سبد خرید

6 روش برخورد با افراد بد قلق

6 روش برخورد با افراد بد قلق

به چه کسانی بدقلق می گویند؟

افرادی بد قلق هستند که وقت و انرژی زیادی را از ما می گیرند.

چرا یادگیری روش برخورد با افراد بد قلق مهم است؟

اگر روش برخورد با افراد بدقلق را ندانیم، وقت و انرژی زیادی از ما تلف خواهد شد. در این آموزش با روش برخورد با افراد بدقلق آشنا می شویم تا انرژی و وقت ما هدر نرود.

6 روش برخورد با افراد بدقلق

1- محبت کنیم

اگر به جای زور گفتن و جنگیدن با فرد بدقلق، به او محبت کنیم، خیلی راحت تر با ما تعامل خواهد کرد.

وقتی هر روز به نگهبان بدقلق دانشگاه، خدا قوت بگوییم، از او تشکر کنیم و برایش سوغاتی ببریم، زمانی که تعداد جای پارک محدود باشد، او به چه کسی جای پارک می دهد؟

بنابراین ابتدا روش محبت کردن را امتحان کنیم، اگر جواب نداد، بعدا روش های دیگر ارتباطی را نیز امتحان کنیم.

بهانه هایی برای محبت نکردن:

  • پُررو میشه! لازم نکرده!
  • محبت نکرده، اینطوریه! محبت کنیم، چی میشه!
  • اینطوری که همه سوارم میشن!
  • که چی بشه؟!
  • یه عمر بی جیره و مواجب بهش خدمت کردم! بسشه دیگه!

حالا انتخاب با ماست. اکثر اوقات با یک محبت کوچک می توان خیلی از مسائل را حل کرد.

نکته ی مهم: همانطور که ما دوست داریم به گونه ای با ما رفتار کنند که دوست داریم، با دیگران به گونه ای رفتار کنیم که دوست دارند. یعنی به طوری که او دوست دارد، به او محبت کنیم، نه به طوری که خودمان دوست داریم. یعنی با روشی به او محبت کنیم که او آن روش را دوست داشته باشد.

بطور مثال بعضی آدم ها شروع می کنند به ماساژ دادن دوستشان، ولی دوستشان این کار را دوست ندارد! ولی خودشان از اینکه یکنفر ماساژشان بدهد، خوششان می آید! وقتی تو دوست داری، دلیل نداره که اون هم دوست داشته باشه!

یا اگر ما کوهنوردی را دوست داریم، دلیل نمی شود که او هم کوهنوردی را دوست داشته باشد و بخواهیم از او برای رفتن به کوه دعوت کنیم!

محبت کردن به افرادی که معمولاً نادیده گرفته می شوند

بطور مثال منشی های بدقلق، به صورت مانعی برای رسیدن به آن شخص(پزشک/مدیر) دیده می شوند.

بگوییم: آقا/خانم فلانی، واقعاً کارتون خیلی سخته. در هر ثانیه، این همه درخواست دارید! تو این شرایط گرما/سرما و ویروس کرونا و با این ماسک و شیلد هم که کلافه میشید! حالا ما هم با صد تا توقع اومدیم پیش شما!

بعد از این حرف، یکدفعه مشاهده می کنیم که خلق و خوی آن منشی بدقلق، تغییر می کند! و کارمان را به خوبی راه می اندازد! او که خیلی بدقلق بود و همه پشت سرش بهش بد و بیراه می گویند! چرا؟ چون به او محبت کرده ایم! چون در آن روز هیچ کس به او اینطوری محبت نکرده و توجه نشان نداده است.

نکته ی مهم: ما برای اینکه کارمان راه بیوفتد، محبت نمی کنیم. برای اینکه انسان هستیم، محبت می کنیم.

داستان: مادرم جهت کارهای دندانپزشکی به درمانگاهی که شامل بخش های مختلفی است، می رود. گاهی که برای رفتن به بخش های دیگر، به جز دندانپزشکی، به درمانگاه مراجعه می کند، بی دلیل بدون اینکه کاری داشته باشد، به سراغ منشی دندانپزشکی می رود و می گوید: سلام خانم فلانی، وقتتون  بخیر. من همیشه وقتی کارم گیر شماست میومدم پیشتون. گفتم یه بار هم بی دلیل بیام یه سلامی عرض کنم خدمتتون و یه خدا قوت بگم. در زمان های بعد که مادرم به دندانپزشکی درمانگاه مراجعه می کند، این خانم منشی، جوری کارش را راه می اندازد که باورش نمی شود! 

هشدار: خیلی مهم است که خاطرمان باشد بدون برنامه ی قبلی به آدم ها مهربانی کنیم، نه بر مبنای اینکه این شخص در آینده در چه زمینه ای قرار است کار من را راه بیندازد؟!  پس به جای اینکه با خود بگوییم:  این شخص کجا به دردم می خوره؟ من چه خواسته ای ازش دارم؟ با خود بگوییم: اون الان خواسته اش چیه؟ من چه خدمتی می تونم بهش کنم؟ چه کمکی از من براش ساخت است؟

نکته ی مهم: افراد نچسب و بدقلق، بیش از سایر آدم ها به مهربانی نیاز دارند. چون آنها به شدت احساس تنهایی می کند و کسی حاضر نیست که پای درد و دل هایش بنشیند. کسی حوصله ی شنیدن غُرغُرهایش را ندارد. کسی حاضر نیست به او بگوید: کارت خیلی پر فشاره!

در مورد بچه ها هم همینطور است. ما معمولاً به بچه های شیرین و دوست داشتنی توجه نشان می دهیم. غافل از اینکه بچه های نچسب، بیشتر از بقیه به توجه و محبت نیاز دارند. قبول دارید؟

2- بی خیال شیم

وقتی یک نفر به ما دُشنام می دهد، بررسی کنیم که چه چیزهای را از دست می دهیم.

تصور کنید، در حال قدم زدن در پیاده رو هستید و شخصی به شما دشنام می دهد: (خوانندگان عزیز، ببخشید که اینها رو می گم!) پدرفلان! مادرفلان! گاو! بیشعور! بی …

حالا در واکنش به حرف او، دو تا انتخاب داریم:

  1. جواب دهیم: خودتی! باباته! و شروع کردن به بحث ، کل کل و درگیری با او.
  2. از خودمان بپرسیم: وقتی او این را به من گفت، چی از دست دادم؟ عزت نفسم کم شده؟ نه! موقعیت اجتماعیم پایین اومده؟ نه! چی از من کم شده؟ هیچی! من که خودم رو خوب می شناسم، آدم هایی که برام مهم هستند هم منو خوب می شناسند! وقتی بهم گفت (ببخشید!)پدرسگ! برم خونه، پدرم تبدیل به سگ شده؟! نه! با دشنامش، اتفاقی برای پدر و مادرم نمیوفته! پس چرا اینقدر نسبت به این موضوع حساسیت نشون بدم که آی به پدر من گفت فلان! آی به مادر من گفت فلان؟! پایان! پس زمان و انرژی ام را صرف جواب دادن به او نمی کنم! انرژی ام را صرف انجام کارهای مهم ترم می کنم. آخه من برای خودم هدف دارم.

و با نگاهی به تاریخ، بررسی کنیم که کدام یک از بزرگان تاریخ، به دشنام حساس بوده است؟ هیچ کدام! کدام انسانی که تاریخ را ساخته، نسبت به دشنام، اینهمه واکنش تند نشان داده است؟! هیچ کدام.

به طور مثال، اگه من به ایلان ماسک، ثروتمندترین مرد دنیا فحش بدم، بعد اون عصبانی می شه که هان؟! برای چی اینو گفتی؟! نه! اون اصلاً من رو آدم حساب نمی کنه. پس سطحت که میره بالا، دیگه اصلاً برای آدم هایی که اینقدر سطحشون پایینه، وقت نمیذاری. وقتت رو میذاری برای برنامه ها و اهداف معنادار زندگیت.

پس حساسیت نشان دادن در این موقعیت ها کمی غیرطبیعی است. اگر به هم می ریزی، دلیلش این است که بی کاری. چون یک پروژه ی بزرگ در سرت نداری. چون یک هدف بزرگ معنادار نداری که وقت نکنی درگیر این داستان ها بشی. چون اگر یک کار مهم و معنادار  داشته باشی، اصلاً وقت نمی کنی که درگیر این چیزها بشوی.

پس سطحت که بالا می رود، اصلاً روی اینجور آدم هایی که دغدغه های پایینی دارند، وقت نمی گذاری! وقتی سطحت بالا باشد، دیگر با این چیزها ناراحت نمی شوی. اگر از این چیزها لجت می گیرد، به خاطر این است که سطحت پایین است. 

اگر یکی جلوی جمع بهت توهین کرد، بی احترامی کرد، تحقیر کرد، وقتی خودت رو حفظ کنی، احترامت پیش بقیه بالا میره.

بنابراین با این دیدگاه، در خیلی از موقعیت ها، بحث و کل کل نکنیم.

بطور مثال می گوید: فلان فلان شده! در این شرایط کافیست به او بگوییم: لطفاً محترمانه در چارچوب صحبت کنید تا با هم به گفتگو ادامه بدیم. 

اگه چیزی بهممون میریزه، بدونیم که روی اون موضوع حساسیت داریم!

بطور مثال شما اگر به من بگویید: معتاد! معتاد! با خودم می گویم: من که خودم می دونم پاکم! پس نه ناراحت می شوم و نه به هم می ریزم! ولی وقتی واقعاً معتاد باشم، از این حرف می رنجم چون به این موضوع حساسم!

یا اگر به کسی که به دماغش حساس است، بگوییم: دماغ گنده! ناراحت می شود و به هم میریزد.

اگر به کسی که قدش بلند است، بگوییم: کوتوله! کوتوله! ناراحت نمی شود. اما اگر به کسی که قدش کوتاه  است و به این موضوع حساس است، بگوییم: کوتوله! ناراحت می شود

اگر به کسی که کم خرج است، بگوییم: ولخرج! ناراحت نمی شود. اما اگر به کسی که ولخرج است و به این موضوع حساس است، بگوییم: ولخرج! ناراحت می شود.

تصور کنید یک نفر به شخصی گفته: (ببخشید)بی شعور! و آن شخص در جواب گفته: من بی شعور نیستم! و سر این موضوع، شروع به دعوا و داد و فریاد کرده اند! بعد از پایان دعوا، اگر از دور با صدای بلند بگوییم: بی شعور! خیلی جالب است که اولین نفری که برمی گردد، آن شخصی است که به او بی شعور گفته شده! چون افراد به چیزی حساسیت نشان می دهند که در آن، یک مسئله ی بخصوصی وجود دارد.

ضرب المثل کاربردی: دشنام رو بنداز روی زمین، صاحبش میاد برش میداره!

بنابراین اگر چیزی ما را بهم می ریزد، آگاه باشیم که یک مسئله ای هست که تا این حد روی آن حساسیت نشان می دهیم. پس بیاییم حساسیت مان نسبت به آن موضوع را از بین ببریم. یعنی لازم است باور ذهنمان که باعث این حساسیت می شود را تغییر دهیم.

3- تکنیک سراب دریایی

تکنیک سراب دریایی، یعنی اینقدر بزرگ باشیم که وقتی کسی چیزی به ما پرتاب می کند، بهمان نخورد و از ما رد شود و وارد بحث و کل کل با او نشویم.

مثال:

می گوید: چه مدل موی مزخرفی! آخه این چه مدل مویی هست که تو داری؟! ای کاش موهات رو مرتب تر می کردی!

جواب اشتباه: الان موهای تو خوبه؟! الان تو خودت خیلی خوبی؟! الان…

جواب سراب دریایی: آره، شاید باید بیشتر به مدل موهام دقت کنم.

یا می گوید: لباست زشته! چقدرم چاق شدی!

جواب اشتباه: نه! اصلاً هم اینطوری نیست!

جواب سراب دریایی: ممنونم که نظرتون رو گفتید. حتماً سعی می کنم راجع بهش فکر کنم.

بنابراین جمله ی: آره، ممکنه حق با شما باشه. یا جمله ی: مرسی که گفتی، بهش فکر می کنم را می گوییم و پایان بحث. و واقعاً هم می رویم و به آن موضوع فکر می کنیم. ولی در حال حاضر اینجا جای فکر کردن، بحث و کل کل نیست.

در تکنیک سراب دریایی، با او بحث و کل کل نمی کنیم تا انرژی مان را بیهوده هدر ندهیم. انرژی مان را برای اهداف و کارهای مهم ترمان می گذاریم.

هشدار: تکنیک سراب دریایی برای برخورد با عزیزانمان مثل همسر یا اعضای خانواده نیست، فقط برای برخورد با افراد نامربوطی هست که در مسیر اهدافمان نیستند. در برخورد با عزیزان، از روش انتقادپذیری استفاده کنیم.

یادمان باشد زمانی بزرگ شده ایم که مدام نخواهیم بگوییم: حق با منه! هر کس از زاویه ی دید خودش، حق باهاشه! کافیست دهانمان را ببندیم و برویم از زاویه دید او به موضوع نگاه کنیم تا ببینیم او دنیا را چطوری نگاه می کند.

 

4- با شوخی رد بشیم

اگه یکی با من شوخی کنه، هی بگه: مریم هم که اونجا رفت تو دیوارها… مریم تو که رفتی تو دیوار، حرف نزن. در این شرایط من خودم باهاش همراهی می کنم و شوخی می کنم. طوری که دیگه اون شوخی بی مزه بشه. این یک روشه.

جهت یادگیری، روش برخورد با افراد مسخره کننده را بخوانید.

5- عذرخواهی کنیم

جهت یادگیری، چگونه عذرخواهی کنیم را بخوانید.

6- درخواست کنیم

جهت یادگیری، چگونه درخواست کنیم را بخوانید.

دوستان خوبم در این آموزش با 6 روش برخورد با افراد بد قلق آشنا شدیم:

  1. محبت کنیم.
  2. بی خیال شویم.
  3. تکنیک سراب دریایی.
  4. با شوخی رد شویم.
  5. عذرخواهی کنیم.
  6. درخواست کنیم.

لطفاً مرا در اینستاگرام فالو کنید تا از مطالب آموزشی رایگان در زمینه ی مهارت های ارتباطی بهره مند شوید:

اینستاگرام من

برگرفته از:

 بیشتر از یک نفر

دیدگاه‌ها ۱۰