باشیم، انجامش ندهیم(مثلاً دروغ می گم یا نمی گم. آشغال می ریزم یا نمی ریزم. رشوه می دم یا نمی دم. رشوه می گیرم یا نمی گیرم. به قول هایم عمل می کنم یا نمی کنم).

اهمیت یکپارچگی شخصیت
  • اعتماد به نفس: فردی با یکپارچگی شخصیتی، به خود و توانایی‌هایش اعتماد بیشتری دارد.
  • روابط قوی‌تر: افراد با یکپارچگی شخصیتی، روابط سالم‌تر و پایدارتری با دیگران برقرار می‌کنند.
  • تصمیم‌گیری بهتر: آن‌ها در تصمیم‌گیری‌ها قاطع‌تر هستند و با توجه به ارزش‌ها و باورهای خود انتخاب می‌کنند.
  • کاهش اضطراب: یکپارچگی شخصیتی به کاهش اضطراب و سردرگمی کمک می‌کند.
  • حس خوشبختی: افراد با یکپارچگی شخصیتی، احساس رضایت و خوشبختی بیشتری دارند.

وقتی رفتارمان با ارزش هایمان همخوانی نداشته باشد، عزت نفسمان پایین می آید و این گونه دیگر به خود اعتماد نمی کنیم.

قبول دارید ما به کسانی اعتماد می کنیم که آنچه می گویند با آنچه انجام می دهند، همخوانی دارد؟ قبول دارید به کسانی اعتماد می کنیم که خوش قول هستند؟ در مورد اعتماد کردن به خود هم همینطور است.

در خانواده هایی که پدر و مادر، حرفشان با عملشان نمی خواند، فرزندان به آنها اطمینان نمی کنند و والدین برایشان اعتبار ندارند. چون بطور مثال والدین از صداقت حرف می زنند اما دروغ می گویند.

متأسفانه در کشور ما حرف بسیاری از مسئولین بالادست، با عملشان نمی خواند. همچنین حرف بسیاری از افراد مذهبی با عملشان نمی خواند. قبول دارید؟ به همین دلیل فضای بی اعتمادی در جامعه به وجود آمده و افراد زیادی دین گریز شده اند. مردمی که قبلا به باورهای مذهبی ایمان داشته اند، حالا به هیچ چیز باور ندارند و عدم ایمان به هیچ چیز، برای جامعه بسیار خطرناک است.

عوامل موثر بر یکپارچگی شخصیت
  • تجارب کودکی: تجربیات اولیه زندگی، به ویژه رابطه با والدین، تأثیر زیادی بر شکل‌گیری شخصیت و یکپارچگی آن دارد.
  • ارزش‌ها و باورها: ارزش‌ها و باورهای فرد، نقش مهمی در ایجاد یکپارچگی شخصیتی ایفا می‌کنند.
  • هویت: داشتن هویت قوی و مشخص، به فرد کمک می‌کند تا احساس یکپارچگی کند.
  • خودآگاهی: آگاهی از افکار، احساسات و رفتارهای خود، به فرد کمک می‌کند تا به یکپارچگی برسد.
نشانه‌های یکپارچگی شخصیت
  • رفتار سازگار: فردی با یکپارچگی شخصیتی، در موقعیت‌های مختلف رفتاری سازگار و قابل پیش‌بینی از خود نشان می‌دهد.
  • اعتماد به نفس بالا: او به توانایی‌های خود اعتماد دارد و از تصمیمات خود مطمئن است.
  • روابط سالم: روابط او با دیگران بر اساس صداقت، احترام و اعتماد متقابل است.
  • احساس آرامش درونی: او احساس آرامش و رضایت درونی دارد.
  • هدفمندی: او اهداف مشخصی در زندگی دارد و برای رسیدن به آن‌ها تلاش می‌کند.
چالش‌های دستیابی به یکپارچگی شخصیت
  • تضادهای درونی: همه افراد با تضادهای درونی روبرو هستند. پذیرش و مدیریت این تضادها برای رسیدن به یکپارچگی ضروری است.
  • تغییرات زندگی: تغییرات بزرگ در زندگی می‌توانند بر یکپارچگی شخصیتی تأثیر بگذارند.
  • فشارهای اجتماعی: فشارهای اجتماعی و انتظارات دیگران می‌توانند باعث ایجاد شکاف در شخصیت شوند.
راهکارهایی برای تقویت یکپارچگی شخصیت
  • خودشناسی: به افکار، احساسات و رفتارهای خود آگاه باشید.
  • ارزش‌های خود را بشناسید: ارزش‌های خود را شناسایی کرده و بر اساس آن‌ها زندگی کنید.
  • اهداف مشخصی تعیین کنید: داشتن اهداف مشخص به شما کمک می‌کند تا احساس هدفمندی بیشتری داشته باشید.
  • روابط سالم برقرار کنید: روابط سالم به تقویت عزت نفس و یکپارچگی شخصیتی کمک می‌کند.
  • تکنیک‌های کاهش استرس را بیاموزید: استرس می‌تواند بر یکپارچگی شخصیتی تأثیر منفی بگذارد.
  • به دنبال کمک حرفه‌ای باشید: اگر در ایجاد یکپارچگی شخصیتی با مشکل مواجه هستید، از یک روانشناس کمک بگیرید.

به یاد داشته باشید: یکپارچگی شخصیتی یک فرایند مداوم است و نیاز به تلاش و تمرین دارد. با صبر و حوصله و تلاش مداوم، می‌توانید به یکپارچگی شخصیتی برسید و زندگی شادتر و پربارتری داشته باشید.

راهکارهای تقویت عزت نفس بر اساس کتاب روانشناسی عزت نفس ناتانیل براندن

ناتانیل براندن، روانشناس برجسته، در کتاب خود با عنوان “روانشناسی عزت نفس” (شش ستون عزت نفس)، راهکارهای عملی و جامعی برای تقویت عزت نفس ارائه می‌دهد. این راهکارها بر اساس شش ستون اصلی عزت نفس طراحی شده‌اند که عبارتند از:

  1. زندگی آگاهانه:

    • تمرین مدیتیشن و ذهن‌آگاهی: با تمرکز بر لحظه حال، آگاهی خود را نسبت به افکار، احساسات و بدن افزایش دهید.
    • یوگا و ورزش: فعالیت بدنی به بهبود خلق و خو و افزایش اعتماد به نفس کمک می‌کند.
    • در طبیعت قدم بزنید: ارتباط با طبیعت به شما کمک می‌کند تا آرامش بیشتری داشته باشید.
  2. پذیرش خویشتن:

    • خود را قضاوت نکنید: از خود انتقاد بی‌پایه و اساس بپرهیزید و به جای آن، روی نقاط قوت خود تمرکز کنید.
    • خود را ببخشید: اشتباهات گذشته را ببخشید و به خود فرصت رشد بدهید.
    • خود را دوست داشته باشید: هر روز به خودتان یادآوری کنید که فرد ارزشمندی هستید.
  3. مسئولیت‌پذیری:

    • مسئولیت اعمال خود را بپذیرید: از سرزنش دیگران خودداری کنید و به دنبال راه حل برای مشکلات باشید.
    • تعهدات خود را جدی بگیرید: به وعده‌های خود عمل کنید و کارهایی را که شروع می‌کنید، به پایان برسانید.
    • اهداف واقع‌بینانه تعیین کنید: اهدافی را برای خود تعیین کنید که قابل دستیابی باشند و به شما انگیزه بدهند.
  4. ابراز وجود:

    • احساسات خود را بیان کنید: از بیان صادقانه احساسات خود نترسید.
    • حقوق خود را بشناسید: از حقوق خود دفاع کنید و اجازه ندهید دیگران از شما سوءاستفاده کنند.
    • به دیگران احترام بگذارید: در عین حال که از حقوق خود دفاع می‌کنید، به حقوق دیگران نیز احترام بگذارید.
  5. زندگی هدفمند:

    • اهداف مشخصی برای خود تعیین کنید: اهدافی را برای خود تعیین کنید که با ارزش‌ها و علایق شما همسو باشند.
    • برای رسیدن به اهداف خود تلاش کنید: برای رسیدن به اهداف خود برنامه‌ریزی کنید و به صورت مداوم تلاش کنید.
    • از شکست نترسید: شکست بخشی از زندگی است. از شکست‌های خود درس بگیرید و به راه خود ادامه دهید.
  6. یکپارچگی شخصی:

    • به ارزش‌های خود پایبند باشید: بر اساس ارزش‌های خود زندگی کنید و به آن‌ها عمل کنید.
    • صادق باشید: در گفتار و رفتار خود صادق باشید.
    • به دیگران اعتماد کنید: به دیگران اعتماد کنید و انتظار داشته باشید که آن‌ها نیز به شما اعتماد کنند.

نکات کلیدی دیگر برای تقویت عزت نفس:

  • روابط سالم برقرار کنید: با افرادی که به شما انرژی مثبت می‌دهند، ارتباط داشته باشید.
  • از دیگران کمک بگیرید: از دوستان، خانواده یا یک درمانگر کمک بگیرید.
  • خود مراقبتی را فراموش نکنید: به اندازه کافی بخوابید، تغذیه سالم داشته باشید و ورزش کنید.
  • مهارت‌های جدید یاد بگیرید: یادگیری مهارت‌های جدید به افزایش اعتماد به نفس شما کمک می‌کند.
  • صبر داشته باشید: تقویت عزت نفس زمان‌بر است. صبور باشید و به پیشرفت‌های کوچک خود توجه کنید.

توجه: این راهکارها تنها بخشی از راهکارهای ارائه شده در کتاب روانشناسی عزت نفس است. برای اطلاعات بیشتر، توصیه می‌شود کتاب را مطالعه کنید یا با یک روانشناس مشورت کنید.

در کل، کتاب روانشناسی عزت نفس، یک راهنمای جامع و کاربردی برای افزایش عزت نفس است. با مطالعه این کتاب، می‌توانید به شناخت عمیق‌تری از خودتان برسید و با استفاده از راهکارهای ارائه شده، به سمت زندگی شادتر و موفق‌تری حرکت کنید.

تمام حرف این کتاب این است که عزت نفس، اصل و ریشه ی تمام کارهای ماست. عزت نفس در ما مثل سوخت ماشین است. تکنیک های مهارت های زندگی مثل یک کاتالیزور، تسریع دهنده ی این اصل هستند. اگر عزت نفس نداشته باشیم، هیچ کدام از تکنیک های مهارت های زندگی به کارمان نمی آید.

پس در کتاب روانشناسی عزت نفس آموختم که شش عامل مهم افزایش عزت نفس به این صورت هستند:

  1. زندگی آگاهانه
  2. خودپذیری
  3. مسئولیت در قبال خود
  4. قاطعیت و ابراز وجود
  5. زندگی هدفمند
  6. انسجام و یکپارچگی شخصیت

دوستان عزیز مرا در اینستاگرام فالو کنید تا از مطالب آموزشی رایگان مفید در زمینه ی مهارت های ارتباطی، بهره مند شوید. جهت فالو کردن، روی لینک زیر بزنید:

اینستاگرام من

برگرفته از:

کتاب روانشناسی عزت نفس

دیدگاه‌ها ۷