۶ روش برخورد با افراد بد قلق
افراد بد قلق، کسانی هستند که وقت و انرژی زیادی را از ما می گیرند. آیا روش برخورد با افراد بد قلق را بلدید؟
بدقلقی یک اصطلاح عامیانه است که برای توصیف افرادی به کار میرود که رفتارهای زیر را از خود نشان میدهند:
- تندخو و حساس: به سرعت عصبانی میشوند و به کوچکترین تحریکات واکنش تند نشان میدهند.
- ناخوشایند: در تعاملات اجتماعی رفتارهای آزاردهندهای دارند، مانند قطع کردن حرف دیگران، توهین، یا تحقیر.
- لجباز: به راحتی نظرشان را تغییر نمیدهند و اصرار دارند که حق با خودشان است.
- انتقادگر: به همه چیز ایراد میگیرند و بهندرت از کسی یا چیزی تعریف میکنند.
- خودخواه: فقط به منافع خود فکر میکنند و به احساسات دیگران توجهی ندارند.
- غیرقابل پیشبینی: رفتارهایشان متغیر و غیرقابل پیشبینی است.
اگر روش برخورد با افراد بد قلق را ندانیم، وقت و انرژی زیادی از ما تلف خواهد شد. در این آموزش با روش برخورد با افراد بد قلق آشنا می شویم تا انرژی و وقت مان هدر نرود.
یادگیری روش برخورد با افراد بد قلق از چند جهت بسیار مهم است:
- حفظ آرامش و سلامت روان: برخورد با افراد بد قلق میتواند استرس، اضطراب و حتی افسردگی ایجاد کند. دانستن روشهای مناسب برای برخورد با این افراد به شما کمک میکند تا آرامش خود را حفظ کرده و از آسیبهای روانی جلوگیری کنید.
- بهبود روابط: با یادگیری مهارتهای ارتباطی مناسب، میتوانید روابط خود را با افراد بد قلق بهبود بخشید یا حداقل تعاملات خود را با آنها مدیریت کنید. این امر به شما کمک میکند تا در محیطهای کاری، خانوادگی و اجتماعی بهتر عمل کنید.
- افزایش بهرهوری: برخورد با افراد بد قلق در محیط کار میتواند باعث کاهش بهرهوری و ایجاد تنش شود. با یادگیری روشهای مناسب برای مدیریت این افراد، میتوانید بهرهوری خود و تیم خود را افزایش دهید.
- توسعه شخصی: یادگیری روشهای برخورد با افراد بد قلق، یک مهارت مهم زندگی است که به شما کمک میکند تا با انواع مختلف افراد ارتباط برقرار کنید و در شرایط مختلف بهتر عمل کنید.
فهرست
6 روش برخورد با افراد بدقلق
1- محبت کنیم
اگر به جای زور گفتن و جنگیدن با آدم بد قلق، به او محبت کنیم، خیلی راحت تر با ما تعامل خواهد کرد.
وقتی هر روز به نگهبان بد قلق دانشگاه، خدا قوت بگوییم، از او تشکر کنیم و برایش سوغاتی ببریم، زمانی که تعداد جای پارک محدود باشد، او به چه کسی جای پارک می دهد؟
بنابراین ابتدا روش محبت کردن را امتحان کنیم، اگر جواب نداد، بعدا روش های دیگر ارتباطی را نیز امتحان کنیم.
بهانه هایی برای محبت نکردن:
- پُررو میشه! لازم نکرده!
- محبت نکرده، اینطوریه! محبت کنیم، چی میشه!
- اینطوری که همه سوارم میشن!
- که چی بشه؟!
- یه عمر بی جیره و مواجب بهش خدمت کردم! بسشه دیگه!
حالا انتخاب با ماست. اکثر اوقات با یک محبت کوچک می توان خیلی از مسائل را حل کرد.
نکته ی مهم: همانطور که دلمان می خواهد به گونه ای با ما رفتار کنند که دوست داریم، با دیگران به گونه ای رفتار کنیم که دوست دارند. یعنی به طوری که او دوست دارد، به او محبت کنیم، نه به طوری که خودمان دوست داریم. یعنی با روشی به او محبت کنیم که او آن روش را دوست داشته باشد.
بطور مثال بعضی آدم ها شروع می کنند به ماساژ دادن دوستشان، ولی دوستشان این کار را دوست ندارد. ولی خودشان از اینکه یک نفر ماساژشان بدهد، خوششان می آید. وقتی تو این کار را دوست داری، دلیل ندارد که او هم دوست داشته باشد.
یا اگر کوهنوردی را دوست داریم، دلیل نمی شود که او هم کوهنوردی را دوست داشته باشد و بخواهیم از او برای رفتن به کوه دعوت کنیم.
یا بعضی مردها فقط با خدمت کردن، محبتشان را به زن نشان می دهند. در صورتی که زن، ممکن است محبت کلامی را دوست داشته باشد. مرد باید زبان عشق زن را کشف کند و از آن راه به زن محبت کند.
محبت کردن به افرادی که معمولاً نادیده گرفته می شوند
بطور مثال منشی های بد قلق، به صورت مانعی برای رسیدن به آن شخص(پزشک/مدیر) دیده می شوند.
به منشی بگوییم: آقا/خانم فلانی، کارتون واقعاً خیلی سخته. در هر ثانیه، این همه درخواست دارید. توی این شرایط گرما/سرما هم که کلافه میشید. حالا ما هم با صد تا توقع اومدیم پیش شما.
بعد از این حرف، یکدفعه مشاهده می کنیم که خلق و خوی آن منشی بد قلق، تغییر می کند و کارمان را به خوبی راه می اندازد. ولی او که خیلی بد قلق بود و همه ی آدم ها پشت سرش بهش بد و بیراه می گویند، چرا تغییر کرد؟ چون به او محبت کردیم. چون او را درک کردیم. چون در آن روز، هیچ کس به او اینطوری محبت نکرده و توجه نشان نداده است.
نکته ی مهم: ما برای اینکه کارمان راه بیفتد، محبت نمی کنیم. برای اینکه انسان هستیم، محبت می کنیم.
داستان: مادرم جهت کارهای دندانپزشکی به درمانگاهی که شامل بخش های مختلفی است، می رود. گاهی که برای رفتن به بخش های دیگر، به جز دندانپزشکی، به درمانگاه مراجعه می کند، بی دلیل بدون اینکه کاری داشته باشد، به سراغ منشی دندانپزشکی می رود و می گوید: سلام خانم فلانی، وقتتون بخیر. من همیشه وقتی کارم گیر شماست میومدم پیشتون. گفتم یه بار هم بی دلیل بیام، یه سلامی عرض کنم خدمتتون و یه خدا قوت بگم. در زمان های بعد که مادرم به دندانپزشکی درمانگاه مراجعه می کند، این خانم منشی، جوری کارش را راه می اندازد که باورش نمی شود.
هشدار: خیلی مهم است که خاطرمان باشد بدون برنامه ی قبلی به آدم ها مهربانی کنیم، نه بر مبنای اینکه این شخص در آینده در چه زمینه ای قرار است کار من را راه بیندازد؟ پس به جای اینکه با خود بگوییم: این شخص کجا به دردم می خوره؟ من چه خواسته ای ازش دارم؟ با خود بگوییم: اون الان خواسته اش چیه؟ من چه خدمتی می تونم بهش کنم؟ چه کمکی از من براش ساخته است؟
نکته ی مهم: آدم نچسب و بد قلق، بیش از سایر آدم ها به مهربانی نیاز دارد چون به شدت احساس تنهایی می کند و کسی حاضر نیست پای درد و دلش بنشیند. کسی حوصله ی شنیدن غُرغُرهایش را ندارد. کسی حاضر نیست به او بگوید: کارت خیلی پر فشاره.
در مورد بچه ها هم همینطور است. ما معمولاً به بچه های خوشگل، شیرین و دوست داشتنی توجه نشان می دهیم. غافل از اینکه بچه های زشت و نچسب، بیشتر از بقیه به توجه و محبت نیاز دارند. قبول دارید؟
2- بی خیال شیم
وقتی یک نفر به ما فُحش می دهد، بررسی کنیم که چه چیزهای را از دست می دهیم.
تصور کنید، در حال قدم زدن در پیاده رو هستید و شخصی به شما فحش می دهد: (خوانندگان عزیز، ببخشید که اینها رو می گم) پدرفلان! مادرفلان! گاو! بیشعور! بی …
حالا در واکنش به حرف او، دو تا انتخاب داریم:
- جواب دهیم: خودتی! باباته! و شروع کنیم به بحث، کل کل و درگیری با او.
- از خودمان بپرسیم: وقتی او این را به من گفت، چی از دست دادم؟ عزت نفسم کم شده؟ نه. جایگاه اجتماعیم پایین اومده؟ نه. چه چیزی از من کم شده؟ هیچی. من که خودم رو خوب می شناسم، آدم هایی که برام مهم هستند هم من رو خوب می شناسند. وقتی بهم گفت (ببخشید)پدرسگ! برم خونه، پدرم تبدیل به سگ شده؟ نه. پس با فحشش، اتفاقی برای پدر و مادرم نمیفته. بنابراین چرا اینقدر نسبت به این موضوع حساسیت نشون بدم که آی به پدر من گفت فلان. آی به مادر من گفت فلان؟ تمام. پس زمان و انرژی ام را صرف جواب دادن به او نمی کنم. انرژی ام را صرف انجام کارهای مهم ترم می کنم. آخه من برای خودم هدف دارم.
و با نگاهی به تاریخ، بررسی کنیم که کدام یک از بزرگان تاریخ، به فحش حساس بوده است؟ هیچ کدام. کدام انسانی که تاریخ را ساخته، نسبت به فحش، اینهمه واکنش تند نشان داده است؟ هیچ کدام.
به طور مثال، اگه من به ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد دنیا فحش بدم، بعد اون عصبانی می شه که هان؟ برای چی اینو گفتی؟ نه! اون اصلاً من رو آدم حساب نمی کنه. پس سطحت که میره بالا، دیگه اصلاً برای آدم هایی که اینقدر سطحشون پایینه، وقت نمیذاری. وقتت رو میذاری برای برنامه ها و اهداف معنادار زندگیت.
پس حساسیت نشان دادن در این موقعیت ها کمی غیرطبیعی است. اگر به هم می ریزی، دلیلش این است که بی کاری. چون یک پروژه ی بزرگ در سرت نداری. چون یک هدف بزرگ معنادار نداری که وقت نکنی درگیر این داستان ها شوی. چون اگر یک کار مهم و معنادار داشته باشی، اصلاً وقت نمی کنی که درگیر این چیزها شوی.
پس سطحت که بالا می رود، اصلاً روی اینجور آدم هایی که دغدغه های پایینی دارند، وقت نمی گذاری. وقتی سطحت بالا باشد، دیگر با این چیزها ناراحت نمی شوی. اگر از این چیزها لجت می گیرد، به خاطر این است که سطحت پایین است. پس سطحت را بالا ببر.
اگر یک نفر جلوی جمع به تو توهین کرد، بی احترامی کرد، تحقیرت کرد، وقتی خودت را حفظ کنی، احترامت پیش بقیه بالا می رود.
بنابراین با این دیدگاه، در خیلی از موقعیت ها، بحث و کل کل نکنیم.
بطور مثال می گوید: فلان فلان شده. در این شرایط کافیست به او بگوییم: لطفاً محترمانه در چارچوب صحبت کنید تا با هم به گفتگو ادامه بدیم.
اگه چیزی بهممون می ریزه، بدونیم که روی اون موضوع حساسیت داریم
بطور مثال شما اگر به من بگویید: معتاد. معتاد. با خودم می گویم: من که خودم می دونم پاکم. پس نه ناراحت می شوم و نه به هم می ریزم. ولی وقتی واقعاً معتاد باشم، از این حرف می رنجم چون به این موضوع حساسم.
یا اگر به کسی که به دماغش حساس است، بگوییم: دماغ گنده. ناراحت می شود و به هم می ریزد.
اگر به کسی که قدش بلند است، بگوییم: کوتوله. کوتوله. ناراحت نمی شود. اما اگر به کسی که قدش کوتاه و به این موضوع حساس است، بگوییم: کوتوله. ناراحت می شود.
اگر به کسی که کم خرج است، بگوییم: ولخرج. ناراحت نمی شود. اما اگر به کسی که ولخرج و به این موضوع حساس است، بگوییم: ولخرج. ناراحت می شود.
تصور کنید یک نفر به شخصی گفته: (ببخشید)بی شعور. و آن شخص در جواب گفته: من بی شعور نیستم. و سر این موضوع، شروع به دعوا و داد و فریاد کرده اند. بعد از پایان دعوا، اگر از دور با صدای بلند بگوییم: بی شعور. خیلی جالب است که اولین نفری که برمی گردد، آن شخصی است که به او بی شعور گفته شده. چون افراد به چیزی حساسیت نشان می دهند که در آن، یک مسئله ی بخصوصی وجود دارد.
ضرب المثل کاربردی: فحش رو بنداز روی زمین، صاحبش میاد برش میداره.
بنابراین اگر چیزی ما را بهم می ریزد، آگاه باشیم که یک مسئله ای هست که تا این حد روی آن حساسیت نشان می دهیم. پس بیاییم حساسیت مان نسبت به آن موضوع را از بین ببریم. یعنی لازم است باور ذهنی مان که باعث این حساسیت می شود را تغییر دهیم.
3- تکنیک سراب دریایی
تکنیک سراب دریایی، یعنی اینقدر بزرگ باشیم که وقتی کسی چیزی به ما پرتاب می کند، بهمان نخورد و از ما رد شود و وارد بحث و کل کل با او نشویم. همین الان کلیک کنید و مهارتهای ارتباطی خود را به سطح جدیدی برسانید!
مثال:
می گوید: چه مدل موی مزخرفی. آخه این چه مدل مویی هست که تو داری؟ ای کاش موهات رو مرتب تر می کردی.
جواب اشتباه: الان موهای تو خوبه؟ الان تو خودت خیلی خوبی؟ الان…
جواب سراب دریایی: آره، شاید باید بیشتر به مدل موهام دقت کنم.
یا می گوید: لباست زشته. چقدرم چاق شدی.
جواب اشتباه: نه. اصلاً هم اینطوری نیست.
جواب سراب دریایی: ممنونم که نظرتون رو گفتید. حتماً سعی می کنم راجع بهش فکر کنم.
بنابراین جملاتی مثل:
- آره، ممکنه حق با شما باشه.
- مرسی که گفتی. بهش فکر می کنم.
را می گوییم و پایان بحث. و واقعاً هم می رویم و به آن موضوع فکر می کنیم. ولی در حال حاضر اینجا جای فکر کردن، بحث و کل کل نیست.
در تکنیک سراب دریایی، با او بحث و کل کل نمی کنیم تا انرژی مان را بیهوده هدر ندهیم و انرژی مان را برای اهداف و کارهای مهم ترمان می گذاریم.
هشدار: تکنیک سراب دریایی برای برخورد با عزیزانمان مثل همسر یا اعضای خانواده نیست، فقط برای برخورد با افراد نامربوطی هست که در مسیر اهدافمان نیستند. در برخورد با عزیزان، از روش انتقادپذیری استفاده کنیم.
یادمان باشد زمانی بزرگ شده ایم که مدام نخواهیم بگوییم: حق با منه. چون هر کس از زاویه ی دید خودش، حق باهاشه. کافیست دهانمان را ببندیم و برویم از زاویه دید او به موضوع نگاه کنیم تا ببینیم او دنیا را چطوری نگاه می کند.
برای نمایش ویدئو ( تکنیک سراب دریایی ) بر روی لینک کلیک کنید.
4- با شوخی رد بشیم
اگه یکی با من شوخی کند، هی بگوید: مریم هم که اونجا رفت تو دیوارها… مریم تو که رفتی تو دیوار، حرف نزن. در این شرایط من خودم با او همراهی می کنم و شوخی می کنم. طوری که دیگر آن شوخی بی مزه شود. این هم یک روش برخورد با افراد بد قلق است.
جهت یادگیری بیشتر، روش برخورد با افراد مسخره کننده را بخوانید.
5- عذرخواهی کنیم
عذرخواهی از هر کسی، حتی افراد بد قلق، میتواند به بهبود روابط کمک کند.
جهت یادگیری، چگونه عذرخواهی کنیم را بخوانید.
6- درست درخواست کنیم
درخواست از افراد بدقلق، کاری ظریف و حساسی است. افراد بد قلق ممکن است به دلیل شخصیت، تجربیات گذشته یا شرایط فعلی، در پذیرش درخواستهای دیگران مشکل داشته باشند. با این حال، با انتخاب کلمات مناسب و رویکردی درست، میتوان احتمال موفقیت در درخواست را افزایش داد.
جهت یادگیری درخواست درست، چگونه درخواست کنیم را بخوانید.
دوستان خوبم در این آموزش با 6 روش برخورد با افراد بد قلق آشنا شدیم:
- محبت کنیم.
- بی خیال شیم.
- تکنیک سراب دریایی.
- با شوخی رد شیم.
- عذرخواهی کنیم.
- درست درخواست کنیم.
لطفاً مرا در اینستاگرام فالو کنید تا از مطالب آموزشی رایگان در زمینه ی مهارت های ارتباطی بهره مند شوید:
مثل همیشه!
عالی و بسیار مفید.
سپاسگزارم
خوشحالم که تونستم نظرتون رو چلب کنم.
ممنونم از همراهی شما.
سلام خانم معتمد پویا
ممنون از نکات خوبتون. مشورتی باهاتون داشتم. من در دوران تحصیل دانشگاه چون دانشگاه سطحش پایین بود به صورت پیش فرض دوست نداشتم با کسی زیاد مراوده کنم. اما خیلی مزاحمم می شدن. مثلا من در مورد یک مسئله ای می خواستم با استادام مشورت کنم یه دخترهمکلاس مدام گوش وایمیستاد تا ببینه من چی می گم. چند بار هم بی دلیل بامن دعوا گرفت و تیکه مینداخت. بچه های دیگه هم همین فحاشی ها و بی ادبی رو داشتن که برام جای تعجب داشت من از حربه سکوت و محبت استفاده می کردم و بیش تر سعی می کردم باهاشون برخورد نکنم اما همش نمیشد دور شد. تمام سه سال همین طور بود. من عادت داشتم برم کتابخانه و خانم کتابدار با اینکه چند بار با بی ادبی بهم گفت تو چرا انقدر میای کتاب می گیری؟! سکوت کردم و چند بار دادم کس دیگه ببره. اما باز منو می دید حرفشو تکرار می کرد و کتاب و ورقمو پرت می کرد می گفت بگیر. متاسفانه بعد این جریانات افکاری اومد سراغم که نکنه وقتی می دید من باز میام کتابخونه یه سمی چیزی لای کتابام بزاره تا مثلا فلج بشم نتونم دیگه برم. پیش روانپزشک هم رفتم و دارو می خورم اما افکارم به خاطر مزاحمت های بیش از حد اونا اصلاح نشد. به نظرتون این فکرا اشتباهه؟
سلام شیرین خانم
شما نگران افکار مزاحمتون هستید و دوست دارید روش برخورد با این افراد رو یاد بگیرید، درسته؟
افکار مزاحم همیشه هستند و می آیند و می روند. پس سرکوبشون نکنید. بذارید این افکار بیایند و بروند. به افکارتون آگاه باشید و بدونید که اینها فقط فکر شما هستند و واقعیت ندارند. فکر مساوی با واقعیت نیست. پس فکرهاتون رو جدی نگیرید و برید راه رو به شدن با این آدم ها رو یاد بگیرید.
برای روبه شدن با توهین و انتقادات، از این آموزش استفاده کنید:
چگونه انتقادپذیر باشیم؟
وقتی رفتاری در کسی خوشایند شما نیست، از این آموزش استفاده کنید:
چگونه انتقاد کنیم؟
ممنونم از پاسختون. اما بیشتر تکنیک هایی که بیان شده رو باهاشون امتحان کردم. اصلا انگار به هیچ صراطی مستقیم نیستن. و دلیل به وجود اومدن افکار آسیب دیدن جسمی از اون ها به همین دلیل هست. کلا تو زندگیم چنین انسان های عجیب و غریبی ندیده بودم.
بله، متأسفانه اینجور آدم ها زیادند.
سلام پدرم
فرد عصبانی هست
و در عین خال بعضی اوقات غرغرو هستند
چطور باهاشون رفتار کنم ؟
روش برخورد با افراد غرغرو و افراد عصبانی در مقالات زیر هست:
https://motamedpooya.com/blog/complaining/
https://motamedpooya.com/blog/feedback/
سلام ممنون از مطالب خوبتون
میگم که این تکنیک های که گفتید رو هم میشه روی آدم های که بهمون حسودی میکنن انجام بدیم ؟ و جواب میده یا خیر
سلام. متشکرم از توجه و همراهی شما.
بله، حتماً.